فطری بودن خداشناسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: انسان،
خداشناسی،
خداوند.
پرسش: آیات و احادیث، چگونه فطری بودن خداشناسی را مطرح کردهاند؟
نخستین مبدأ خداشناسی، فطرت (سرشت)
انسان است. آیات و احادیثی که دلالت بر این موضوع دارند به سه دسته تقسیم میشوند:
دسته اوّل، آیات و احادیثی هستند که دلالت میکنند بر اینکه خداشناسی، به صورت یک احساس، در وجود همه انسانها نهاده شده است. چکیده این دسته از آیات و احادیث، در این حدیث نبوی آمده است که میفرماید:
«کُلُّ مَولودٍ یولَدُ عَلَی الفِطرَةِ، یَعنی عَلَی المَعرِفَةِ بِانَّ اللّهَ (عزّوجلّ) خالِقُهُ؛
هر مولودی، بر فطرت خود، یعنی بر معرفت به اینکه خدای (عزّوجلّ) آفریدگار اوست، متولّد میشود.»
دسته دوم، متونی هستند که بر اساس آنها، خداوند متعال، از همه مردم، پیش از تولّدشان، بر
ربوبیّت خود پیمان گرفته است، مانند این آیه
قرآن:
«وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلَی اَنفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی شَهِدْنَا؛
و
[
یاد کن
]
آنگاه را که پروردگارت از پشتهای
بنیآدم، ذریّه آنان را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت که: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا؛ گواهی دادیم».
یکی از اصحاب بزرگ
امام صادق (علیهالسّلام) به نام
زراره، درباره اینکه چگونه خداوند از همه انسانها بر ربوبیّت خود اقرار گرفته، از آن امام (علیهالسّلام) توضیح خواست. امام (علیهالسّلام) فرمود:
«ثَبَتَتِ المَعرِفَةُ فی قُلوبِهِم؛
معرفت، در دلهایشان استوار شد.»
و در بعضی نقلها آمده است:
«اثبَتَ المَعرِفَةَ فی قُلوبِهِم؛
معرفت را در دلهایشان استوار کرد.»
همچنین
عبداللّه بنمسکان، روایت کرده است که امام صادق (علیهالسّلام) در این باره که آیا پرسش درون این آیه، رودررو بود، فرمود:
«نَعَم، فَثَبَتَتِ المَعرِفَةُ و نَسُوا المَوقِفَ و سَیَذکُرونَهُ، و لَولا ذلِکَ لَم یَدرِ احَدٌ مَن خالِقُهُ و رازِقُهُ، فَمِنهُم مَن اقَرَّ بِلِسانِهِ فِی الذَّرِّ و لَم یُؤمِن بِقَلبِهِ، فَقالَ اللّهُ: «فَمَا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبْلُ؛
آری. معرفت، استوار شد و جایگاه
[
پیمان]
از یاد رفت و به زودی به یاد خواهند آورد و اگر چنین نبود، هیچ کس
خالق و
رازق خود را نمیشناخت. پس برخی از آنها، در
عالم ذر به زبان، اقرار کردند؛ ولی به دل،
ایمان نیاوردند. از این روست که خدا فرمود: «آنان به آنچه پیشتر تکذیب کرده بودند، ایمان نمیآوردند».
گفتنی است که آیات و احادیثِ میثاق فطری را دو گونه میتوان تفسیر کرد:
۱. ظاهر این آیات و احادیث، به مرحلهای از حیات انسانها اشاره میکند که پیش از پیدایش دنیاست و در آن، خداوند، خود را به همه انسانها معرّفی کرده و آنان را با «آیا من پروردگار شما نیستم؟» مخاطب ساخته است و همه آنها در پاسخ، «چرا» گفتهاند و به ربوبیّت پروردگار خود
اعتراف کردهاند. بدینسان، میثاقی میان انسان و خدا بسته شده است که پیمان فطری نامیده میشود. اثر این میثاق، معرفت قلبی انسان به خداست که در وضعیت خاصّی بروز میکند، هر چند کسی خصوصیات مکان میثاق را به یاد نمیآورد، چنانکه امام صادق (علیهالسّلام) در تبیین
آیه میثاق میفرماید:
«ثَبتَتَ المَعرِفَةُ و نَسُوا الوَقتَ و سَیَذکُرونَهُ یَوما، و لَولا ذلِکَ لَم یَدرِ احَدٌ مَنْ خالِقُهُ و لا مَن رازِقُهُ؛
معرفت، استوار شد و موقف
[
پیمان و میثاق
]
را از یاد بردند و به زودی، آن را به یاد خواهند آورد و اگر چنین نبود، هیچ کس، نه خالق خود را میشناخت و نه روزی رسان خود را.»
۲. احتمال دیگر، این است که مقصود از سؤال و جواب و پیمان، به صورت مرسوم نباشد؛ بلکه مقصود، پیمانِ فطرت انسان با
خداوند متعال باشد. اعتراف او به ربوبیّت خدای یگانه نیز همان شناختی است که خداوند در فطرت (سرشت) بشر قرار داده و ثبت فرموده است.
دسته سوم، نُصوصی (متونی) هستند که طبیعت انسان را به گونهای ترسیم میکنند که وقتی در بن بست سختیها قرار بگیرد، موانع شناخت، از جلوی دیده جان وی کنار میروند و در این حال، با همه وجود، خدا را احساس میکند و دست نیاز به سوی آن بی نیاز میبَرَد. جمع بندیِ آیات قرآن در این زمینه، در کلام نورانی امام عسکری (علیهالسّلام) بدین گونه آمده است:
«هُوَ الَّذی یَتَاَلَّهُ الَیهِ عِندَ الحَوائِجِ وَ الشَّدائِدِ کُلُّ مَخلوقٍ عِندَ انقِطاعِ الرَّجاءِ مِن کُلِّ مَن هُوَ دونَهُ، و تَقَطُّعِ الاسبابِ مِن جَمیعِ ما سِواهُ؛
خداوند، کسی است که هر مخلوقی، در نیازها و سختیها و به هنگام قطع امید از همه افراد دیگر و وسیلههای غیر از او، بدو روی میآورد.»
حدیثنت، برگرفته از مقاله «فطری بودن خداشناسی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۲/۱۵.