• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ماهیت معراج پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: معراج، پیامبر
پرسش: لطفاً در خصوص معراج توضیح دهید که اولاً: معراج چیست؟ ثانیاً: آیا پیامبران دیگری به جز حضرت محمد صلوات‌الله‌علیه هم به معراج رفته اند؟ در روایتی از امام صادق ‌علیه‌السلام وارد شده است: پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه در حدود ۱۲۰ مرتبه به معراج رفته اند. لطفاً در خصوص اختلافاتی که در باره دفعات رفتن پیامبر به معراج وارد شده است و همچنین از حیث زمان رفتن به معراج که ما جشنی به پا می داریم توضیح فرمایید؟ نیز زمانی که پیامبر به معراج سفر نموده بودند، در آن جا چه دیدند و نحوه برگشتشان از معراج چگونه بود؟ و هنگامی که برگشتند، چه کاری انجام دادند؟
پاسخ:در پاسخ به پرسش، ابتدا بخش‌های مختلف آن را مشخص نموده و سپس به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت:



معنای لغوی "معراج" در زبان عرب، وسیله‌ای است که با کمک آن، انسان به بلندی، صعود می‌نماید و در همین راستا، در آن زبان، به نردبان نیز "معراج" گفته می‌شود.


قرآن کریم ، در آیه اول سوره اسراء ، اعلام نموده که پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه به صورت اعجاز آمیزی، فاصله طولانی میان مسجد الحرام و مکه را تا بیت المقدس و مسجد الاقصی ؛ با یاری خداوند، طی یک شب پیموده که این مسافرتشان، زمینه‌ای برای مسافرتی طولانی‌تر؛ یعنی گردش در آسمان‌ها و دیدن آیات و نشانه‌های الهی گشته است. بخش دوم این مسافرت نیز در آیات اولیه سوره نجم به تصویر کشیده شده است.
با این وجود، باید دانست که در قرآن کریم از واژه "معراج" استفاده نشده، بلکه در روایات و تفاسیر آیات فوق، این شب، به " لیلة المعراج " یا شب معراج نامیده شده است و شاید دلیل این نام گذاری، استفاده پیامبر صلوات‌الله‌علیه از مرکبی به نام " براق " باشد که مسافرت ایشان و صعود به آسمان‌ها، با سواری بر این مرکب انجام پذیرفته است.
به هر حال، اکنون هرگاه که این واژه را می‌شنویم، ماجرای آن مسافرت زیبا و معجزه گونه پیامبر صلوات‌الله‌علیه را در ذهنمان تصور خواهیم نمود.


اما در ارتباط با انحصار این معجزه به پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه و یا فقدان چنین انحصاری، باید گفت که از لحاظ عقل و موازین دینی ، هیچ ایرادی وجود ندارد که دیگر پیامبران نیز، با یاری خداوند، با سرعتی اعجاز آمیز در زمین و آسمان‌ها به گردش پرداخته و نشانه‌های خداوند را مشاهده نمایند، اما آن‌چه از آیات قرآن کریم و نیز روایات معتبر، می‌توان استنباط نمود این است که معراجی با این کیفیت که طی آن، پیامبری، بعد از عروج به آسمان‌ها، به میان مردم خویش بازگشته و به تبلیغ خود ادامه داده و مشاهدات خود را در اختیار آنان قرار داده، در ارتباط با هیچ پیامبر دیگری گزارش نشده است.
البته، آیاتی وجود دارند که سرعت اعجاب انگیز حضرت سلیمان علیه‌السلام را در مسافرت به نقاط مختلف زمین و با استفاده از نیروی باد بیان نموده و یا این که عروج پیامبرانی؛ مانند ادریس علیه‌السلام و عیسی علیه‌السلام را به آسمان‌ها اعلام می‌دارد، اما همان گونه که بیان شد، هیچ کدام از آن‌ها مشابهت کاملی با آن‌چه در معراج پیامبر صلوات‌الله‌علیه اتفاق افتاده ندارد؛ زیرا که مسافرت سلیمان نبی علیه‌السلام، تنها در زمین انجام می‌شده و عروج ادریس و عیسی علیه‌السلام به آسمان‌ها نیز، بدون بازگشت بوده است؛ به دلیل آن که بر اساس روایات شیعه ، ادریس علیه‌السلام در آسمان‌ها وفات نموده
[۸] کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج ۳، ص ۲۵۰، ح ۲۶.
و حضرت عیسی علیه‌السلام نیز هنوز در آسمان‌ها و در انتظار ظهور حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و یاری رساندن به آن حضرت است.


