حکمت تشریع جهاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بیع،
صلوات،
مسجد،
کلیسا،
تشریع،
جهاد،
صومعه، صوامع،
کنیسه،
سوره حج.
پرسش: مفسران در
آیه ۴۰ سوره حج،
مهاجران مسلمان را مصداق افرادی میدانند که به ناحق از سرزمین خود آواره شده بودند.پس چرا در همان آیه از عبادتگاههای دیگر ادیان نام برده میشود؟!
پاسخ اجمالی: آیه مورد پرسش، جهاد با
کفار و
مشرکان را مجاز اعلام میکند. از آنجا که کفار و مشرکان بدون هیچ مجوزی و تنها به جهت
خداپرستی مؤمنان، آنان را از وطنشان (
مکه) بیرون کردند،
پروردگار در بیان حکمت ارائه مجوز برای
دفاع میفرماید که اگر چنین جنگیدنی مشروع نبود، صومعهها، کلیساها، کنشتها و مساجد به وسیله
دشمنان خدا تخریب شده، و اعمال و مناسک دینی از بین میرفت. به عبارتی، خدا در صدد بیان این واقعیت است که دینهای گذشته نیز با داشتن چنین مجوزی از هویت خویش دفاع کرده بودند.
پروردگار در
قرآن کریم میفرماید: «کسانی که به ناحق از دیارشان رانده شدهاند، تنها به دلیل آنکه میگویند: اللَّه پروردگار ما است، اگر خدا بعضی از مردمان را به وسیله بعض دیگر سرکوب نمیکرد، صومعهها، کلیساها، کنشتها و مساجدی که نام خدا فراوان در آنها یاد میشود، خراب میشدند، بهطور قطع و یقین خدا یاری خواهد کرد، آنان را که خدا را یاری میکنند که خدا نیرومند و توانا است».
این آیه اشاره به حکمت تشریع جهاد با کفار و مشرکان دارد؛ یعنی اگر مقرر نشده بود که بعضی از مردم بر بعضی دیگر پیروز شده و از خود دفع ضرر نمایند، مشرکان بر تمام ملتها سلطه پیدا میکردند، و در نتیجه عبادتگاههای آنان را تخریب نموده و دیگر نه کلیسایی برای
مسیحیان باقی میماند، نه صومعهای برای راهبان، نه کنیسهای برای
یهودیان و نه مسجدی برای مسلمانان!
این آیه در بیان مظلومیت مؤمنان است. به این بیان که کفار و مشرکان بدون هیچ مجوزی آنان را از وطنشان (مکه) بیرون کردند. آن هم نه اینکه دستشان را گرفته و از شهر بیرونشان کنند، بلکه آنقدر آنها را
شکنجه و آزار کرده و دشواریهایی را برای زندگی عادیشان فراهم نمودند، تا ناگزیر شدند با پای خود، شهر و زندگی را رها نموده و به دیار غربت پناه آورند؛ و از اموال خود چشم پوشیده، به تنگدستی گرفتار شوند؛ عدهای به
حبشه رفتند و جمعی بعد از
هجرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
مدینه روی آوردند.
جمله «اِلَّا اَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ»، به این معنا است که دلیل اخراج مسلمانان این بود که میگفتند پروردگار ما
اللَّه است، نه
بت! به عبارتی، مشرکان آنقدر منحرف از حق بودند که بیان همین یک کلمه حق را جرمی بزرگ پنداشته و آنرا مجوزی برای اخراج گویندگان این سخن حق از وطنشان میدانستند.
اگرچه مفاد این آیه آن است که تشریع جهاد به منظور حفظ مجتمع دینی از شر دشمنان است؛ زیرا اگر جهاد نباشد همه معابد دینی و مشاعر الهی ویران گشته، عبادات و مناسک از میان میرود - اما در عین حال میتوان محتوای آیه را اعم از مسئله نبرد نظامی دانست؛ چون حتی اگر آیهای وجود نداشت، دفاع مردم از منافع حیاتی خودشان، سنتی فطری بود که در میان مردم جریان داشته و دارد، هر چند که این
سنت فطری هم منتهی به خدای تعالی میشود؛ او است که انسان را مانند سایر موجودات مجهز به ابزار و ادوات دفاع نموده، تا به آسانی بتواند دشمن مزاحم حقش را دفع کند. همچنین او را مجهز به فکر کرده، تا به فکر ساخت سلاحهای دفاعی بیفتد، منتها دفاع، از طریق جنگ و نبرد آخرین وسیله دفاع است، وقتی به آن متوسل میشوند که راههای دیگر به نتیجه نرسد. این سنتی است که در جوامع بشری جریان دارد.
