• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اختلاف آرای فقهای مذاهب اسلامی در وضو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مذاهب اسلامی، وضو، آیه.

پرسش: وضوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چگونه بود؟




ملاحظه آرای فقهای مذاهب اسلامی، از بروز چندین اختلاف در موضوع وضو حکایت می‌کند که برای رعایت اصل اختصار، ما تنها به دو مورد از آنها نگاهی خواهیم داشت:
نخست. سمت و سوی شستن دست‌ها،
دوم.مسح یا شستن پاها.
ابتدا شایسته است تنها آیه قرآنی مربوط به وضو، ملاحظه گردد:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِذا قُمتُم اِلَی الصَّلاةِ فَاغسِلُوا وُجُوهَکُم وَ اَیدِیَکُم اِلَی المَرافِقِ وَ امسَحُوا بِرُؤُسِکُم وَ اَرجُلَکُم اِلَی الکَعبَینِ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به نماز می‌ایستید، صورت و دست‌ها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا مفصل‌ها [یا برآمدگی پشت پا] مسح کنید!»

۱.۱ - سمت و سوی شستن دست‌ها

در حدیثی، از امام باقر (علیه‌السّلام) وضوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این گونه نقل شده است:
«عُمَرُ بنُ اُذَینَةَ عَن زُرَارَةَ وَ بُکَیرٍ اَنَّهُمَا سَالَا اَبَا جَعفَرٍ (علیه‌السّلام) عَن وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فَدَعَا بِطَستٍ اَو تَورٍ فِیهِ مَاءٌ، فَغَمَسَ یَدَهُ الیُمنَی، فَغَرَفَ بِهَا غُرفَةً، فَصَبَّهَا عَلَی وَجهِهِ، فَغَسَلَ بِهَا وَجهَهُ، ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ الیُسرَی، فَغَرَفَ بِهَا غُرفَةً، فَاَفرَغَ عَلَی ذِرَاعِهِ الیُمنَی، فَغَسَلَ بِهَا ذِرَاعَهُ مِنَ المِرفَقِ اِلَی الکَفِّ لَا یَرُدُّهَا اِلَی المِرفَقِ، ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ الیُمنَی، فَاَفرَغَ بِهَا عَلَی ذِرَاعِهِ الیُسرَی مِنَ المِرفَقِ وَ صَنَعَ بِهَا مِثلَ مَا صَنَعَ بِالیُمنَی، ثُمَّ مَسَحَ رَاسَهُ وَ قَدَمَیهِ بِبَلَلِ کَفِّهِ لَم یُحدِث لَهُمَا مَاءً جَدِیداً؛ عمر بن اذینه، از زراره و بکیر (که از امام باقر (علیه‌السّلام) در باره وضوی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسیدند)، نقل کرده است که ایشان کاسه آبی خواست. پس دست راست خود را در آن فرو برد و مشتی آب برگرفت و بر صورت خود ریخت و با آن صورتش را شست. سپس دست چپ خود را در آن فرو برد و مشتی آب برداشت و بر دست راست خود ریخت و با آن از آرنج تا کف دستش را شست، در حالی که دست خود را به سوی آرنج نمی‌کشید. آن گاه دست راستش را در آن فرو برد و مشتی آب برداشت و بر دست چپ خود از آرنج ریخت و با آن چنان کرد که با دست راستش کرده بود. سپس سر و پاهایش را با رطوبت کف دستش مسح کرد و آب دیگری را برای آن به کار نگرفت.
بر پایه این روایت و نظایر آن، پیروان اهل بیت (علیهم‌السّلام) معتقدند که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در وضو، دستان مبارک خود را از بالا به پایین یعنی از آرنج تا نوک انگشتان می‌شست و این، بِدان معناست که آیه وضو به دست پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تفسیر شده است. ضمناً این نکته در باره آیه وضو قابل توجّه است که اصولاً مخاطبان از ظاهر عباراتی نظیر آیه وضو، محدوده انجام عمل مورد نظر را برداشت می‌نمایند. آن‌گاه در مقام عملی کردن آن خواسته، معمولاً از بالا به پایین اقدام می‌کنند. مثلاً اگر پزشک بگوید: پایت را تا زانو با آب سرد بشوی، یا صاحب خانه بگوید: دیوارهای این اتاق را تا سقف رنگ‌آمیزی کن، به طور طبیعی، هر یک از بیمار و رنگ کار، سخن گوینده را بر تعیین محدوده مورد نظر او حمل می‌کند و در نتیجه آنچه را که به دلیل آسان‌تر بودن یا عوامل دیگر، به صورت ناخودآگاه در میان مردم معمول است، انجام می‌دهد، یعنی شستن پاها و رنگ آمیزی کردن دیوارها از بالا به پایین. و چه بسا هرگز این مطلب به ذهن‌شان خطور نکند که پزشک و صاحب خانه با گفتن «تا زانو» و «تا سقف» در صدد تعیین سمت و سوی عمل خواسته شده و نقطه انتهایی انجام آن بوده است.
اما به هر تقدیر، آنچه در نزد پیروان اهل بیت (علیهم‌السّلام) این برداشت قرآنی را قطعیت می‌بخشد، احادیث معتبری هستند که بر انجام دادن وضو از آرنج به سوی سرِ انگشتان دلالت می‌کنند. در مقابل، تمام مذاهب اهل سنّت، شستن دست‌ها در وضو را به هر صورتی که باشد، کافی دانسته، هر چند به نظر آنان، شروع از سرِ انگشتان به سوی آرنج، افضل است.
[۴] ر.ک: مغنیة، شیخ محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص۸۰.