با آن که معتقدیم، خداوندی که توانایی در اختیار گذاشتن چنین اعجازی را به بنده و رسول خود دارد، می‌تواند آن را بارها و بارها تکرار نماید، اما آن‌چه از آیات قرآن و تقریبا تمام روایات موجود در ارتباط با حادثه معراج می‌توان دریافت، آن است که معراجی با تمام خصوصیات یاد شده، تنها یک بار در زندگی پیامبر صلوات‌الله‌علیه اتفاق افتاده است.

۴.۱ - در روایات

اما از طرفی، روایاتی نیز وجود دارند که بیانگر تکرار حادثه معراج‌اند که از جمله آن‌ها، می‌توان به روایتی اشاره نمود که بر اساس آن، پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه، دو مرتبه به معراج رفته‌اند،و روایت دیگری که تعداد معراج‌های ایشان را به ۱۲۰ مرتبه نیز رسانده است.
در ارتباط با این روایات باید گفت؛
اولاً: تعداد این روایات اندک بوده و در مقابل روایات بی‌شماری که به طور ضمنی و یا حتی صریح، معراج ایشان را یک بار می‌دانند، توانایی مقابله ندارند.
ثانیاً: این روایات اندک نیز از سند چندان معتبری برخوردار نیستند. به عنوان نمونه، در سلسله سند روایت اول، علی بن ابی حمزه ، ضعیف بوده،
[۱۲] رجال علامه حلی، دار الذخائر، قم، ص ۲۳۳- ۲۳۲.
و قاسم بن محمد نیز واقفی است.(واقفی به شیعه ای می گویند که تنها معتقد به هفت امام است و راویان این مذهب، از توثیق چندانی برخوردار نیستند).
[۱۳] رجال کشی، انتشارات دانشگاه مشهد، ص ۴۵۲.
در سلسله سند روایت دوم نیز، فردی همانند سلمة بن الخطاب وجود دارد که دانشمندان علم رجال ، او را در نقل روایت، ضعیف شمرده‌اند.
[۱۴] رجال علامه حلی، دار الذخائر، قم، ج ۱، ص ۲۲۷.

ثالثاً: با این حال، می‌توان معتقد بود که پیامبر صلوات‌الله‌علیه، تنها یک بار معراج جسمانی داشته، اما معراج روحانی، به دفعات مختلف برای ایشان رخ داده باشد و روایاتی که ناظر به تکرار معراج‌اند، به این معراج‌های روحانی اشاره نموده‌اند که حتی ممکن است در درجات پایین‌تر برای افرادی غیر از پیامبران نیز رخ دهد و می‌دانیم که روایاتی وجود دارند که نماز را همانند معراجی برای افراد با ایمان در نظر می‌گیرند.


باید توجه داشت که در بسیاری از حوادث تاریخی، دقت در خود حادثه و آموزه‌ها و عبرت‌های آن، بسیار مهم‌تر از دانستن زمان دقیق حادثه است و توجه بیش از حد به جزئیاتی؛ از قبیل زمان و مکان، نوعی انحراف از اصل ماجرا به شمار می‌آید و شاید به همین دلیل باشد که خداوند ، با آن که نام بسیاری از پیامبران و داستان زندگی آنان را در قرآن ذکر نموده، اما به زمان دقیق میلاد و بعثت و وفات هیچ کدام از آنان اشاره ننموده و جز یک مورد، مدت پیامبری هیچ یک از آنان را نیز اعلام ننموده است!
از طرفی، معراج در زمانی اتفاق افتاد که هنوز پایه‌های اسلام مستحکم نشده و تاریخ نویسی اسلامی نیز مرسوم نبوده است و به همین دلیل "در تاریخ وقوع معراج در میان مورخان اسلامی اختلاف نظر است، بعضی آن را در سال دهم بعثت، شب بیست و هفتم ماه رجب دانسته و بعضی آن را در سال دوازدهم، شب ۱۷ ماه رمضان و بعضی آن را در اوائل بعثت ذکر کرده‌اند." به همین دلیل، اگر تصمیم داشته باشید که یادبود و یا جشنی به مناسبت معراج برگذار نمایید، هیچ ایرادی نخواهد داشت که یکی از این تاریخ‌ها و یا حتی زمان دیگری را بدین منظور انتخاب نموده و در آن، به بررسی و تحلیل ماجرای معراج بپردازید، هر چند که در واقع، معراج در تاریخ دیگری رخ داده باشد.


