مواجهه معصومین با بیماریهای فراگیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کرونا،
پیامبر اکرم،
اهلبیت،
طاعون.
پرسش: برخورد پیامبر اکرم و اهلبیت (علیهمالسّلام) در مورد بلایای طبیعی و بیماریهای فراگیر مثل کرونا و طاعون) چگونه بوده است؟
پاسخ اجمالی: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهلبیت ایشان، هم به اسباب مادی بلاها و بیماریها توجه داشتهاند و هم به اسباب معنوی پیدایش و گسترش بلا و بیماری. ازاینرو، راهکارها و توصیههای ایشان در برخورد با بلا و بیماری نیز هم شامل مسائل مادّی (مانند پیشگیری و درمان) است و هم شامل مسائل معنوی (مانند
دعا و
استغفار).
بلاهای طبیعی و بیماریهای فراگیر، از دیرباز در میان بشر بوده و از برخی آیات
قرآن کریم به ویژه آیۀ ۱۵۵
بقره استفاده میشود که وجود اینگونه حوادث، از
سنّتهای الهی برای
امتحان بشر است. به این مسائل از زوایای مختلفی میتوان نگریست؛ هم از جهت
علوم تجربی و شناخت علل و عوامل مادّی آنها و هم از جهت معنوی و معرفتی و جهات دیگر شایان توجه است که علی رغم اهمیت و تعدّد اینگونه حوادث، اطلاعات تاریخی ما دربارۀ آنها کافی نیست و سیرۀ اهلبیت در برخورد با آنها را نیز باید با دقّت و از لابه لای متون و روایات به دست آورد.
نمونهای از وقوع بیماری فراگیر در دوران اهلبیت، «
طاعون عَمَواس» است که سال هجدهم هجری در
شام رخ داد و باعث مرگ برخی از اصحاب رسول خدا از جمله
بلال حبشی و
معاذ بن جبل شد.
به نقلی، این طاعون ۲۵ هزار قربانی داشته است.
همچنین در سال ۶۹ به دنبال شیوع طاعون در
بصره، جمع زیادی از جمله بزرگانی مانند
ابوالاسود دئلی درگذشتند. بیماری وبای فراگیر در سال ۱۳۱ نیز در
عراق تعدادی را به کام مرگ کشاند.
(بنگرید به روایتی دربارۀ معلی بن خُنیس که در مدینه حضور داشت، ولی از اخبار بد وبا در عراق نگران حال خانوادۀ خویش بود.)
همۀ این موارد در دورانی رخ داده که اهل بیت (علیهمالسّلام) قدرت ظاهری نداشتند و شاید به همین دلیل، واکنش آنان در برابر این وقایع، به روشنی و آنگونه که باید و شاید، ثبت نشده است.
آنچه به صورت عمومی از سیره و سخن پیامبر و اهلبیت (علیهمالسّلام) به دست میآید، این است که مریض باید به پزشک مراجعه کند و به قول
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام): «کسی که بیماری خود را از پزشکان پنهان کند، به بدن خویش خیانت کرده است».
پس فرد مبتلا باید به پزشک مراجعه کند و درد و بیماری خود را نیز درست بیان کند؛ چنانکه در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس بیماری نهانی خویش را مخفی نگاه بدارد، پزشکش از درمان او ناتوان میماند».
در عمل نیز مواردی از استخدام پزشک، در سیرۀ اهلبیت گزارش شده است.
در اینگونه مبانی و توصیهها، فرقی بین بیماریهای فردی و فراگیر وجود ندارد؛ امّا در بیماریهای فراگیر، طبعاً واکنشها و توصیههای بهداشتی خاصی نیز مطرح است. در روایتی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است که فرمود: «هرگاه شنیدید که در سرزمینی طاعون آمده، وارد آنجا نشوید؛ و اگر طاعون درجایی رخ داد که شما هستید، برای فرار، ازآنجا خارج نشوید».
