تطبیق اسفار اربعه با هفت شهر عشق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اسفار اربعه، ملاصدرا، هفت شهرعشق، عطار.
پرسش: آیا میتوان
اسفار اربعه ملاصدرا را با هفت شهر عشق
عطار تطبیق نمود؟
پاسخ: با توجه به تفسیرهایی که عرفا و اهل فن از هفت شهر عشق عطار نمودهاند، به نظر میرسد منظور از این هفت شهر، همهی اسفار اربعه نیست، بلکه حد اکثر دو تا از آنها است و در سفر اول یا اول و دوم خلاصه میشوند.
با توجه به تفسیرهایی که عرفا و اهل فن از هفت شهر عشق عطار نمودهاند، به نظر میرسد منظور از این هفت شهر، همهی اسفار اربعه نیست، بلکه حد اکثر دو تا از آنها است و در سفر اول یا اول و دوم خلاصه میشوند.
توضیح این که طبق برخی از تفاسیر، منظور از این هفت شهر، هفت مقام از مقامهای سالک است که در سفر اول؛ یعنی سیر من الخلق الی الحق آنها را میپیماید. این هفت شهر به ترتیب عبارتاند از: ۱. طبع، ۲. نفس، ۳. قلب، ۴. روح، ۵. سرّ، ۶. خفیّ، ۷. اخفی. (
امام خمینی میگوید: «به اعتباری مقامات سه تا هستند و در آیه شریفه بسم اللَّه اشاره به این سه مقام تواند بود: اللَّه، که مقام احدیّت جمع است؛ و اسم که مقام برزخیّت کبری است؛ و تعیّنات رحمانی و رحیمی مشیّت. و به اعتباری دارای چهار مقام است:
ملک و
ملکوت و
جبروت و
لاهوت. و به اعتباری دارای پنج مقام است: شهادت مطلقه، و غیب مطلق، و شهادت مضافه، و غیب مضاف، و مقام کون جامع؛ مطابق حضرات خمس متداول در لسان عرفا. و به اعتباری دارای هفت مقام، معروف به هفت شهرعشق و هفت اقلیم وجود، در السنه عرفا است. و به اعتباری تفصیلی دارای صد منزل یا هزار منزل است، که تفصیل آن ازحوصله این مختصر خارج است».)
این هفت مراتب نفس در اصطلاح عارفین است. حکما نیز گفتهاند که نفس را هفت مرتبه است: ۱.
عقل هیولانی ، ۲.
عقل بالملکه ، ۳.
عقل بالفعل ، ۴.
عقل مستفاد ، ۵. محو، ۶. طمس، ۷. محق، (امام خمینی، در این زمینه میگوید: «و بالجمله، مبدأ سفر روحانی بیت مظلمه نفس است، و منازل آن مراحل و مراتب آفاق و انفس است، و غایت آن ذات مقدس حق است».)
به بیان دیگر؛ سفر اول (سفر از خلق به حق) در یک بیان کلی همان رفع حجابهای ظلمانی و نورانی است که در یک بیان تفصیلی هفت مرحله شمرده میشود: این هفت مرتبه همان مراتبی است که عارف رومی به آن اشاره کرده است:
«هفت شهر عشق را عطار گشت •••• ما هنوز اندر خم یک کوچهایم»
تفسیر مذکور از سوی برخی از عرفا در مورد معنای هفت شهر عشق عطار بیان شده است، ولی برخی دیگر این مقامات را به گونهای دیگر تفسیر کردهاند و آنها را در دو سفر (یعنی سفر اول و دوم) از اسفار اربعه خلاصه کردهاند.
براین اساس، مجموع مقامات در سفر اوّل و دوّم، هفت مقام است: مقام نفس، مقام قلب، مقام عقل، مقام روح، قام سرِّ، مقام خفی، مقام أخفی. و چون
سالک از مقام روح بگذرد و جمال حقّ بر او متجلّی گردد و خود را در ذات حقّ فانی کند، سفر اوّل او به پایان رسیده و وجود او حقّانی میگردد، و محو بر او عارض میشود، و به مقام ولایت میرسد. و از موقف ذات که مقام سرّ است شروع میکند در سفر دوّم، و در یکایک از کمالات سیر میکند تا آنکه جمیع کمالات حقّ را مشاهده و خود را در تمام اسماء و صفات فانی میبیند. عالم سرّ، مقام فناء در ذات است. و عالم خفّی که عالیتر است، مقام فناء در صفات و اسماء و افعال است. و عالم اخفی مقام فناء از دو فناء ذات و فناء صفت است که از هر دو عالیتر و آخرین مرحله سفر دوّم است؛ یعنی عالم سرّ، فناء ذات او است که آخرِ سفر اوّل و اوّل سفرِ دوّم است. و عالم خفاء مقام فناء در الوهیت است، و عالم أخفی مقام فناء از هر دو فناء است. پس در این صورت دائره ولایت تمام میشود و سفر دوّم به پایان میرسد و فنای او منقطع میگردد و قدم در سفر سوّم میگذارد. در نتیجه برای طی کردن سفر اول و دوم از هفت مقام (هفت شهر عشق) عبور میکند و وارد سفرهای بعدی میشود. در واقع سفر اوّل عبور از
عالم ناسوت و
ملکوت و
جبروت است، و سفر دوّم عبور از
عالم لاهوت است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تطبیق اسفار اربعه با هفت شهر عشق»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۳.