بر اساس آیه اول سوره اسراء، هدف از معراج، معرفی آیات و نشانه‌های الهی به پیامبر صلوات‌الله‌علیه بود. از طرفی، می‌دانیم که به تصریح قرآن کریم، تمام آن‌چه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد و از جمله، خود انسان‌ها، همه و همه، نشانه و آیه‌ای از طرف خداوند هستند. براین اساس، بدیهی است که خداوند در معراج، تنها در صدد معرفی نشانه‌های عادی نبوده، بلکه بدین وسیله خواسته تا نشانه‌هایی بس بزرگ را که تنها فردی همچون پیامبر صلوات‌الله‌علیه، توانایی درک آن‌ها را دارد، به او نشان دهد. نشانه‌هایی که خداوند از آن به نشانه‌های بزرگ خود و یا "آیات ربه الکبری" تعبیر نموده است!

۶.۱ - تقسیم روایات معراج

یقینا، تمام آن‌چه در آن حادثه بر پیامبر صلوات‌الله‌علیه گذشت، قابل بازگو کردن نبوده و ما توانایی درک آن را نداریم، اما در روایات فراوانی، به گوشه‌ای از آن‌چه در آن شب اتفاق افتاده، اشاره شده است. البته متأسفانه و به دلیل وقفه نابجایی که در نگارش احادیث به وجود آمده بود، علی رغم قبول قطعی اصل ماجرای معراج توسط تمام مسلمانان ، روایات مختلف و گاه متعارضی را در این زمینه مشاهده می‌نماییم. به همین دلیل، شیخ طبرسی ، روایات نقل شده در این ارتباط را به چهار دسته اصلی تقسیم نموده و برای هر کدام نیز نمونه‌ای ذکر کرده و بیان داشته که باید نسبت به هر گروه از آنان، چه دیدگاهی داشته باشیم، بدین ترتیب که:

۶.۱.۱ - دسته اول

روایاتی هستند که متواتر بوده و یقین به درستی آن‌ها داریم؛ مانند روایاتی که اصل معراج پیامبر صلوات‌الله‌علیه را بیان نموده و به جزئیات دیگر نمی‌پردازند. طبیعتا، این گونه روایات را باید پذیرفت.

۶.۱.۲ - دسته دوم

روایات دیگری که برخی جزئیاتی از معراج را بیان نموده که با عقل و موازین اولیه دینی، منافاتی ندارند؛ نظیر آن که پیامبر صلوات‌الله‌علیه در آسمان‌ها گردش نموده و با پیامبران دیگر ملاقات کرده و عرش و سدرة المنتهی و بهشت و جهنم را مشاهده نموده است، که این موارد را نیز می‌پذیریم و آن‌ها را مرتبط با زمان بیداری پیامبر صلوات‌الله‌علیه می‌دانیم، نه آن که (مانند برخی افراد) بگوییم که این قضایا در خواب ایشان اتفاق افتاده است.

۶.۱.۳ - دسته سوم

روایاتی که ظاهرشان با برخی دانسته‌های قبلی ما منافات دارد، اما می‌توان با توجیهاتی، این تنافی را برطرف نمود؛ مانند روایاتی که بیان می‌دارد آن حضرت، گروهی را متنعم در بهشت و گروه دیگری را معذب در دوزخ مشاهده نموده‌اند (که این پرسش پدیدار می‌شود که قیامت هنوز محقق نشده، پس چگونه افرادی در بهشت و دوزخ وجود دارند؟ که در توجیه آن، می‌توان گفت که یا بهشت و دوزخ برزخی بوده و یا این که خود آن افراد وجود نداشته اند، بلکه اسما و صفات و یا جسم مثالی شان در آن جا بوده است). چنین روایاتی را نیز، با تأویلاتی باید پذیرفت.

