جسم نبودن خداوند
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:
جسم ،
دلالت ،
آیات محکمپرسش: آیا آیه شریفه «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَ الْمَلَائِکَةُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»، بر جسمانی بودن
خداوند دلالت دارد؟
۱. خداوند در این آیه میفرماید:«آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانهها و برنامههای روشن) انتظار دارند که خداوند و
فرشتگان ، در سایههایی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازهای در اختیارشان بگذارند؟! با این که چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا باز میگردد.»
۲. جسمانی نبودن خداوند، یکی از مهمترین بحثها در باب
صفات سلبیه حضرت حق تعالی است. دلایلی
عقلی و
نقلی در نفی جسمانیت خداوند بیان شده است؛ مانند این که مشاهده حسّی، تنها در مورد اجسامی صورت میگیرد که دارای رنگ و مکان و محل هستند. بنابراین، در مورد ذات خداوند که ما فوق زمان و مکان است معنا ندارد؛ ذات پاک او نه در
دنیا با این چشم ظاهری دیده میشود و نه در
آخرت .
۳. همچنین برخی از آیات
قرآن کریم در مورد خداوند، جزو آیات محکم است و هر گونه نقص و حاجت و امکان را از
ذات الهی نفی میکند؛ مانند آیه شریفه «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»؛ هیچ چیز همانند او نیست. این آیات در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خداوند است.
این آیه اگر چه از آیات پیچیده قرآن به نظر میرسد، ولی دقت بر روی تعبیرات آن، ابهام را برطرف میسازد.
در این جا روی سخن به
پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه است که به دنبال بحث آیه قبل: «و اگر بعد از این همه نشانههای روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال
عدالت خدا، فرار نتوانید کرد) که خداوند، توانا و
حکیم است»،
خداوند در این آیه میفرماید:«آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانهها و برنامههای روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایههایی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازهای در اختیارشان بگذارند؟! با این که چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا باز میگردد.»
برای روشن شدن منظور آیه مزبور، به تفسیر و توضیح آن در بخشهای زیر پرداخته میشود.
درباره این بخش از آیه شریفه، سه
تفسیر وجود دارد:
۱. خداوند به قدر کافی
اتمام حجت کرده و نباید افراد لجوج در انتظار این باشند که خدا و فرشتگان نزد آنها آیند و حقایق را بازگو کنند که این امر محال است و اگر هم ممکن بود نیازی به آن نبود.
۲. آیا آنها با این لجاجت در عدم
ایمان ، در انتظار این هستند که فرمان
عذاب الهی و فرشتگان عذاب فرا رسند و آنها را ریشه کن سازند.
۳. آیا آنها با این کار خود در انتظارند که
قیامت بر پا شود و فرمان عذاب همراه فرشتگان الهی فرا رسد و به حساب همگی رسیدگی گردد و به کیفر خود گرفتار شوند.
بنا بر تفسیر دوم و سوم، اشاره به این دارد که عذاب الهی به طور ناگهانی همچون ابرها بر سر آنها سایه افکن میشود، به ویژه از آن جا که انسان با مشاهده ابر، انتظار ریزش باران
رحمت را دارد، هنگامی که عذابی به صورت صاعقه و مانند آن از آن فرود آید دردناکتر است؛
همان طور که عذاب بعضی از اقوام پیشین نیز به صورت صاعقههایی بود که از ابرها فرود آمد:«سرانجام او را تکذیب کردند و عذاب روز سایبان (سایبانی از ابر صاعقه خیز) آنها را فراگرفت
یقیناً آن عذاب روز بزرگی بود.»
اما بنابر تفسیر اول، ممکن است اشاره به
عقیده خرافی کفار باشد که گمان میکردند خداوند، گاهی از آسمان نازل میشود، در حالی که ابرها بر او سایه افکن میباشند.
درباره این که منظور از «قُضِیَ الْأَمْرُ»؛ یعنی پایان یافتن کار چیست، از سوی مفسّران دیدگاههایی بیان شده است؛
مانند این که اشاره به پایان گرفتن کار تبلیغ و بیان همه حقایق باشد که در آیه قبل تحت عنوان بیّنات به آن اشاره شده بود و با وجود این، دیگر انتظار آنها، بی معنا است و به فرض محال که ممکن باشد خداوند و فرشتگان نزد آنها حضور یابند، نیازی به آن احساس نمیشود؛ زیرا همه چیز برای هدایت آنها به قدر کافی در اختیارشان قرار داده شده و مطابق این تفسیر، هیچ گونه تقدیری در آیه وجود ندارد و عین الفاظ آیه گویا است. بنابراین، استفهام موجود در آیه، انکاری میباشد. این تفسیر، مناسبتر به نظر میرسد و نیاز به تقدیر هم ندارد.
