امتحان حضرت سلیمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت سلیمان ، آزمایش.
پرسش:لطفا آیه ۳۴ سوره «صاد» را که درباره
آزمایش و
امتحان حضرت سلیمان است، بهطور واضح بیان کنید که
تفسیر و منظور چیست؟ (تفسیری که مطابق با شأن پیامبران الاهی باشد).
پاسخ:مفسران قرآن در تفسیر آیۀ «
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ أَلْقَیْنا عَلی کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ »،
نظریات گوناگون ارائه نمودند که پس از بیان معنای لغوی تعدادی از
مفردات آیه، به آنها اشاره خواهیم کرد.
اصل «فتن» گذاشتن
طلا در
آتش است تا خالصی آن از ناخالصی آشکار شود؛
همچنین «فتنه» به معنای امتحان و آزمایش، گرفتاری و
عذاب نیز آمده است.
«جسد» عبارت است از
جسم ظاهری و مادی هر چیزی که دارای
روح باشد؛ ولی از روحش صرفنظر شود و فقط به
جسم آن توجه گردد. به عبارت روشنتر، جسد یعنی جسم بیروح.
گروهی از
مفسران نیز در معنای
جسد گفتند، جسد به جسم
بیروح اطلاق میشود.
از این آیه اجمالاً استفاده میشود که آزمایش سلیمان بهوسیله جسد بیروحی بوده که بر تخت او در برابر چشمانش قرار گرفت. چیزی که انتظار آن را نداشت، و
امید به غیر آن بسته بود؛ ولی
قرآن شرح بیشتری در این زمینه نداده است؛ اما مفسران، برای این آیه شریفه تفسیرهای مختلفی به شرح زیر بیان کردند.
برخی از مفسران میگویند:
سلیمان ـ علیهالسلام ـ آرزو داشت فرزندان برومند و شجاعی نصیبش شود که در اداره کشور بهویژه
جهاد با
دشمن به او کمک کنند. او دارای
همسران متعدد بود، با خود گفت:من با آنها همبستر میشوم ـ تا فرزندان متعددی نصیبم گردد، و به هدفهای من کمک کنند؛ ولی چون در اینجا
غفلت کرد و "انشاء اللَّه"، ـ همان جملهای که بیانگر اتکای انسان به خدا در همه حال است ـ نگفت، در آن زمان هیچ فرزندی از همسرانش تولد نیافت، جز فرزندی ناقص الخلقه، همچون جسدی بیروح که آن را آوردند و بر کرسی او افکندند!
سلیمان سخت در فکر فرورفت، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا
غفلت کرده، و بر نیروی خودش تکیه کرده است،
توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت.
برخی نیز معتقدند، خداوند سلیمان را به بیماری شدیدی مورد آزمایش قرار داد؛ آنچنانکه همچون جسدی بیروح بر تختش افتاد،
سرانجام
توبه کرد و خداوند او را به حال اول بازگرداند (منظور از"اناب" بازگشت به
سلامت است).
تفسیر دیگر این است که پسری برای سلیمان متولد شد، جنیان و شیاطین گفتند که اگر پسر او بماند ما نیز از پسر او محنت کشیم. پس آن حضرت ترسید که آسیبی به او رسانند، او را در میان ابر گذاشت که در آنجا شیر خورد و تربیت یابد. پس ناگاه دید آن پسر مرده به روی تختش افتاد و این تنبیهی بود آن حضرت را که حذر کردن برای دفع قدر فایده نمیبخشد و تأدیبی بود که بر
حق تعالی اعتماد ننمود و از
شیاطین ترسید، و به تدبیر خود اطمینان نمود، و این امر نسبت به مقام
نبوی و
سلطنت او شایسته نبود، لذا
ترک اولی شد.
علامه طباطبایی میفرماید:«آنچه بهطور اجمال از میان
اقوال و
روایات میتوان پذیرفت، این است که:جسد نامبرده
جنازۀ کودکی از سلیمان ـ علیهالسلام ـ بوده که خداوند آن را بر تخت وی افکند، و در جمله"
ثُمَّ أَنابَ قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی " اشعار، بلکه دلالت است بر اینکه: سلیمان ـ علیهالسلام ـ از آن جسد امیدها داشته، و یا در راه خدا به او
امید ها بسته بوده، و خدا او را
قبض روح نموده و جسد بیجانش را بر
تخت سلیمان افکنده تا او بدین وسیله آگاه گشته و امور را به خدا واگذارد، و
تسلیم او شود».
گفتنی است که هیچکدام از این سه نظر در
تفسیر آیۀ شریفه و نظر علامه که قدر جامع بین نظر اول و سوم است با
مقام نبوت منافاتی ندارند و حضرت سلیمان نه مرتکب
گناه شد، نه کار غیر معقولی انجام داد. در نهایت مرتکب
ترک اولی شده است؛ اما نظریات خرافی و بیاساس دیگری بیان شده است که منافات با مقام
نبوت دارد و پست بودن و بیاساس بودن هریک در کتابهای تفسیری معتبر،
بیان شده است، جهت اطلاع به آنها مراجعه شود.
پایگاه اسلام کوئیست.