در طاعون عمواس، استناد به این حدیث بود که خلیفۀ دوم را از ورود به منطقۀ شام منصرف کرد. در بخش نخست این روایت، به کسانی که در شهرهای دیگر هستند، توصیه شده که وارد شهر طاعون زده نشوند. روشن است که این توصیه برای پیشگیری از ابتلا به بیماری و جلوگیری از شیوع آن است. امّا اینکه در بخش دوم میفرماید از شهر طاعون زده خارج نشوید، اگر به معنای تن دادن به بیماری و فرار نکردن از بیماری باشد، قابل قبول نیست؛ زیرا حفظ جان قطعاً واجب است. چنانکه اهل بیت تصریح کردهاند که برای گریختن از طاعون و
وبا، میتوان از شهری به شهر دیگر یا از قریهای به قریۀ دیگر و یا حتّی از خانهای به خانۀ دیگر رفت و این کار جایز است؛ مگر برای مرزداران و رزمندگانی که گریزشان باعث تسلّط دشمن شود.
در برخی از نقلهای مشابه نیز تعبیر «وبا» در هر دو مورد مذکور به کاررفته است
و اساساً برخی وبا را به معنای مطلق بیماریهای فراگیر دانستهاند.
این نکته و نیز دیگر قرائن نشان میدهد که طاعون و وبا خصوصیتی ندارند و منظور، هر بیماری واگیر و فراگیری است. پس معنای حدیث مذکور این است که از شهری که درگیر بیماری واگیر شده، خارج نشوید تا مبادا باعث انتقال و گسترش بیماری بشوید. مؤید این برداشت، روایات دیگری از اهلبیت (علیهمالسّلام) است که فرمودهاند هرگاه طاعون (و در برخی نقلها: وبا) در میان اهل یک
مسجد واقع شد، نباید از آن مسجد به جای دیگر بگریزند.
علی بن جعفر از برادرش
امام کاظم (علیهالسّلام) دربارۀ وبا پرسید که اگر در سرزمینی وبا پیدا شد، آیا انسان میتواند ازآنجا بگریزد؟ امام فرمود: «میتواند ازآنجا بگریزد تا وقتی که وبا در مسجدی که او در آن نماز میخواند، واقع نشده باشد. پس اگر وبا گریبان نمازگزاران آن مسجدی را که او نماز میخواند گرفت، دیگر صلاح نیست که ازآنجا بگریزد».
با توجّه به این که بعید است مسجد خصوصیتی داشته باشد، ظاهراً مبتلا شدن اهل مسجد، کنایه از فراگیر شدن بیماری در میان اطرافیان و اهالی محل سکونت است؛ بدین معنا که هرگاه بیماری به قدری به شما نزدیک شد که گریبان اهالی مسجد محل شما را نیز گرفت، دیگر از آن نگریزید و در اینجا نیز با توجّه به وجوب پرهیز از بیماریها، باید این توصیه را حمل بر پرهیز از گسترش بیماری کرد و نه تن دادن به بیماری.
نکتۀ دیگری که در سیرۀ اهلبیت به چشم میخورَد، لزوم حفظ فاصله از برخی بیماران است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «به
جذامیان خیلی منگرید و چون با آنان سخن میگویید، باید میان شما و آنها بهاندازۀ بند نیزه فاصله باشد».
گویا این توصیه، به خاطر پرهیز از سرایت بیماری است و بر این اساس، میتوان این توصیه را نیز تعمیم داد؛ یعنی لزوم حفظ فاصله از بیمار، در همۀ بیماریهای مسری و واگیردار. بااین حال، اهل بیت (علیهالسّلام) گاهی نیز از باب تواضع، با افراد جذامی هم سفره میشدند
و گویا هدف از این کار، توجه به نیازهای روحی و عاطفی افراد مبتلا بوده است. به هرحال، اینگونه موارد نشان میدهد که لزوم احتیاط در برخورد با مبتلایان، به معنای طرد کلی آنان نیست.
امّا آن چیزی که در بررسی سیرۀ اهلبیت خودنمایی میکند، نگاه معرفتی اهلبیت به بلاها و بیماریها است. از نگاه اهلبیت (علیهمالسّلام)، هم درد از
خدا است و هم درمان.
روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به طبیبی فرمود: «طبیب خدا است و امّا تو، یاری مهربان هستی».
گویی آن حضرت، پزشک (و به تبع، همۀ دیگر عوامل مادّی درمان) را سبب و وسیلۀ درمان میشمارد. نقل شده است که یکی از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجروح شد و آن حضرت دستور داد برایش طبیب خبر کنند. اطرافیان پرسیدند: «یا رسول الله! مگر طبیب سودی میرساند؟». رسول خدا فرمود: «خداوند هیچ بیماریای نفرستاده مگر اینکه برای آن شفایی نیز فرستاده است» و نیز فرمود: «خود را درمان کنید؛ زیرا همان کسی که درد را فرو فرستاده، درمان را نیز فرو فرستاده»
اساساً از نگاه معرفتی، بلاها و مصائب، یکی از ابزارهای تربیت و هدایت بندگان شمرده میشود.
امام جعفر صادق (علیهالسّلام) در گفت وگوی مفصّلی که با یکی از یاران خود به نام
مفضّل انجام داده است، بعد از اشاره به برخی بیماریهای فراگیر و بلاهای عمومی، میفرماید: «اینها… فقط گاهی با این آفات جزئی متاثر میشود تا مردم تادیب شوند و استوار گردند و پس از آن نیز استمرار ندارند و در هنگام ناامیدی مردم برطرف میشوند؛ پدید آمدنشان برای مردم موعظه و برطرف شدنشان رحمت است».
در روایتی از
امام سجاد (علیهالسّلام) نیز ابتلا به بیماری طاعون (و توسّعاً همۀ بیمارهای فراگیر) باعث پاک شدن گناهان شمرده شده و به نور خورشید تشبیه شده که هرچند باعث آزردگی عدّهای میشود، برکاتی هم از جهت رویش درختان و… دارد.
نیز در نگاه پیامبر و اهلبیت ایشان، کوچک و بزرگ بودن بیماری و بلا، تفاوتی ندارد؛ زیرا هر دو از طرف خداوند است و برای خداوند، کوچک و بزرگ ندارد. نقل شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هرگاه جوش کوچکی در بدن خود میدید، به خدا پناه میبرد و در برابر خدا به اظهار مسکنت و زاری میپرداخت. پس به ایشان گفته میشد: «ای رسول خدا!
[
مگر
]
چیز مهمی است؟» میفرمود: «اگر خدا بخواهد، چیز کوچک را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک خواهد کرد».
با این نگاه، قدرت خداوند چه در ایجاد و چه در دفع بیماریها، چه یک نفر در جامعه بیمار شود و چه افراد بسیاری مبتلا گردند؛ یکسان است و ازاین جهت، برای خدا هیچ تفاوتی ندارد.
صدقه دادن، دعا کردن، سپاسگزاری و پرهیز از ناشکری و ناشکیبایی، از توصیههای معنوی اهلبیت در برخورد با بیماریها است.
در منابع حدیثی، دعاها و نمازهای بسیاری برای هنگام بیماری و دیگر بلاها ذکرشده
چنانکه
نماز آیات و
استسقا و… در بلاهایی مانند
زلزله توصیه شده است.
افزون بر اینها، سعی و تلاش، اندیشه و عبرت، گفتن «انا لله و انا الیه راجعون» و تسلیم در برابر خداوند، از راهکارهای معنوی اهلبیت (علیهالسّلام) در برخورد با عموم مصائب و ازجمله بیماری است.
هرچند اطلاع ما از سیرۀ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهلبیت ایشان در بلاهای طبیعی و بیماریهای فراگیر، محدود است؛ ولی اجمالاً میدانیم که ایشان، هم به علل و عوامل مادی بیماریها و بلاهای همگانی توجه داشتهاند و هم به علل و عوامل معنوی آنها. در مرحلۀ درمان نیز هم به اسباب مادّی درمان توصیه کردهاند و هم به اسباب معنوی آن.این دو، هیچ منافاتی با هم ندارند و باید هر دو را در کنار هم دید.
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، برگرفته از مقاله «مواجهه معصومین با بیماریهای فراگیر» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۲/۷.