کرامت انسانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سقوط انسان، کرامت انسانی،
عقل، غفلت،
هوای نفس،
دنیاپرستی،
طمع،
فقر، نافرمانی.
پرسش: چه عواملی کرامت انسانی را تهدید میکند؟
پاسخ: از نگاه
قرآن کریم سقوط اخلاقی که در حقیقت موجب سقوط
انسان از جایگاه و کرامت انسانی میشود، به عوامل مختلفی بستگی دارد: تعدادی از آیات قرآن بیانگر این است که انسانها به جهت
غفلت و به کار نگرفتن عقل و
اندیشه و عمل نکردن به مقتضای آن، کرامت انسانی خویش را از دست دادهاند. برخی دیگر از آیات قرآن، هوای نفس و دنیاپرستی را عامل سقوط از جایگاه رفیع انسانی معرفی کردهاند. طبق این آیات، سرپیچی و نافرمانی از دستورات الاهی سبب از دست دادن کرامت نزد پروردگار است. در روایات وارده از
ائمه (علیهمالسلام) نیز عواملی (چون فقر،
تملق و چاپلوسی و...) موجب خدشهدار شدن
کرامت و شخصیت انسانی به شمار میآیند.
کرامت انسانی یکی از مهمترین شاخصههای حقیقت انسان به شمار میرود و به همین دلیل است که خداوند به فرشتگان امر فرمود تا در مقابلش به خاک بیفتند. انسان موجودی است که خلقتش در زیباترین شکل و هیئت صورت پذیرفت؛ به همین جهت تاج کرامت بر سر وی نهاده شد و برتری او بر بسیاری از موجودات
جهان هستی اعلام شد.
قرآن کریم از یک طرف درباره جایگاه انسان در
عالم هستی میفرماید: "
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا "؛
به تحقیق ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و مورد لطف و کرامت قرار دادیم. در خشکی و
دریا برای آنها وسایل حمل و نقل فراهم کردیم و برای آنها روزیهای حلال و پاکیزه نصیب نمودیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری دادیم.
این آیه برتری بیچون و چرای انسان را بر بسیاری از مخلوقات میرساند. از طرف دیگر، آیاتی وجود دارد که این برتری را به چالش میکشد و آن را نفی میکند.
طبق آموزههای دینی از نگاه قرآن کریم و روایات، سقوط اخلاقی که در حقیقت موجب سقوط انسان از جایگاه و کرامت انسانی میشود، به عوامل مختلفی بستگی دارد که در این مختصر به برخی از آن عوامل اشاره میکنیم:
قرآن کریم در این باره میفرماید:"
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون" "؛
به تحقیق تعداد بسیاری از
جن و انس را برای
جهنم آفریدیم، آنها دلهایی دارند که حقیقت را نمیتوانند درک کنند، دیدگانی دارند که (حقایق را) نمیتوانند ببینند و گوشهایی دارند که از شنیدن (کلام
حق) ناتواناند، آنها مانند چهارپایاناند؛ بلکه گمراهتر، اینان به واقع افراد غافل و بیتوجه به هشدارهای الاهی هستند.
در جایی دیگر میفرماید:"
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ "؛
به راستی بدترین جنبندگان در پیشگاه خدا، کران و گنگاناند که
عقل خویش را به کار نمیگیرند.
این دو
آیه نشان میدهد که انسانها به دلیل به کار نگرفتن عقل و اندیشه و
عمل نکردن به مقتضای آن سرزنش شده و در جایگاه حیوانات و یا بدتر از آنان قرار گرفتهاند.
برخی دیگر از آیات قرآن هوای نفس را عامل سقوط از جایگاه رفیع انسانی معرفی کردهاند. نظیر:
"و پیروی مکن از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل ساختهایم و از هوای نفس خود فرمان میبرد و کار او از حد گذشته است".
هوای نفس دل آدمی را میرباید و نمیگذارد دلی برای او باقی بماند تا محلی برای ورود
ایمان شود. پیروی از هوای نفس، انسان را به جایی میرساند که
قرآن میفرماید:"
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلین "؛
سپس او را به پایینترین مرحله بازگرداندیم.
علایق شدید مادی و دنیاپرستی انسان را به هر انحراف و گناهی میکشاند؛ زیرا سوء استفاده انسان از دنیا و دلبستگی به آن، فریب خوردن، مغرور شدن و غافل شدن از آخرت را به دنبال دارد:"کسانی که به دیدار ما امیدی ندارند و به زندگی دنیا دل بسته و بدان آرامش یافتهاند و کسانی که از آیات ما بیخبرند، ایشان به دلیل کردارشان در آتش جای دارند ".