بنابراین، میتوان گفت که در آیه شریفه به این نکته اشاره شده است که جهاد و نبرد در
اسلام از فروعات همان سنت فطری است که در بشر جاری است. اما وقتی همین نبرد و دفاع را به خدا نسبت دهیم، آن وقت «دَفْعُ اللَّهِ» میشود و میگوییم خداوند برای حفظ دینش از خطر انقراض، بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر سرکوب میکند.
دفاع مشروع، اصل دین را از خطر نابودی نجات میدهد، اما خدا به جلوگیری از تخریب معابد توسط دشمنان نیز اشاره کرده است؛ زیرا که معابد، مظاهر
دین و
شعائر و نشانههای دین است که مردم به وسیله آن به یاد دین میافتند، در آنها احکام دین را میآموزند و....
اما به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که منظور از نام بردن معابد غیر مسلمانان آن نیست که این معابد در مقابل معابد اسلام رسمیت دارند، بلکه منظور آن است که خدا در هر عصر، آثار رسالتش را بدین وسیله حفظ کرده است.
«وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ اِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ». حرف (لام) که بر سر جمله «لینصرن» در آمده،
لام قسم است، و علاوه بر اینکه خداوند در اینجا
سوگند یاد کرده، وعده خود را با
نون تاکید ثقیله نیز
تاکید کرده است، و آن وعده این است که هر کس او را از طریق جهاد با دشمنان یاری کند، او یاریش میکند و خدای تعالی به این وعده خود در حق مسلمانان وفا کرد و در نبردها بر دشمنان پیروزیشان داد، البته این تا وقتی بود که مسلمانان دین خدا را یاری میکردند.
بنابر این، معنای آیه این است که سوگند میخورم که هر آینه و حتماً خدا هر کس را که یاریم کند و از دینم دفاع کند، یاری میکنم و توانایی هستم که احدی مرا ضعیف نمیکند و عزیزی هستم که احدی به ساحت عزتم تجاوز نمیکند.
از این آیه شریفه استفاده میشود که حکم دفاع در شرایع سابق نیز فی الجمله بود، هر چند که کیفیت آنرا بیان نکرده است.
شایان ذکر است، در ارتباط با اینکه میان «صَوامِع» و «بِیَع» و «صَلَوات» و «مَساجِد» چه تفاوتی است، مفسران نظریات گوناگونی دارند: «صوامع» جمع «صومعه»، به مکانی گفته میشود که معمولا در بیرون شهرها و دور از جمعیت برای تارکان دنیا و زهاد و عباد ساخته میشد که در
فارسی به آن «
دیر» میگویند. (باید توجه داشت صومعه در اصل به معنای بنایی است که قسمت بالای آن بهم پیوسته است، و ظاهرا اشاره به گلدستههای چهار پهلویی بوده که راهبان برای صومعه خود درست میکردند.)
«بیع» جمع «بیعة» به معنای «معبد نصارا» است که «کنیسه» یا «کلیسا» نیز به آن گفته میشود.
«صلوات» جمع «صلاة» به معنای «معبد یهود» است. بعضی آنرا معرب «صلوثا» میدانند که در لغت عبرانی به معنای نمازخانه است. و «مساجد» جمع «مسجد» معبد مسلمانان است.
بنابر این «صوامع» و «بیع» اگر چه هر دو متعلق به نصارا است، ولی یکی از این دو نام معبد عمومی است و دیگری نام مرکز
تارکان دنیا. بعضی نیز «بیع» را لفظ مشترکی دانستهاند که هم به معابد یهود گفته میشود و هم بر معابد مسیحیان.
در اینکه منظور از جمله «یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً»، آیا خصوص مساجد است که نام خدا در آنجا بسیار برده میشود یا این فراز شامل تمامی معابد میشود، برخی معتقدند ظاهرا این جمله توصیفی است برای خصوص مساجد؛ چرا که مساجد مسلمانان با توجه به نمازهای پنجگانه که در تمام ایام سال در آن انجام میگیرد پر رونقترین مراکز
عبادت در جهان است، در حالیکه بسیاری از معابد دیگر تنها یک روز در هفته و یا روزهایی در سال مورد بهرهبرداری قرار میگیرند.
اما برخی دیگر میگویند این توصیف هم شامل مساجد و هم دیگر معابد میشود؛
زیرا در آنها نیز زیاد نام خدا برده میشد و میشود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «حکمت تشریع جهاد»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۳/۱۲.