در پایان آیه، میفرماید: «و همه کارها به سوی خدا باز میگردد». امور مربوط به ارسال
پیامبران و نزول کتابهای آسمانی و تبیین حقایق بازگشت به او میکند همان گونه که امر حساب و مجازات و
کیفر و
پاداش به او باز میگردد.
جسمانی نبودن خداوند، یکی از مهمترین بحثها در باب صفات سلبیه حضرت حق تعالی است. دلایلی عقلی و نقلی در نفی جسمانیت خداوند بیان شده است مانند:
۱) این که هر جسمی دارای ابعاد سه گانه طول، عرض و ارتفاع است و بنابر نظریات جدید، بُعد زمان هم به این سه بُعد اضافه میشود که لازمه این امر، ترکیب در جسم است و هر موجود مرکّب، محتاج به اجزای خود است و هر موجود محتاجی ممکن است، پس
واجب نیست. در حالی که خداوند، موجود واجب است.
۲) بی گمان مشاهده حسّی، تنها در مورد اجسامی صورت میگیرد که دارای رنگ و مکان و محل هستند. بنابراین، در مورد ذات خداوند که ما فوق زمان و مکان است معنا ندارد. ذات پاک او نه در دنیا با این چشم ظاهری دیده میشود و نه در آخرت.
همچنین برخی از آیات قرآن کریم در مورد خداوند، جزو آیات محکم است و هر گونه نقص و حاجت و امکان را از ذات الهی نفی میکند؛ مانند این آیه شریفه:
«فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر؛
او آفریننده آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانی برای شما قرار داد و جفتهایی از چهارپایان آفرید و شما را به این وسیله (بوسیله همسران) زیاد میکند. هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست.»
جمله «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»؛ هیچ چیز همانند او نیست، در حقیقت، پایه اصلی شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن، به هیچ یک از اوصاف پروردگار نمیتوان پی برد؛ زیرا خطرناکترین پرتگاهی که بر سر راه پویندگان طریق «معرفة اللّه» قرار دارد همان پرتگاه «تشبیه» است که خدا را در وصفی از اوصاف شبیه مخلوقاتش بدانند، این امر سبب میشود که به درّه شرک، سقوط کنند. خداوند متعال، وجودی است بی پایان و نامحدود از هر نظر و هرچه غیر او است، محدود و
متناهی است از هر نظر، از نظر عمر، قدرت، علم، حیات، اراده، فعل، و خلاصه همه چیز و این همان خط «تنزیه» و پاک شمردن خداوند از نقائص ممکنات است.
بنابراین، هر چه از ظاهر آیات قرآن کریم برخلاف آیات محکم دیده شود، مانند این که صفات و افعالی را به خدا نسبت دهد، که متضمن
حدوث ذات اقدس الهی است، باید به وسیله آیات محکم قرآن، معنا شوند و با دلایل عقلی و نقلی و تدبّر، معنا و تفسیری از آنها ارائه داد که با صفات و اسمای حسنای خدای تبارک و تعالی منافات نداشته باشد.
با این حال، جمعی از دانشمندان
اهل سنت به استناد بعضی از احادیث ضعیف و پارهای از
آیات متشابه ، اصرار بر این دارند که خداوند در قیامت با همین چشم دیده میشود و در قالب جسمی در میآید و دارای رنگ و مکان است و بعضاً آیه مورد بحث را ناظر به این معنا دانستهاند و شاید توجه به این حقیقت ندارند که چه مفاسد و مشکلاتی از این رهگذر به وجود میآید.
البته مشاهده خداوند با چشم دل، هم در این جهان ممکن است و هم در جهان دیگر و مسلماً در قیامت که ذات پاک او ظهور و بروز قویتری دارد این مشاهده قویتر خواهد بود.
بنابراین، جسمانی نبودن خداوند یک ضرورت عقلی و نقلی است.
پایگاه اسلام کوئست