اصلاح و تربیت مجرمان در حقوق اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حقوق اسلامی، اصلاح و تربیت، مجرمان.
پرسش: در حقوق اسلامی تا چه میزان به اصلاح و تربیت مجرمین و آماده کردن آنها برای بازگشت به زندگی سالم و جامعه تأکید شده است؟
پاسخ: اهمیت به حقوق زندانیان از حیث تأمین مایحتاج، دادن حق ملاقات، استفاده از هوای آزاد و نیز انجام دادن
عبادات در داخل زندان و
نماز جمعه و عید در خارج زندان که در کتابهای آدابالقضاء طرح شده است، نشان از توجه به تربیت و اصلاح مجرمان و برگرداندن آنها به زندگی سالم جامعه دارد؛ اما در مقام برخورد با متهمان نیز همین نوع نگاه را میتوان در حقوق اسلامی مشاهده کرد.
افزون بر این، به منظور حفظ
مقام و ارزش عالی انسانی و تقویت آن در جرایمی که جنبه الهی دارد و با حیثیت و آبروی افراد ارتباط نزدیک و مستقیم دارد، از باب امتنان و تفضل سعی در مخفی نگه داشتن آن شده تا ضمن باز داشتن از
اشاعه فحشا، آبرو و
شخصیت اجتماعی افراد آسیب نبیند و درعینحال فرصت کافی برای
توبه و اصلاح مجرم وجود داشته باشد.
درباره مجرمی که حد بر او جاری شده و مورد
مجازات قرار گرفته است نیز، ممنوع شده است که شخصیت او را
تحقیر کنند. این دستور اخلاقی تأثیر بسزایی در بازسازی فکری و اخلاقی مجرم دارد و سبب میشود که جایگاه اجتماعی او به خاطر مجازات شدن تخریب نشود و امکان بازگشت او بدون اینکه مورد هتک شخصیتی قرار گیرد، به جامعه فراهم شود.
هدف اصلی در مجازاتهای تعزیری، اصلاح،
تأدیب و آماده کردن بزهکار برای یک زندگی سالم و شرافتمندانه در جامعه است. برای همین، مجازات یک جرم تعزیری برحسب فاعل آن تغییر میکند. چهبسا مجرمی تنها با کمی
موعظه و پند اصلاح شود و نیازی به سایر مجازاتها نباشد.
این موارد و نظایر آن در فقه اسلامی، همگی نشان از تأکید حقوق اسلام به اصلاح و تربیت مجرمان و متهمان دارند و با آن توسعهای که ما از دیدگاه اسلامی درباره
تربیت و اصلاح قائلیم، حتی مجازات سالب حیات میتواند به اصلاح اخروی فرد کمک کنند.
رحمت الهی یک قانونِ شامل و کامل است که
جهان و جهانیان را فرا میگیرد. «
رحمتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیء»
تجلی رحمت گسترده الهی در
دین او چنین اقتضا میکند که درباره توجیه و هدایت مجرمان و تبهکاران، روش منطقی به کار گرفته شود.
بیشک یکی از اهداف قانونگذاری کیفر در اسلام، اصلاح فرد و جامعه است.
اصلاح و تربیت مجرمان که از اهداف حقوق جزای مدرن شناخته میشود و درباره آن نظریهپردازیهای فراوانی شده است، در نظام کیفری اسلام نیز، یکی از اهداف مهم به حساب میآید. به گونهای که اگر بدون اجرای مجازات نیز، این هدف تأمین شود، مجازات ساقط خواهد شد.
پذیرفته شدن
عفو و
توبه به عنوان دو نهاد مکمل در کنار نهاد مجازات، نشاندهنده چنین واقعیت است. در قرآن کریم مسئله اصلاح هم در خصوص توبه و هم در مورد عفو مورد تأکید قرار گرفته است.
در اکثر مواردی که
قرآن کریم توبه را موجب از بین رفتن آثار یک عمل ممنوع و نامشروع دانسته است، آن را به اصلاح مقید کرده و توبه تنها را کافی ندانسته است. «
فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَاَصْلَحَ فَاِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ».
