• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استصحاب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: استصحاب، طهارت، نجاست، یقین، شک.

پرسش: موارد اجرای اصل استصحاب در طهارت و نجاست کدام است؟

پاسخ: یکی از مباحث مهم اصول فقه، اصول عملیه است و اصل استصحاب در میان این اصول از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. جریان استصحاب مشروط به چند چیز است:
۱. یقین سابق: چیزی را که تصمیم به استصحاب آن داریم، باید به وجود آن چیز (حکم یا موضوع) در زمان گذشته یقین داشته باشیم.
۲. شک در بقای حالت سابق: چیزی را که یقین به وجود آن داشته‌ایم، اکنون مورد شک قرار گرفته باشد.
۳. وحدت متعلّق یقین و شک: بدین معنا که یقین و شک به یک چیز تعلّق گرفته باشد؛ یقین نسبت به وجود و شک نسبت به بقای آن.
البته، عالمان علم اصول و فقها شرایط دیگری را نیز برشمردند که بازگشت آنها به این سه شرط است.



«استصحاب» از ماده «صحب» در لغت به معنای همراه داشتن است، و در اصطلاح به استمرار آنچه را که جلوتر وجود داشته است، استصحاب می‌گویند. به دیگر سخن، استصحاب یعنی رعایت وضع یقینی سابق که بعداً در بقای آن شک پدید آمد.
در توضیح این تعریف باید گفت؛ هرگاه بقای حکم یا موضوعی که قبلاً وجودش یقینی بوده، مورد تردید واقع شود، بنابر حکم شارع آن حکم و آثار شرعی مترتّب بر وجود واقعی‌اش را باید باقی نگه داشت.


عالمان فقه و اصول برای قاعده استصحاب دلایلی ذکر کرده‌اند:

۲.۱ - بنای عقلا

روش و سیرۀ عقلا این است که در مقام عمل، به یقین سابق تکیه می‌کنند و گرنه نظم اجتماع به هم می‌خورد، و چون شارع رئیس عقلا است، از این روش ممانعت نکرده است.

۲.۲ - حکم عقل

وقتی انسان به ثبوت چیزی علم داشت، سپس برایش تردید پیش آمد، عقل حکم به رجحان بقای آن خواهد کرد.در صورتی که عقل چنین حکم کند، شرع نیز چنین حکمی خواهد داشت.(«کل ما حکم به العقل حکم به الشرع»؛ هر چیزی را که عقل حکم می‌کند، شرع هم به آن حکم می‌ کند.)

۲.۳ - اجماع

برخی از علما می‌گویند استصحاب به دلیل اجماع حجت است.
[۴] علامه حلی، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص۲۵۱، دار الاضواء.
البته، گفتنی است که این ادعا به طور مطلق صحیح نیست، بدیهی است که تحصیل اجماع در این مسئله جدا مشکل است؛ به دلیل اختلاف فراوان در حجیت استصحاب، بلکه به صورت جزئی و فی الجمله – در مقابل نفی کلی- درست است؛ چرا که اگر کسی یقین به طهارت دارد، سپس شک در حدث و خبث برایش پیدا شد، در این جا استصحاب جاری می‌شود، و اجرای چنین استصحابی را کسی منکر نشده و نیست.

۲.۴ - روایات

مهم‌ترین دلیلی که در مسئلۀ استصحاب مورد توجه علما قرار گرفت، روایات مستفیضه‌ای است که در حجیت استصحاب آمده است؛ مانند: «وَ لَا تَنْقُضِ الْیَقِینَ اَبَداً بِالشَّک وَ اِنَّمَا تَنْقُضُهُ بِیَقِینٍ آخَرَ».


براساس تعریفی که برای استصحاب شد، جریان استصحاب مشروط به چند چیز است:

۳.۱ - یقین سابق

چیزی را که تصمیم به استصحاب آن داریم، باید به وجود آن چیز (حکم یا موضوع) در زمان گذشته یقین داشته باشیم. مانند یقین به وضو در گذشته و شک در حدثی که موجب بطلان آن گردد در زمان حال. بنابر این، پیش از استصحاب حکم یا موضوعی، باید به وجود آن یقین داشته باشیم؛ زیرا اگر وجود سابق آن نیز برای ما قطعی نباشد، نمی‌توانیم آن را استصحاب کنیم.

۳.۲ - شک در بقای حالت سابق

چیزی را که یقین به وجود آن داشته‌ایم، اکنون مورد شک قرار گرفته باشد. در استصحاب پس از یقین به وجود سابق یک چیز، باید به بقای آن شک داشته باشیم.

۳.۳ - وحدت متعلّق یقین و شک

وحدت متعلّق یقین و شک؛ بدین معنا که یقین و شک به یک چیز تعلّق گرفته باشد؛ یقین نسبت به وجود و شک نسبت به بقای آن.

۳.۴ - همزمانی یقین و شک

البته، عالمان علم اصول و فقها شرایط دیگری را نیز برشمردند که بازگشت آنها به این سه شرط است.مانند این که زمان یقین و شک یکی باشد؛ بدین معنا که میان یقین به حالت سابق و شک در بقای آن، یقین دیگری بر ضد آن فاصله نشود و زمان شک، متّصل به زمان یقین باشد، مانند آن که در حال حاضر یقین به طهارت یک ساعت پیش و شک در بقای آن داشته باشد.

۳.۵ - تقدم زمان متیقن بر مشکوک

یا زمان متیقّن بر مشکوک مقدم باشد که در صورت عکس، یعنی تاخّر زمان متیقّن از زمان مشکوک (استمرار یقین پسین به زمان پیشین)، مورد از مصادیق استصحاب قهقری خواهد بود، مانند این که یقین داریم مفهوم «صعید» مطلق وجه الارض است، ولی شک داریم که در زمان تشریع حکم نیز همین مفهوم را داشته یا دارای مفهوم دیگری بوده و سپس به معنای جدید نقل داده شده است.با استصحاب قهقری ثابت می‌شود که معنای کنونی همان معنای زمان تشریع است.


اکنون این اصل (استصحاب) را با دو مثال تبیین می‌کنیم.

۴.۱ - مثال اول

هرگاه یقین داشته باشیم که در گذشته طهارت داشته‌ایم، اکنون شک می‌کنیم که آیا حدثی باعث بطلان طهارت شده است یا خیر، در این صورت بر اساس استصحاب، حکم به بقای طهارت سابق می‌کنیم.

۴.۲ - مثال دوم

اگر به پاکی وسیله‌ای در زمان گذشته یقین داریم، ولی اکنون شک می‌کنیم که نجس شده یا نه، بر اساس استصحاب، حکم به ادامه پاکی سابق می‌کنیم، پس نتیجه می‌گیریم که وسیله مشکوک به نجاست، پاک است.


گفتنی است که بر اساس نظر اکثر علما، استصحاب هم در احکام تکلیفی هم در احکام وضعی و هم در موضوعات جاری می‌شود.


۱. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، واژه «صحب».    
۲. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۲، ص۲۴۱- ۲۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۳ق.    
۳.مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۱، ص۲۱۷.    
۴. علامه حلی، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص۲۵۱، دار الاضواء.
۵. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱، ص۲۵۴، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۹ق.    
۶. مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۶.    
۷. شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۱، ص۴۱۷- ۴۲۷، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶‌ ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «استصحاب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۰۷.    



جعبه ابزار