۱.۲ - مسح پاها یا شستن آنها

بر پایه حدیثی که از امام باقر (علیه‌السّلام) در توصیف وضوی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد، ایشان پاهای خود را مسح می‌فرمود. این مطلب در حدیث زیر که منابع حدیثی اهل سنّت آن را نقل کرده‌اند نیز تایید شده است:
«عَبّاد بن تَمیم عن ابیه: رَاَیتُ رَسولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَتَوَضَّاُ و یَمسَحُ بِالماءِ عَلی رِجلَیهِ؛
[۵] هیثمی، علی بن ابوبکر، معجم الزوائد، ج۱، ص۵۳۷، ح۱۱۹۲.
عبّاد بن تمیم، به نقل از پدرش می‌گوید: پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را دیدم که وضو می‌گرفت و با آب، پاهایش را مسح می‌کرد.
هم‌چنین در حدیث عبد اللَّه بن عمرو بن العاص که به زعم اهل سنّت، مستند شستن پا در وضوست و ما به زودی به نقل و نقد آن خواهیم پرداخت، با عبارت «فَجَعَلنا نَمسَحُ عَلی ارجُلِنا» اعتراف شده که روش معمول پیش از آن، مسح پاها بوده است.
بر این اساس، اهل بیت (علیهم‌السّلام) و پیروان آنان به پیروی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مسح پاها را از واجبات وضو دانسته و شستن آنها را ناروا می‌شمارند. پژوهش دقیق متون و دوره‌های تاریخی نشان داده است که شستن پاها در وضو، تا سالیانی پس از رحلت پیامبر گرامی و لااقل تا پایان دوران دو خلیفه نخست و‌ اندکی از دوره خلیفه سوم مطرح نبوده؛ امّا عثمان، تلاش ویژه‌ای جهت جای‌گزین ساختن روش جدید وضو نموده که در آن، پاها باید به جای مسح شدن شسته شوند. شاهد این سخن، فقدان کمترین گزارش از بروز اختلاف میان مسلمانان در باره مسح پا در وضو در دوره دو خلیفه نخست است، به گونه‌ای که حتّی یک روایت نیز از خلیفه اوّل و دوم با انگیزه انجام وظیفه حاکم اسلامی در دفاع از سنّت‌نبوی و تبیین چگونگی وضوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نکوهش پایه گذاران روش جدید در وضو، صادر نشده است. چنین روایتی، نه تنها از دو خلیفه، بلکه از راویان پُرروایتی هم‌چون ابو هریره که در هر خُرد و کلانی روایاتی را از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده‌اند نیز حکایت نشده است، چنان‌که عبد اللَّه بن عمر، ابو سعید خدری، جابر بن عبد اللَّه، عبد اللَّه بن مسعود و ده‌ها صحابی نام آشنا و پُر روایت دیگر نیز مطلقاً روایتی را در باره «وضوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با شستن پا» نقل نکرده و کمترین هشداری نسبت به التزام به روش اصیل نبوی در وضو، از خود بروز نداده‌اند. این، خود به خوبی نشان می‌دهد که در میان معاصران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به خاطر مشاهده وضوی چندین و چند ساله ایشان (که به گواهی روایات پیشین، مسح پاها بخشی از آن بوده)، در موضوع وضو، اختلافی پدید نیامده است.
در این میان، تنها عثمان بن عفّان، عبد اللَّه بن عمرو بن عاص و دو سه تن دیگر (که روایت‌هایشان با تعارض یا موانع دیگری مواجه است) هستند که برای نخستین بار از وضوی مشتمل بر «شستن پا» سخن گفته و آن را از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حکایت کرده‌اند، و البته شمار روایات عثمان که روایت زیر نیز از جمله آنهاست، بسیار بیشتر از دیگر افراد است:
عن ابن شهاب انّ عطاء بن یزید اخبره انّ حمران مولی عثمان اخبره انّه رای عثمان بن عفّان دعا باناء، فافرغ علی کفّیه ثلاث مرار، فغسله، ثمّ ادخل یمینه فی الاناء، فمضمض و استنشق، ثمّ غسل وجهه ثلاثاً و یدیه الی المرفقین ثلاث مرار، ثمّ مسح براسه، ثمّ غسل رجلیه ثلاث مرار الی الکعبین، ثمّ قال: قال رسول اللَّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): مَن تَوَضَّاَ نَحوَ وُضوئی هذا، ثُمَّ صَلّی رَکعَتَینِ لا یُحَدِّثُ فیهِما نَفسَهُ غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ؛ ابن شهاب می‌گوید: عطاء بن یزید به او خبر داده که حمران وابسته عثمان به او خبر داده که وی عثمان بن عفّان را دیده که کاسه آبی خواست و سه بار بر کف دستان خود آب ریخت و آنها را شست. سپس دست راست خود را درون کاسه برد و مضمضه و استنشاق کرد. آن‌گاه سه بار صورت خود و دستانش را تا آرنج شست. سپس سر خود را مسح کرد و سه بار پاهایش را تا غوزک شست و گفت: پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: هر کس همانند این وضویم وضو بسازد و سپس دو رکعت نماز بخواند و در آن با خود سخن نگوید، گناهان پیشین او بخشیده می‌شوند.