۶.۱.۴ - دسته چهارم

روایاتی هستند که ظاهرشان صحیح و منطبق بر موازین نبوده و تأویلشان نیز بسیار دشوار است؛ مانند آن که پیامبر صلوات‌الله‌علیه به همراه خداوند بر روی یک تخت سلطنتی نشستند! و... که سزاوار است، چنین احادیثی را مردود بدانیم.
[۲۲] مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ج ۶، ص ۶۰۹.

بنابراین و با توجه به روایات بی‌شماری که در این موضوع وجود دارد، نمی‌توان در این مختصر، به نقل و بررسی تمام آن‌ها پرداخت، اما در صورت تمایل می‌توانید به کتاب‌ها و مقالاتی که در این زمینه نگاشته شده، مراجعه فرمایید، و یا اگر روایت خاصی برایتان مبهم بود، مجددا پرسش خود را در زمینه همان روایت ارسال نموده، تا با یاری خداوند، پاسخ گویتان باشیم.


در نهایت، در ارتباط با این که پیامبر صلوات‌الله‌علیه چگونه از معراج بازگشته و بعد از آن، چه کارهایی را انجام داد، باید گفت: بر اساس برخی روایات، ایشان مستقیما از آسمان‌ها به شهر مکه بازگشته و با ابوطالب که نگران حال ایشان بود، ملاقات نمودند. سپس خبر معراج را به اطلاع قریش رسانده و به پرسش‌های تردید آمیز آنان در این مورد پاسخ دادند. به عنوان نمونه، آنان پرسش‌هایی را در ارتباط با ویژگی‌های شهر بیت المقدس و نیز کاروانی از قریش که در این مسیر قرار داشت، مطرح نموده و پاسخ مناسب را از جانب پیامبر صلوات‌الله‌علیه دریافت کردند.
روایاتی وجود دارد که بیانگر آن است که رسول خدا صلوات‌الله‌علیه بعدها و حسب مورد، برخی از آن‌چه را که در معراج مشاهده نموده بودند، به اطلاع عموم می‌رساندند. در این روایات، تعابیری؛ مانند " اسری بی" یا "عرج بی" وجود دارد که با جست و جوی این تعابیر در نرم افزارهای علوم اسلامی ، می‌توانید به تعداد بسیار زیادی از احادیث معراج دست یابید.





۱. لسان العرب، ابن منظور، ج ۲، ص ۳۲۲.    
۲. وسائل الشیعة، حر عاملی، محمد بن الحسن، مؤسسة آل البیت، قم، ج ۵، ص۲۵۷، ح ۶۴۸۳.    
۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۱.    
۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۲.    
۵. ص/سوره۳۸، آیه۳۶.    
۶. مریم/سوره۱۹، آیه۵۷.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۱۵۸.    
۸. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج ۳، ص ۲۵۰، ح ۲۶.
۹. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج ۸، ص ۵۰، ح ۱۰.    
۱۰. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج ۱، ص ۴۴۲-۴۴۳، ح ۱۳.    
۱۱. خصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ج ۲، ص ۶۰۱، ح ۳.    
۱۲. رجال علامه حلی، دار الذخائر، قم، ص ۲۳۳- ۲۳۲.
۱۳. رجال کشی، انتشارات دانشگاه مشهد، ص ۴۵۲.
۱۴. رجال علامه حلی، دار الذخائر، قم، ج ۱، ص ۲۲۷.
۱۵. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج ۷۹، ص ۲۴۸.    
۱۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۴.    
۱۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج ۱۲، ص ۱۴.    
۱۸. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۰-۲۱.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۲۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۰.    
۲۱. نجم/سوره۵۳، آیه۱۸.    
۲۲. مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ج ۶، ص ۶۰۹.
۲۳. تفسیر نمونه،ج۱۲.    
۲۴. تفسیر نمونه،ج۲۲.    
۲۵. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج ۱۸، ص ۳۸۳.    
۲۶. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج ۱۸، ص ۳۰۹.    
۲۷. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج ۱۸، ص ۳۳۶.    



پایگاه اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : کلام | معجزات پیامبر | معراج | نبوت خاصه




جعبه ابزار