وداع امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام حسین علیهالسلام،
حضرت زینب سلاماللهعلیها،
وداع.
پرسش: آیا
صحت دارد که حضرت
زینب ـ سلاماللهعلیها ـ در وداع با امام
حسین ـ علیهالسلام ـ زیر گلوی
امام را بوسیدند؟
پاسخ: هرکسی که قصد
مسافرت دارد ـ چه سفر
دنیوی و چه
معنوی ـ با بستگان و اقوام و نزدیکان خود خداحافظی میکند و این در همه زمانها یک
سنت بوده و هست و در بعضی از مناطق شیوه خاص خود را دارد؛ حتی برای آن مراسم مفصلی گرفته میشود.
امام حسین ـ علیهالسلام ـ هم از این قاعده مستثنا نبود؛ لذا در سال ۶۱ هجری قمری در
روز عاشورا وقتی که به سفر آخرش میرفت، از اهل و عیال خود خداحافظی کرد و با آنها وداع گفت.
در منابع و
مقاتل اینگونه آمده است:
«در روز
عاشورا امام حسین ـ علیهالسلام ـ بعد از شهادت
یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت:
چون همه موجودات بلکه همه
ممکنات از اشعه وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان
عالم خلل وارد شد و منادی از
عرش ندا کرد: «الا ایّتها الامةُ المتحیرةُ الظالمةُ بَعد نبیّها (و در روایتی: القاتلهُ عترة نبیّها (و در روایتی: القاتلةُ عترة نبیّها) لا وفقکم الله لاضحی و لا فطرٍ»؛ «ای
امت سرگردان و ستم کننده بر
عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از
عید اضحی و
فطر محروم کند».
که با خواص خود داشت که از تتبع اخبار معلوم میشود، چند مرتبه بوده است:
وداع با
اهل حرم محترم خود:
علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام
مظلوم هفتاد و دو نفر از
اصحاب و اهلبیت خود را دید که روی زمین افتادهاند و بیکس و تنها مانده است»، متوجه خیمهها شد. «و نادی یا
سکینه و یا
رقیه و یا
عاتکهو یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، علیکنّ منیالسلام»؛ «اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای
زینب و ای
فاطمه و ای
امکلثوم خداحافظ».
زنان و دختران و
کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمهها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت یکیک را سفارش میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید. حضرت فرمود: «ای خواهر! گویا میبینم که در این نزدیکی مثل بندگان و کنیزان
اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و
عذاب میکنند، که اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید»، و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد.
وداع خاص با حضرت سکینه مظلومه بود...
وداع با رقیه صغیره بود.
وداع با علیاصغر بود.
وداع با زینب خاتون بود.
چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او
وصیت کرد، و سفارش
اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت
ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای
گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه میآید، نگاه کرد دید
زینب با پای برهنه میآید و میگوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت
وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم
سفر آخرت میباشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دستها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.
در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: چون امام حسین ـ علیهالسلام ـ چند قدمی از خیمهها دور شد، حضرت زینب ـ سلاماللهعلیها ـ از خیمه بیرون آمد و صدا زد: «برادرم! لحظهای درنگ کن تا وصیت مادرم
فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ را نسبت به تو بهجا آورم؛ امام توقف کرد و فرمود: آن وصیت چیست؟ زینب ـ سلاماللهعلیها ـ عرض کرد: مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین را روانه میدان برای
جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس؛ آنگاه زینب ـ سلاماللهعلیها ـ گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت».
.
در کتاب خصائص الزینبیه نیز در ذیل خصیصه دهم چنین آمده است: «هر کسی از اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ در روز
عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است،
حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود
امیرالمؤمنین،
حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود
حضرت امام حسن و حضرت زینب از طرف مادر خود
حضرت زهرا؛ چنانکه از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی نموده؛ حتی اینکه در وداع آخرین، گلوی برادر را به نیابت از طرف
مادر بوسیده است».
این سه نقلی که ذکر شد از تتبع در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل به دست آمد که در بقیه عنوانها بهگونه دیگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:
وقتی امام حسین ـ علیهالسلام ـ برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند، حضرت زینب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً یا اخی توقف حتی ازّود من نظری و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...»، یعنی «ای
برادر! تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت
توشه برگیرم و از
گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است، دیگر به خدمت نمیرسم و ملاقاتی نخواهد بود؛ آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید، و دیگر زنان نیز در گرد آن حضرت جمع شدند و همین کار را کردند».
که ما بهاختصار از ذکر همه آنها صرف نظر میکنيم و فقط نام بعضی از آن عنوانهايی که عبارت «آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسيد» را که در آن کتب وجود دارد، میآوريم:
روضة الشهداء (ملا حسين کاشفی سبزواری)، مقتل الحسين (کاشفالغطاء)، ذريعة النجاة (گرمرودی تبريزی)، مهيج الاخزان (حسن بن محمد علی اليزدی الحائری)، عبرات المصطفين فی مقتل الحسين (شيخ محمد باقر محمودی)، تظلّم الزهراء (رضی بن نبی قزوينی)، نخبة الصائب (ملا حبيبالله کاشانی)، مقتل ابومخنف ـ مقتل خوارزمی، بحارالانوار، مقتل مقرّم، لهوف سيد بن طاووس، مقتل الشمس (محمد جواد صاحبی)، يوم الطّف (هادی نجفی)، مقتل الحسين (بحر العلوم)، ناسخ التواريخ، بحر المصائب، مقتل سيدالاوصيا و سيدالشهداء (شيخ عبدالمنعم کاظمی)، معالی السبطين، اسرار الشهاده، رياحين الشريعه، الوقايع و الحوادث، اکسير العبادات، الطراز المذهب و... .
طبق سه نقلی که ذکر شد، عبارت «و گلوی امام حسين ـ عليهالسلام ـ را بوسيد» وجود دارد و در بقيه نقلها که منابع در بالا ذکر گرديد، عبارت «و دست و پای حضرت را بوسيد و سایر زنان هم همين کار را کردند»، آمده است.
سایت اندیشه قم