پس هر که بعد از ستم کردنش توبه کند و به صلاح
آیه، خدا توبه او را میپذیرد، که خدا آمرزنده مهربان است. (نیز به این آیات رجوع شود به:
)
یعنی در مورد توبه هم، اصلاح را به خود شخص نسبت داده است و این خودِ توبهکننده است که باید وضع خود را اصلاح، و گذشته خود را جبران کند و البته هر توبه واقعی چنین آثاری را به دنبال خواهد داشت. بدیهی است ساقط شدن مجازات با توبه شرایطی دارد که در
کتب فقهی بیان شدهاند. (در
قانون مجازات اسلامی که انعکاسی از
فقه است، این مورد یعنی سقوط مجازات با توبه در مواردی ذکر شده است؛ از جمله:
)
در مورد
عفو نیز در قرآن کریم مسئله
اصلاح مطرح شده است. با این تفاوت که اصلاح به عفوکننده نسبت داده شده است؛ لذا در آیه چهل از سوره مبارکه شوری
که مقابله به مثل به عنوان یک
حق پذیرفته شده است، ولی در ادامه بر این نکته تأکید شده است که اگر صاحب حق عفو کند و اصلاح نماید،
پاداش او بر (عهده)
خداوند خواهد بود.
بدیهی است که عفو زمینه بازگشت به صلاح و رستگاری را فراهم میآورد و فرصت دوباره به
مجرم میدهد تا در رفتار خود تجدیدنظر کند و دلیل استناد اصلاح به عفوکننده، چنانچه برخی
مفسران به آن اشاره کردهاند، شاید همین نکته باشد که چون شخص عفوکننده فرصت اصلاح را برای مجرم فراهم میسازد، لذا اصلاح به او نسبت داده شده است.
اما در مورد اینکه آیا اعمال مجازات هم میتواند تأثیر اصلاحکننده بر مجرم داشته باشد یا نه، میان دانشمندان اختلافی است. درعینحال به نظر میرسد که مجازات در شرایط خاص میتواند اثر تربیتی و اصلاحی داشته باشد. خصوصاً اینکه از دیدگاه
اسلام آثار اعمال کیفر صرفاً آثار دنیوی و مادی نیست؛ بلکه علاوه بر آن، اثر معنوی تطهیر مجرم از آثار سوء ارتکاب جرم را نیز در پی دارد.
تا به حال دو عنصر مهم (عفو و توبه) را که در اصلاح مجرم نقش کلیدی ایفا میکردند و غرض اصلی آنها همان اصلاح و تربیت مجرمان است، مطرح شد.
اما اینکه به مواردی از آموزههای
دینی و روایی اشاره میشود که در آنها نیز این نکته مورد توجه و تأکید قرار گرفته است که بیشترین توجه حقوق اسلامی به اصلاح و تربیت مجرمان و آماده کردن آنها برای بازگشت به زندگی سالم است، نه صرفاً مجازات مجرمین؛ برای نمونه، به ممنوعیت اجرای مجازات در صورت داشتن مفسده میتوان اشاره کرد.
از دیدگاه فقهی، اجرای مجازات بر مجرمین
مسلمان در سرزمینهای غیر اسلامی ممنوع است و علت این ممنوعیت اینگونه بیان شده است که در صورت اعمال مجازات بر آنها، ممکن است
غیرت و عصبیت بر آنها چیره شود و به دشمن بپیوندند. بنابراین نباید در آنجا بر آنها این مجازاتها را
اعمال کرد؛
یعنی در واقع در اینجا مجازات به جای اینکه موجب اصلاح و تربیت فرد شود، موجب آن میشود که حتی فرد را از دایره اصلاح و تربیت اسلامی نیز خارج کند.
بنابراین مجازات متوقف میشود. گرچه مورد اجرای این حکم خاص است، ولی خود
حکم، عام است و از باب وحدت مناط قابل تسری است. بر همین اساس در باب حدود (سرقت و غیره) تأکید شده است که تا پیش از طرح شکایت نزد
حاکم اگر تشخیص دادید که مجرم پشیمان است، از طرح آن نزد حاکم ممانعت کنید.
(در قانون مجازات هم یکی از شرایط اجرای حد این است که سارق قبل از ثبوت جرم از
گناه، توبه کرده باشد.
) این نوع برخورد هم بهروشنی تأکید بر اصلاح مجرم را بر اجرای مجازات ترجیح میدهد.
اینکه حاکم اسلامی میتواند در برخی موارد با رعایت
مصلحت، مجرم را مورد عفو قرار دهد، نشان از آن دارد که این
اختیار به حاکم داده شده تا در صورت مشاهده آثار اصلاح و تربیت در مجرم، از اجرای مجازات بر او خودداری کند و اینکه هدف انبیا و اولیا، اصلاح و بازسازی و تربیت انسانها بوده است، مؤید دیگری برای این مطلب است.
