مهدویت شخصیه و نوعیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مهدویت شخصیه، مهدویت نوعیه،
امام زمان (عجاللهفیفرجه).
پرسش: مقصود از
مهدویت شخصیه و
نوعیه چیست؟
پاسخ: مهدویت نوعیه"و "مهدویت شخصیه" دو اصطلاح در مورد
مهدویت است که به توضیح انها می پردازیم.
"مهدویت نوعیه" اعتقاد افرادی است که قائل به فقدان شخص خاصی به نام "
امام مهدی" بوده و ضمن انکار شخص
امام دوازدهم به عنوان "
مهدی موعود" مسئله مهدویت را مقامی می دانند که در هر عصری در یک
انسان کامل قرار دارد که این شخص می تواند هر یک از آحاد بشری باشد.
در مقابل، اصطلاح "مهدویت شخصیه" به طور خاص شامل این نظریه است که مهدی موعود منحصراً فردی خاص و به اعتقاد شیعیان "امام دوازدهم" بوده و غیر از او هیچ شخص دیگری از انسان ها دارای چنین مقامی نیست.
نظریه اول به عنوان اعتقاد برخی
صوفیه از
اهل سنت مطرح شده ولی گفتنی است که باید همه کلمات چنین افرادی را جستجو نمود زیرا چه بسا ممکن است در جاهای دیگری به مهدویت شخصیه نیز اقرار کرده باشند که در این صورت نظریه سومی به دست میآید که در واقع سخن بسیاری از عرفا است (از جمله
مولوی و ...) و آن اعتقاد به مهدویت شخصیه امام دوازدهم به عنوان امام مطلق، همزمان با پذیرش مهدویت نوعیه میباشد به این معنی که عرفای کامل را هم به طور تَبَعی و طولی، مهدی و هادی و امام حی محسوب کردهاند.
در این میان میتوان به نظریه چهارمی هم اشاره کرد که فقط تفاوت صوری با نظریه سوم دارد و آن قول به مهدویت شخصیه در عین اقرار به این که در هر عصری عرفای کاملی هستند که آینه مهدی مطلق و امام دوازدهم محسوب میشوند اگرچه نام مهدی یا امام حی به آنها اطلاق نشود. تفاوت این قول با دیدگاه قبلی که توسط افرادی مثل مولوی مطرح شده فقط در اطلاق نام "مهدی" یا "امام" بر عرفای واصل و کامل بوده و در محتوای اصلی بحث غیر از اختلاف در اصطلاحات و لفظ، عملاً تفاوتی میان آنان به چشم نمیآید. این نظریه را میتوان از سخنان بسیاری از بزرگان شیعه بدست آورد.
روایات بسیاری را میتوان مشاهده کرد که در آن مهدی به معنایی عام به کار رفته است. از جمله این که اصحاب خاص ائمه، "
مهدیون" نام گرفتهاند «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا شِیعَةَ اللَّهِ وَ شِیعَةَ رَسُولِهِ وَ شِیعَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا طَاهِرُونَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا مَهْدِیُّونَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَبْرَار»
یا در برخی روایات دیگر مهدی را عنوانی تشکیکی به شمار آوردهاند «المهدی من هدیت»
یعنی هر آنکه در هر درجه ای از هدایت پروردگار بهره گرفته باشد میتوان نام مهدی را بر او نهاد. همچنین روایتی هست که در آن غیر از امام دوازدهم به مهدی های دیگری اشاره شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
ابی بصیر از
امام صادق (علیهالسلام) پرسید: « قُلْتُ لِلصَّادِقِ (علیهالسلام) یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ سَمِعْتُ مِنْ أَبِیکَ أَنَّهُ قَالَ یَکُونُ بَعْدَ الْقَائِمِ (علیهالسلام) اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً فَقَالَ قَدْ قَالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً وَ لَمْ یَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ لَکِنَّهُمْ قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِنَا یَدْعُونَ النَّاسَ إِلَى مُوَالَاتِنَا وَ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا؛
من از پدر شما شنیدم که میفرمود بعد از "قائم" دوازده مهدی خواهد بود! امام صادق فرمود بله فرموده است دوازده مهدی و نه دوازده امام. بلکه آنها قومیاز شیعیان ما هستند که مردم را به ولایت ما و معرفت حق ما فرا میخوانند.»
در روایت دیگری از
پیامبر اسلام این گونه نقل شده است:
« فَأَمْلَى رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآله) وَصِیَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّهُ سَیَکُونُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً فَأَنْتَ یَا عَلِیُّ أَوَّلُ الِاثْنَیْ عَشَرَ الْإِمَام؛
یا علی بعد از من دوازده امام خواهد بود و بعد از آنها هم دوازده مهدی و تو ای علی اولین امام از ائمه دوازده گانه هستی.»
بنابراین میتوان گفت که اطلاق مهدی بر دیگر امامان و نیز بر شیعیان خاص، سابقه در روایات شیعی نیز داشته است.
همچنان که گذشت بسیاری از افراد که به سخنان آنها به عنوان قائلین به "مهدویت نوعیه" استناد شده در عین حال به مهدویت امام دوازدهم به عنوان شخص مهدی موعود نیز اعتقاد داشتهاند و به خلاف تصور، مهدویت نوعی را در مخالفت با مهدویت شخصی ابداع ننمودهاند. از جمله مولوی که بیشتر به سخنان او در مورد نظریه مهدویت نوعیه استناد میشود؛ از طرفی در کتاب "مثنوی" قائل به "مهدویت نوعیه" است به این معنی که امام حی یا همان عارف کامل در هر دوره ای حضور دارد و از هر نژادی میتواند باشد، اما از طرف دیگر در "
دیوان شمس" در جاهای مختلفی بعد از ذکر نام ائمه، امام دوازدهم را به عنوان مهدی موعود معرفی کرده است. شبیه همین مطلب را میتوان در آثار
ابن عربی هم مطرح کرد.(از جمله در
فتوحات مکیه مینویسد: «أن أسعد الناس بالمهدی أهل الکوفة»
که این سخن وی دلالت بر مهدویت شخصیه دارد.)
گفتنی است که مشابه همین مسئله که در بحث مهدویت در عرفان در بین عرفا مطرح شده در مورد
امامت یا
ولایت خاصه و
عامه نیز وجود دارد و میدانیم که در
عرفان نظری در بحث ولایت نمیتوان این دو قول (ولایت یا
امامت خاصه و
عامه) را در تضاد با هم دید و قائلین به ولایت عامه را منکر امامت خاصه تلقی کرد یا برعکس. بلکه از نظر ما قول به ولایت عامه و همچنین مهدویت عامه نه تنها منکر ولایت خاصه و مهدویت شخصیه نیست بلکه مؤید آن بوده و معارف مربوط به آن را قابل فهم تر نموده است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مهدویت شخصیه و نوعیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۲۴.