تبعات قول به اصالت ماهیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:اصالت وجود، اصالت ماهیت.
پرسش:اگر کسی قائل به
اصالت ماهیت شود چه اتفاقی میافتد؟به عبارت دیگر؛تبعات قول به اصالت ماهیت و
اصالت وجود چیست؟
پاسخ:قول به اصالت وجود و اصالت ماهیت تأثیر مستقیمی در تحلیل ما از رابطه و نسبت بین جهان هستی با وجود خداوند خواهد داشت.
پیش از
فارابی تقریباً همه مباحث فلسفى بر محور ماهیت دور مىزد و دست کم به صورت ناخودآگاه مبتنى بر اصالت ماهیت مىشد و در سخنانى که از
فلاسفه یونان نقل شده نشانه روشنى بر گرایش به اصالت وجود به چشم نمىخورد، ولى در میان
فلاسفه اسلامی؛ مانند فارابى،
ابن سینا،
بهمنیار و
میرداماد چنین گرایشى مشاهده مىشود، بلکه تصریحاتى نیز می توان یافت.
از سوى دیگر،
شیخ اشراق که عنایت خاصى به بازشناسى اعتبارات عقلى مبذول مىداشت، در برابر گرایش اصالت وجودى نیز موضع مىگرفت و مىکوشید با اثبات اعتبارى بودن مفهوم وجود، آن گرایش را ابطال کند هر چند در سخنان خود او نیز مطالبى یافت مىشود که با اصالت وجود سازگار است و با قول به
اصالت ماهیت توجیه صحیحى ندارد.
به هر حال،
صدرالمتألهین نخستین کسى بود که این موضوع را در صدر مباحث هستى شناسى مطرح ساخت و آن را پایهاى براى حل دیگر مسائل قرار داد. وى مىگوید من خودم نخست قائل به اصالت ماهیت بودم و سخت از آن دفاع مىکردم تا این که به توفیق الاهى به حقیقت امر پى بردم.
او قول به اصالت وجود را به مشائین و قول به اصالت ماهیت را به اشراقیین نسبت مىدهد، ولى با توجه به این که موضوع اصالت وجود قبلاً به صورت مسئله مستقلى مطرح نبوده و مفهوم آن کاملاً بیان نشده بود، به آسانى نمىتوان فلاسفه را نسبت به آن به طور مشخص و قطعى دستهبندى کرد. مانند این که قول به اصالت وجود را از ویژگیهاى
مکتب مشائی و قول به اصالت ماهیت را از خصایص
مکتب اشراقی به شمار آورد، و به فرض این که این گروهبندى هم صحیح باشد، نباید فراموش کرد که اصالت وجود از طرف پیروان مشائین هم به گونهاى مطرح نشده که جایگاه راستین خود را در مسائل فلسفى بیابد و تأثیر آن در حل دیگر مسائل روشن گردد، بلکه ایشان هم غالباً مسائل را به صورتى طرح و تبیین کردهاند که با اصالت ماهیت سازگارتر است.
استاد مطهری بر آن است که این مسئله اولین بار در زمان میرداماد و
ملاصدرا به این صورت مطرح شده است که آیا اصالت با ماهیت است یا با وجود، منتها میرداماد با این که مشائی بوده، طرفدار اصالت ماهیت شده و ملاصدرا که شاگرد او بود ابتدا نظریه استاد را پذیرفته ولی بعد به شدت با آن مخالفت کرده است و طرفدار اصالت وجود شده است.
یکی از ثمرات قول به اصالت وجود، امکان اثبات نظریه
وحدت وجود است؛ چون اگر در عالم هستی اصل با وجود باشد، اثبات وحدت در جهان هستی عملیتر خواهد بود، بر خلاف قول به اصالت ماهیت که نوعاً با کثرتها سر و کار دارد و کثرت ها را اصیل میشمارد.
پس اصالت ماهیت بیشتر به
کثرت عالم نظر دارد و اصالت وجود به جنبۀ
وحدت عالم نظر دارد. از همین روی برخی برای فرار از قول به وحدت وجود (برای نفی سنخیت بین وجود خدا و خلق)، به اصالت ماهیت گرائیدهاند یا معتقد شدهاند که اصل در مورد خدا وجود است و در مورد غیر خدا ماهیت. برخی هم با روشی دیگر بحث نموده و خدا را وجود صرف و غیر خدا را عدم یا در حکم عدم دانسته اند.
بنابراین، ملاحظه میشود که قول به اصالت وجود و اصالت ماهیت تأثیر مستقیمی در تحلیل ما از رابطه و نسبت بین جهان هستی با وجود خداوند خواهد داشت.
گفتنی است که این بحث از مباحث سنگین معرفتی است که بحث در مورد آن مستلزم شناخت همه مکاتب در کنار تأملات فلسفی و عرفانی است.
پایگاه اسلام کوئست