اهمیت به حقوق زندانیان از حیث تأمین مایحتاج، دادن حق ملاقات، استفاده از هوای آزاد و نیز انجام دادن
عبادات در داخل زندان و
نماز جمعه و عید در خارج زندان که در کتابهای آدابالقضاء طرح شده است، نشان از توجه به تربیت و اصلاح مجرمان و برگرداندن آنها به زندگی سالم جامعه دارد. خصوصاً در مورد شرکت در نماز جمعه و عید این وجه آشکارتر است. (در قانون اداره زندانها نیز به تربیت و اصلاح مجرمان توجه ویژه داده شده است؛ به عنوان نمونه، میتوان به قانون مجازات اسلامی، ماده ۲۷ مراجعه کرد.)
اما در
مقام برخورد با متهمان نیز همین نوع نگاه را میتوان در
حقوق اسلامی مشاهده کرد؛ به عنوان نمونه، میتوان به تساوی اصحاب دعوی در برابر قانون و دادگاه اسلامی و به برخورد
علی (علیهالسلام) با فردی یهودی در دادگاهی که خلیفه دوم، ریاست آن را بر عهده داشت، اشاره کرد.
خلیفه دوم، علی (علیهالسلام) را با عنوان «یا ابا الحسن» خطاب کرد. حضرت بهشدت متأثر شد، وقتی خلیفه علت را از
امام (علیهالسلام) پرسید: فرمودند: شما نباید پیش طرف دعوا مرا با عنوان خطاب کرده و او را با نام صدا میزدی؛
چراکه در واقع همین مقدار تفاوت ناچیز هم در برخورد با یک متهم میتواند مانع اصلاح و
تربیت او شود.
اگر در این مقام همینقدر دقت که از جانب
ائمه (علیهمالسلام) صورت میپذیرد، از جانب دیگران نیز صورت میگرفت، چهبسا متهمان در همین مرحله اصلاح و متنبه میشدند و وجدان آنها بیدار میشد.
علاوه بر این، به منظور حفظ مقام و
ارزش عالی انسانی و تقویت آن در جرایمی که جنبه الهی دارد و با حیثیت و آبروی افراد ارتباط نزدیک و مستقیم دارد، از باب امتنان و تفضل سعی در مخفی نگه داشتن آن شده تا ضمن باز داشتن از
اشاعه فحشا، آبرو و شخصیت اجتماعی افراد آسیب نبیند و درعینحال فرصت کافی برای توبه و اصلاح مجرم وجود داشته باشد.
درباره مجرمی که
حد بر او جاری شده و مورد
مجازات قرار گرفته است نیز، ممنوع شده است که
شخصیت او را
تحقیر کنند.
این دستور اخلاقی تأثیر بسزایی در بازسازی فکری و اخلاقی مجرم دارد و سبب میشود که جایگاه اجتماعی او به خاطر مجازات شدن تخریب نشود و امکان بازگشت او بدون اینکه مورد هتک شخصیتی قرار گیرد، به جامعه فراهم شود. (قیاسی، جلال
الدین؛ دهقان، حمید و خسروشاهی، قدرتالله، پیشین ؟؟؟.)
اینکه در روایتی،
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از دشنام دادن به بزهکار منع فرموده و این کار را به «کمک به
شیطان در مقابل
برادرتان» تعبیر فرموده، شاید مقصود حضرت این بوده است که باید بزهکار را پس از تحمل مجازات دوباره در جامعه پذیرفته، از بدگویی و اهانت به وی خودداری کرد.
هدف اصلی در مجازاتهای تعزیری، اصلاح، تأدیب و آماده کردن بزهکار برای یک زندگی سالم و شرافتمندانه در جامعه است. برای همین، مجازات یک جرم تعزیری برحسب فاعل آن تغییر میکند.
و همین که در تعزیرات آمده است که «التعزیر و بما یراه الحاکم» وجهش میتواند همین نکته باشد که
حاکم با توجه به اینکه چه مجازاتی میتواند به اصلاح و تربیت مجرم مؤثر واقع شود، همان را تجویز نماید. چهبسا مجرمی تنها با کمی
موعظه و پند اصلاح شود و نیازی به سایر مجازاتها نباشد.
این موارد و نظایر آن در
فقه اسلامی، همگی نشان از تأکید
حقوق اسلام به اصلاح و تربیت مجرمان و متهمان دارند و با آن توسعهای که ما از دیدگاه اسلامی درباره تربیت و اصلاح قائلیم، حتی مجازات سالب
حیات میتواند به اصلاح اخروی فرد کمک کنند.
۱. سپهری، محمد، زندان از دیدگاه اسلام، چ۱، پاییز ۷۳، ص۶۶ تا ۷۱.
۲. مرعشی، محمدحسن، دیدگاههای نور در حقوق کیفری اسلام، ج۲، میزان، چ۱، ۱۳۷۹ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اصلاح و تربیت مجرمان در حقوق اسلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۲۵.