مباهله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش؟ آیا مباهله باید شرطی داشته باشد تا با کسی مباهله کنیم و یا هر کسی برای اثبات
ایمان خویش می تواند مباهله کند؟ در چه مورد می شود مباهله کرد؟ در
تاریخ اسلام آیا مباهله به طور قطع اتفاق افتاده است؟ آنچه که در آیات
قرآن جریان خواستن مباهله از طرف رسول خدا نه واقعا اتفاق افتاده چون طرف مقابل پیشنهاد مباهله را رد کرد. آیا این حقیقت دارد؟
مباهله" در اصل از ماده" بهل" (بر وزن اهل) به معنی رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن است، و به همین جهت هنگامی که حیوانی را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد، به او" باهل" میگویند، و" ابتهال" در
دعا به معنای
تضرع و واگذاری کار به خدا است.
از نظر مفهوم متداول که از آیه مباهله گرفته شده، مباهله به معنای
نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است بدین ترتیب که افرادی که با هم در باره یک مساله مهم مذهبی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و
مجازات کند.
مباهله یعنی نفرین کردن یک دیگر تا هر کس بر باطل بوده مورد
غضب الاهی قرار گیرد و آن کس که بر حق است شناخته شود و بدین گونه حق از باطل تشخیص داده شود.
طبیعی است که طرفین مباهله، باید معتقد به پروردگار باشند تا بتوانند اقدام به چنین کاری نمایند، چون فردی که خداپرست نیست، نمی تواند از
خداوند درخواستی داشته باشد.
اما پاسخ به شما به همان ترتیبی که در پرسشتان مطرح نمودید.
همان گونه که در تعریف مباهله گفتیم مباهله یک نحوۀ از دعا است از این رو شرایطی که برای دعا ذکر کردند برای مباهله نیز لازم است.ولی با توجه به این که مباهله دعای خاصی است تبعاً دارای ویژگی ها و شرایط خاصی نیز می باشد که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف. کسی که می خواهد مباهله کند باید خود را سه روز اصلاح اخلاقی کند.
ب.
روزه بگیرد.
ج.
غسل کند.
د. با کسی که میخواهد مباهله کند به صحرا برود.
هـ. ساعتی که در آن مباهله می شود: میان سپیده دم تا بر آمدن آفتاب است.
و. انگشتان دست راستش را در انگشتان راست او بیفکند.
ز. از خودش آغاز کند و بگوید: خداوندا! تو پروردگار آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانهای و آگاه از اسرار نهان هستی، و
رحمان و
رحیمی، اگر مخالف من حقی را انکار کرده و ادعای باطلی دارد بلائی از آسمان بر او بفرست، و او را به
عذاب دردناکی مبتلا ساز! و بعد بار دیگر این دعا را تکرار کند و بگوید: اگر این شخص حق را انکار کرده و ادعای باطلی میکند بلائی از آسمان بر او بفرست و او را به عذابی مبتلا کن.
با توجه به
شأن نزول آیۀ شریفۀ مباهله که روی سخنش تنها به
پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) است شاید گفته شود که مباهله، مخصوص زمان
پیامبر (صلی الله و علیه و آله) است ولی این سخن درستی نیست، و نمی توان مباهله را، ویژۀ زمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله) دانست، بلکه دیگر
مؤمنان نیز میتوانند مباهله کنند؛ زیرا اولاً بر اساس قانون مسلم اصولی شأن نزول آیه موجب تخصیص آیه نمی شود
ثانیاً " شکی نیست که آیۀ شریفۀ مباهله یک دستور کلی برای دعوت به مباهله به مسلمانان نمیدهد بلکه روی سخن در آن تنها با پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) است، ولی این موضوع مانع از آن نخواهد بود که مباهله در برابر مخالفان یک حکم عمومی باشد و افراد با ایمان که از
تقوا و خدا پرستی کامل برخوردارند هنگامی که استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر
لجاجت به جایی نرسد آنها را دعوت به مباهله کنند.
ثالثاً: از روایاتی که در منابع اسلامی نقل شده نیز عمومیت این حکم استفاده میشود: مرحوم کلینی،در کافی حدیثی از
امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که به یکی از
اصحاب خویش فرمود:
" اگر مخالفان سخنان حقت را نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کن "
.از این رو می توان معتقد بود که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان ایمانش بتواند مباهله کند.
همان طور که از آیه مورد مباهله استفاده می شود مورد تشریع مباهله مخصوص اختلافات و منازعات دینی و مذهبی است تا جایی که با گفتگو حل نشود و کار به انکار و مکابره کشد.
در شأن نزول آیۀ شریفه نقل شده که این آیه و آیات قبل از آن در باره هیات نجرانی نازل شده است،... و هنگامی که پیامبر (صلی الله و علیه و آله) آنها را به مباهله دعوت کرد. آنها تا فردای آن روز از حضرت مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیت های نجران،
اسقف (روحانی بزرگشان) به آنها گفت:" شما فردا به محمد (صلی الله و علیه و آله) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانوادهاش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید؛ زیرا چیزی در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر (صلی الله و علیه و آله) آمد در حالی که دست
علی بن ابی طالب (علیه السلام) را گرفته بود و حسن و حسین (علیهم السلام) در پیش روی او راه میرفتند و فاطمه (علیها السلام) پشت سرش بود،
نصاری نیز بیرون آمدند در حالی که اسقف آنها پیشاپیش شان بود، هنگامی که نگاه کرد، پیامبر (صلی الله و علیه و آله) با آن چند نفر آمدند، در بارۀ آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسر عمو و داماد او و محبوبترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی (علیه السلام) هستند و آن بانوی جوان دخترش فاطمه (علیها السلام) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک ترین افراد به قلب او است... سید به اسقف گفت:" برای مباهله قدم پیش گذار". گفت: نه، من مردی را میبینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام میکند و من میترسم راست گو باشد، و اگر راست گو باشد، به خدا یک سال بر ما نمیگذرد در حالی که در تمام دنیا یک نصرانی که آب بنوشد وجود نداشته باشد.
اسقف به پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) عرض کرد:" ای ابو القاسم! ما با تو مباهله نمیکنیم بلکه
مصالحه میکنیم، با ما مصالحه کن، پیامبر (صلی الله و علیه و آله) با آنها به دو هزار حله (یک قواره پارچه خوب لباس) که حداقل قیمت هر حلهای چهل درهم بود، و عاریه دادن سی دست زره، و سی شاخه نیزه، و سی رأس اسب مصالحه نمود، در صورتی که در سرزمین یمن، توطئهای برای مسلمانان رخ ندهد، و پیامبر (صلی الله و علیه و آله) ضامن این عاریه ها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامهای در این زمینه نوشته شد.
این شان نزول با تفاوت های مختصری در کتب احادیث و تفاسیر دیگر آمده است.
بنابر این باید نتیجه گرفت که تمام مقدمات مباهله انجام شد، اما چون طرف مقابل از
اعتماد به نفس پیامبر به وحشت افتاده و در حقیقت بدون مباهله
تسلیم شدند، نیازی به مباهله نبود و در تاریخ
اسلام به موردی که مباهله انجام شده باشد برنخوردیم.
اسلام کوئیست.