۱.۲.۱ - روایت عبداللَّه بن عمرو

روایت صحیح بخاری از عبد اللَّه فرزند عمرو بن العاص در باره شستن پاها در وضو، این چنین است:
تخلّف [عنّا] النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فی سفرة سافرناها، فادرکنا و قد ارهقتنا الصلاة و نحن نتوضّا، فجعلنا نمسح علی ارجلنا، فنادی باعلی صوته: وَیلٌ لِلاَعقابِ مِنَ النّارِ! مرّتین او ثلاثاً؛ در سفری بودیم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از ما عقب ماند و سپس به ما رسید، در حالی که زمان نماز فرا رسیده بود و ما وضو می‌گرفتیم و پاهایمان را مسح می‌کردیم. پس با صدای کاملاً بلند، دو یا سه بار ندا داد: وای از آتش بر پاشنه‌های پا!
این روایت با فرض صحّت، دلالتی بر شستن پا در وضو ندارد و به نظر می‌رسد که ناظر به وضعیت اعراب تازه مسلمان شده‌ای باشد که به دلیل انس با فرهنگ جاهلی، چه بسا به استفاده از پاپوش‌های مناسب خو نکرده بودند، علاوه بر این که شاید به حسب عادات جاهلی، ایستاده نیز بول می‌کردند و طبعاً دچار آلودگی و نجس شدن پاها می‌شدند. از سوی دیگر، به هیچ وجه بعید نیست که در آن شرایط فرهنگی، آنان با همان آلودگی پاهای خود، به نماز می‌ایستادند؛ کاری که می‌توانست نقد هدایتگرانه پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را متوجّه خود سازد.
بر این اساس، فرموده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را باید تلاشی در راستای اصلاح این عادت ناپسند و تشویق به سمت تطهیر پاهای آلوده، در آستانه نماز ارزیابی کرد. اما این که «مسح پا» که به تصریح راوی تا آن روز، جزئی از وضو بوده، با این سخن پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جای خود را به «شستن پا» داده باشد، ادّعایی است که بیش از پندار راوی، مؤیّد دیگری ندارد و دلالتی در روایت فوق نسبت به آن، به چشم نمی‌خورد.
گفتنی است در تأکید بر سنّت نبوی در مسح کردن پاها در وضو، آیه وضو (که در ابتدای این پژوهش آوردیم) نیز آشکارا به مسح پاها و نه شستن آنها فرمان می‌دهد.
این، در حالی است که اهل سنّت، افزون بر روایات عثمان و برخی افراد دیگر که ادّعا کرده‌اند پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در وضو، پاهای خود را می‌شسته، اِعراب نصب واژه «ارجُلَکم (پاهایتان)» در آیه وضو را مستند قرآنی خود قرار داده و آن را نشانه عطف این کلمه بر واژه منصوب «وُجوهَکم (صورت‌هایتان)» دانسته‌اند. طبعاً در این فرض، حکم شستن صورت به معطوفٌ علیه یعنی پاها نیز سرایت می‌کند.


