ادعای یهود و مسیحیان در رابطه با دوستی خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیه،
سوره مائده،
یهود،
مسیحیت،
خدا،
قرآن.
پرسش: بر اساس آیه ۱۸ سوره مائده، آیا تمام یهودیان و مسیحیان مدعی بودند که دوست انحصاری پروردگارند؟! چرا در برخی آیات دیگر در این زمینه، تنها یهودیان مخاطب قرار میگیرند؟
پاسخ اجمالی: در این خصوص به دو مطلب باید اشاره کرد:
۱. این آیات بیانگر نوعی باور عمومی شکلگرفته در میان جامعه یهودیان و مسیحیان است، اگرچه شاید برخی از آنان به این برتری نژادی و دینی معتقد نبوده و امکان حقانیت دین دیگری را نیز بدهند.
۲. در برخی آیاتی که تنها یهودیان به صورت مستقیم، مخاطب قرار گرفتهاند، دلیلش تنها بیان نمونهای از جوامع این چنینی است که بیشتر با مسلمانان در ارتباط بودند و برایناساس، مضمون آیه نه تنها شامل مسیحیان، بلکه شامل تمام افراد گناهکاری میشود که با وجود نداشتن عمل صالح و ارتکاب تمام گناهان، خود را از مجازات معاف پنداشته و به نحوی خود را دوست اختصاصی خدا معرفی میکنند!
هنگامی که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهل کتاب را به
اسلام دعوت کرد، آنان مدعی شدند که «نَحْنُ اَبْناءُ اللَّهِ وَ اَحِبَّاؤُهُ... ؛
ما فرزندان و دوستان خداییم...» و برایناساس، نیازی نیست تا آیین دیگری را بپذیریم.
در همین زمینه گزارش شده است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گروهی از یهود را به دین اسلام دعوت کرد و آنان را از مجازات خدا بیم داد که آنها در پاسخ گفتند: چگونه ما را از
کیفر خدا میترسانی در حالیکه ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم، و اگر بر ما خشم کند مانند خشمی است که انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ یعنی به زودی این خشم فرو مینشیند.
این تنها یکی از ادعاهای بیاساس و امتیازات موهومی بود که آنها برای خود قائل بودند. البته امتیازات دیگری را نیز برای خود برمیشمردند. در آیات قرآن بارها به اینگونه ادعاها اشاره شده است؛ مانند:
«وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ اِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً اَوْ نَصاری تِلْکَ اَمانِیُّهُمْ قُلْهاتُوا بُرْهانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صادِقین؛
آنها گفتند: هیچکس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل
بهشت نخواهد شد. این آرزوی آنها است! بگو: اگر راست میگویید، دلیل خود را بیاورید!».
گفتنی است که آنها (حتی طبق عقاید تحریف شده) خود را حقیقتاً فرزند خدا نمیدانستند، بلکه تنها
عیسی (علیهالسّلام) و یا
عزیر (علیهالسّلام) را فرزند حقیقی خدا میپنداشتند، اما منظورشان از انتخاب چنین نام و عنوانی برای خود این بود که بگویند آنان رابطه ویژهای با خدا دارند و گویا هر کس در گروه نژادی و مذهبی آنان باشد، بدون اینکه هیچ عمل نیکی را انجام دهد و با وجود ارتکاب تمام گناهان، خود به خود، از دوستان و فرزندان خدا میشود!
قرآن کریم اما این توهمات آنها را نمیپذیرد و امتیاز هر انسانی را تنها در
ایمان و عمل صالح و
پرهیزگاری او بیان میکند؛ لذا از آنان میپرسد: "بگو پس چرا شما را در مقابل گناهانتان مجازات میکند؟!: «قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ».
زیرا آنان خودشان اعتراف کردهاند که دستکم مدت کوتاهی مجازات خواهند شد: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ اِلاَّ اَیَّاماً مَعْدُودَةً...»
این مجازات نشانه آن است که ادعای آنان در مورد فرزند و دوست ویژه خدا بودن بیاساس است و آنان نیز در صورت ارتکاب اعمال ناشایست، مجازات خواهند شد.
قرآن در ادامه مجدداً تاکید میکند: شما هم مانند دیگر انسانها، آفریدگانی هستید که باید پاسخگوی رفتار و کردار خود باشید: «بَلْ اَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ».
طرف خطاب در آیه فوق، هم یهودیان و هم مسیحیان بودند، اما همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، در آیات دیگری از قرآن کریم، تنها یهودیان مخاطب قرار گرفتهاند:
«قُلْ یا اَیُّهَا الَّذِینَهادُوا اِنْ زَعَمْتُمْ اَنَّکُمْ اَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ اِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ؛
ای قوم یهود، اگر میپندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خدا هستید، پس اگر در گفتارتان راستگویید، آرزوی مرگ کنید!».
«قُلْ اِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ اِنْ کُنْتُمْ صادِقین؛
اگر
آخرت به صورت دربست در اختیار شما (
قوم یهود) است، پس آرزوی مرگ کنید اگر به حرفتان باور دارید!».
این آیات نشانگر آن است که دوستان خدا و همه افرادی که نعمت بهشت بدون هیچ قید و بندی در اختیار آنان است، باید دوستدار لقای او نیز باشد؛ زیرا هیچ چیزی میان آنان و بهشت و خدا فاصله نمیشود مگر مردن، پس طبیعتاً باید عاشق مرگ باشند تا با نابودی این فاصله به دیدار دوست رسیده و در جوار نعمتهای بیکران او قرار گیرند، اما این مدعیان دروغین نه تنها اینگونه نیستند، بلکه حریصترین مردم نسبت به زندگی دنیا میباشند. «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ اَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاةٍ»
بنابراین آنچه از جمعبندی تمام این آیات میتوان گفت؛ این است که:
اولاً: این آیات بیانگر نوعی باور عمومی شکلگرفته در میان جامعه یهودیان و مسیحیان است، اگرچه شاید برخی از آنان به این برتری نژادی و دینی معتقد نبوده و امکان حقانیت دین دیگری را نیز بدهند، چنانکه یهود مدینه به یهودیان خیبر نوشتند محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را به
دین خود فرا میخواند، نظر شما چیست؟ یهودیان خیبر در پاسخ نوشتند ما فرزندان انبیا، و پسران خدا و دوستان او هستیم؛ لذا دعوت او را نمیپذیریم و بر دین او داخل نمیشویم.
ثانیاً: در برخی آیاتی که تنها یهودیان به صورت مستقیم، مخاطب قرار گرفتهاند، دلیلش تنها بیان نمونهای از جوامع این چنینی است که بیشتر با مسلمانان در ارتباط بودند و برایناساس، مضمون آیه نه تنها شامل مسیحیان، بلکه شامل هر فرد (حتی مسلمان) گناهکاری میشود که با وجود نداشتن عمل صالح و ارتکاب تمام گناهان، خود را از مجازات معاف پنداشته و به نحوی خود را دوست اختصاصی خدا معرفی میکنند!
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ادعای یهود و مسیحیان در رابطه با دوستی خدا» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۱/۱۱.