شیطان، از طریق هواهای نفسانی در انسان نفوذ میکند و کار و تلاش وی را تأیید میکند، کارهای زشت را در نظرش تزئین میکند و وی را در انجام دادن آن وسوسه مینماید و با دادن وعدههای
دروغ و ترساندن از آیندهاش، او را از انجام دادن کارهای خیر باز میدارد: "و
شیطان کردارشان را برایشان زینت داد؛ پس ایشان را از راه (خدا) باز داشت و آنها
هدایت نخواهند شد".
بنابراین یکی از آسیبهای جدی کرامت انسانی، اسارت عقل
انسان در خواستههای هوای نفس است. کسی که عقلش در اسارت
نفس اماره و خواستههای نفسانی است، چگونه میتواند از
کرامت و منزلت انسان بهرهمند شود؟!
این آیات یکی از دلایل لگدمال شدن کرامت انسانی و سقوط از مقام جانشینی خدا به پایینترین درجه حیوانی و پستتر از آن را کنار گذاشتن
عقل و پیروی کوکورانه از هواهای نفسانی بیان میکنند.
پس کرامت انسان در اطاعت خداست. انسان باید بداند که جز در برابر حق تعالی سر خم نکند و جز او را بندگی ننماید تا گوهر کرامتش آسیب نبیند و به رشد و
کمال خود برسد. انسان با اطاعت خدای کریم به اعتلای روحی میرسد و از پستی و فرومایگی پاک میشود. کرامت حقیقی در اطاعت و بندگی حق تعالی، پروا داشتن از خدا و پاس داشتن حرمتهای الاهی و تقوا پیشه کردن است:"
إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریم " و
"
وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ ".
بنابراین سرپیچی و نافرمانی از دستورات الاهی سبب از دست دادن کرامت نزد پروردگار است. انسان کریم خدایی را که کریمترین است و کرامت و موهبت اوست، نافرمانی نمیکند و گوهر کرامت را به
معصیت نمیآلاید؛ چنانکه امام علی (علیهالسلام) فرمود: "من کرمت علیه نفسه، هانت علیه شهواته"؛
هر کس کرامت نفس داشته باشد، شهوات و
تمایلات نفسانی نزد او خوار و حقیر است.
ائمه (علیهمالسلام) نیز در روایات به برخی از عوامل و عللی که باعث خدشهدار شدن کرامت و شخصیت انسانی میشود، اشاره کردهاند که به بیان نمونهای از آن بسنده میکنیم:
شاید هیچ پدیدهای به اندازه
فقر زمینهساز لگدمال شدن
عزت نفس انسانها نباشد. این مسئله واقعیتی انکارناپذیر است؛ چراکه بهواسطه تنگدستی و فقر، کرامت نفس و حرمت انسانها مخدوش خواهد شد.
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: "اللهم صن وجهی بالیسار، ولاتبذل جاهی بالاقتار"؛
خدایا آبرویم را با بینیازی حفظ کن و با تنگدستی منزلت اجتماعی مرا کاهش مده؛ یا میفرماید:"انّ الفقر مذلّة للنفس..."
و "الفقر موت الاکبر"؛
اینکه در روایت آمده است:"کاد الفقر ان یکون کفراً"،
شاید اشاره به همین نکته باشد.
این سخن امام به این نکته صراحت دارد که فقر آبروی انسان را از بین میبرد و باعث میشود حرمت و کرامت او ضایع شود. انسان فقیر مجبور میشود گوهر عزت و مناعت خود را زیر پا نهد و به بندگان خدا چشم بدوزد و از آنها لطف و مرحمت انتظار داشته باشد و از همین جاست که زمینههای
ستایش و تملق افراد فراهم میشود و با
تملق و چاپلوسی، عزت نفس و کرامت انسانی تا حد زیادی سقوط میکند.
البته گفتنی است که فقر برای اولیای خدا و انسانهای وارسته فخر و موجب تکامل آنهاست؛ اما مگر چند درصد از مردم جامعه این چنیناند و میتوانند در مقابل غول فقر و تنگدستی مقابله کنند و آن را نردبان تکامل و تعالی نفس قرار دهند. اگر اینگونه بود که این همه روایات در مذمت و نکوهش فقر وارد نمی شد و جوامع فقیر و عقبمانده باید مملو از انسانهای عارف،
مؤمن و متقی باشد؛ درحالیکه نهتنها چنین نیست، بلکه برعکس....
یکی از موانع عمده دستیابی به کرامت انسانی طمعورزی است. ای بسا که
انسان طمعکار برای دستیابی به خواستههایش، خود را در برابر هر چیزی خوار و ذلیل کند.
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: "من طمع ذل و تعنی"؛
طمعکار ذلیل خواهد شد و....
در بازکاوی دیدگاه
قرآن و روایات، خطرهایی که در کمین
کرامت و شخصیت انسانی قرار دارند و آن را به جد تهدید میکنند، فراواناند که برخی از آنها عبارتند از:
غفلت و ازخودبیگانگی، پیروی از هوای نفس، دنیاپرستی، فقر،
طمع و ... .
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «کرامت انسانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۷/۴.