از نظر مفسّران و فقیهان شیعی، اعراب نصب کلمه «ارجلَکم»، دلالتی بر شستن پاها در وضو ندارد؛ زیرا:

۲.۱ - قرائت مجرور ارجلکم

اوّلاً: کلمه «ارجلکم» توسط قاریان متعدّدی هم‌چون: ابن‌کثیر، حمزه، ابو عمرو و عاصم در روایت ابو‌بکر از او، مجرور خوانده شده است. در این صورت، بی‌تردید، «ارجلکم»، معطوف بر «رؤوسکم (سرهایتان)» بوده و حکم مسح سر به پاها سرایت داده می‌شود.

۲.۲ - قرائت منصوب ارجلکم

در قرائت‌هایی که «ارجلَکم» منصوب است مانند قرائت نافع، ابن‌عامر و عاصم در روایت حفص از او، نیز هم‌چنان حکم پاها مسح است؛ زیرا «ارجلَکم»، عطف بر محلّ نصب «رؤوسکم» است.
توضیح، این‌که: واژه «امسحوا» به خودی خود، متعدّی است و برای منصوب ساختن مفعول خود، نیازمند حرف جر نیست. بر این اساس، «با» ی افزوده شده به واژه «رؤوسکم»، به اصطلاح، «با» ی تبعیضیّه است که نشان می‌دهد مسحِ بخشی از سر، کافی است، چنان‌که پیروان اهل بیت (علیهم‌السّلام) به تبعیّت از خاندان رسالت، مسح سر را چنین انجام می‌دهند. بنا‌بر‌این، کلمه «رؤوسکم» در محلّ نصب است و منصوب شدن «ارجلَکم»، ناشی از عطف آن بر محلّ یاد شده است. فخر رازی در تفسیر خود، ذیل آیه وضو، این ترکیب را پذیرفته و آن را مذهب مشهور نحویان خوانده است. (گفتنی است فخر رازی با وجود اعتراف به این که آیه وضو بر مسح پاها دلالت دارد، هم‌چنان به شستن پاها معتقد است. وی دلیل خود را روایاتی می‌داند که اهل سنّت در این باره، نقل کرده‌اند.
) از سوی دیگر، حسب قواعد دانش نحو، با وجود عامل اِعرابی نزدیک‌تر، تا قرینه‌ای نباشد، روا نیست اِعراب کلمه‌ای را تحت تأثیر عامل دورتر بدانیم. از این‌رو در آیه وضو، کلمه «فامسحوا» که به «رؤوسکم» نزدیک‌تر است، مجالی را برای تأثیرگذاری عامل دورتر یعنی «فاغسلوا» باقی نمی‌گذارد. از این‌رو، از ابن‌عبّاس چنین نقل شده است که:
«اِنّ الناسَ ابَوا الّا الغَسلَ و لا اجِدُ فی کتابِ اللَّه الّا المَسحَ؛ مردم [در اثر تبلیغات صورت گرفته] جز شستن [پاها] را نپذیرفتند، در حالی که در کتاب خدا، جز مسح [پاها] را نمی‌یابم.»
هم‌چنان که در باره وی، گفته شده است که:
«کان یقول: الوُضوءُ غَسلتانِ و مَسحَتانِ؛ همواره می‌گفت: وضو، دو شستن و دو مسح دارد.»


۱. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۲. کلینی، محمد‌باقر، الکافی، ج۳، ص۲۵، ح۵.    
۳. ر.ک:کلینی، محمد‌باقر، الکافی، ج۳، ص۲۴ (باب صفة الوضوء).    
۴. ر.ک: مغنیة، شیخ محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص۸۰.
۵. هیثمی، علی بن ابوبکر، معجم الزوائد، ج۱، ص۵۳۷، ح۱۱۹۲.
۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۴۳.    
۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۳، ح۶۰.    
۸. ر.ک:رازی، فخر‌الدین، تفسیر فخر رازی، ج۱۱، ص۱۶۱.    
۹. ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، ج۱، ص۱۵۶، ح۴۵۸.    
۱۰. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال، ج۹، ص۴۳۳، ح۲۶۸۴۰.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «اختلاف آرای فقهای مذاهب اسلامی در وضو» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۱۷.    






جعبه ابزار