فضایل معاویه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: جعل حدیث، فضایل معاویه،
شیعه، اهل سنت.
پرسش: شما شیعیان اگر راست میگویید که معاویه کارخانه
جعل حدیث داشته است و حرف شما صحیح است، به من بگویید چند حدیث در کتب حدیثی اهل سنت وجود دارد که مشتمل بر مدح معاویه یا یزید باشد؟ اگر راست میگویید یک نمونه به من آدرس بدهید؟
پاسخ: در این نکته شکی نیست که درباره
فضایل معاویه احادیثی جعل گردیده است. عدهای همچون ابنحجر برای فضایل معاویه کتابی با عنوان "
تطهیر الجنان و اللسان" تألیف کرده و گروهی دیگر به جهت عدم نقل فضایل معاویه مورد اتهام قرار گرفتهاند که به شیعه منسوبند؛ اما این آشی که پخته شد، آنقدر شور بود که باعث اعتراض همگان حتی آشپزباشی گردید و این احادیث از سوی گروه بسیاری از
اهل سنت مردود اعلام شد و گفته شد که درباره
معاویه حدیث صحیحی وجود ندارد؛ اما همان عده نیز در مدح معاویه سخن گفتهاند.
اما درباره نکتهای که بیان شد باید گفت: شکی نیست که درباره فضایل معاویه احادیثی جعل گردیده است، اما این آشی که پخته شد، آنقدر شور بود که باعث اعتراض همگان حتی آشپزباشی گردید
ازاینرو این
احادیث از سوی گروه بسیاری از اهل سنت مردود اعلام شد.
ما در ابتدا اشارهای خواهیم داشت به تلاش عدهای که در فضایل معاویه و یزید، حدیث
جعل کرده یا
کتاب نوشتهاند و آنگاه نظری میافکنیم به این بحث که آیا درباره معاویه حدیث صحیحی داریم؟
بحث اول: عدهای از اهل سنت اقدام به جعل فضایل برای معاویه و یزید نمودهاند، آنچه در زیر میآید، گزارش اجمالی از آن است:
دوستی نسبت به معاویه از سوی عدهای، موجب شده که فضایل دروغینی برای این مرد ساخته شود.
«محمدبن عبدالواحد ابوعمر» غلام «ثعلب»، رسالهای در فضایل این شخصی که دامنش به رذائل گوناگون آلوده است، پرداخته.
چنانکه «ابنحجر» در «
لسان المیزان» ۱:۳۷۴ ذیل نام «اسحاقبن محمد سوسی» نوشته است: «این مرد، موضوعات
زشتی در فضائل معاویه آورده، که عبیداللّه سقطی هم از او
نقل کرده است و او یا استادش این سخنان را پدید آوردهاند».
ابن حجر مکی رساله "
تطهیر الجنان و اللسان" را در مناقب و فضائل معاویه تالیف نموده است.
حافظ عبدالمغیث، حنبلی از مطالب ساختگی، کتابی درباره فضایل یزیدبن معاویه نوشته است!!.
و أبوعمر الزاهد، از احادیث ساختگی کتابی در
فضابل معاویةبن أبیسفیان، تألیف کرده است و بردانی، در فضل معاویة حدیث جعل میکرد.
مطالعه کتاب
الشریعة للآجری، ج ۵، باب فضایل معاویةبن أبیسفیان نیز میتواند در آگاهی بیشتر خواننده محترم نسبت به این احادیث، یاری رساند.
ابنتیمیه از سویی در جواب علامه حلی که به حدیث طیر استناد کرده بود، میگوید: حدیث طیر را احدی از اصحاب صحیح روایت نکرده و احدی از
ائمه حدیث آن را تصحیح ننموده است. بله این از احادیثی است که بعضی روایت کردهاند؛ همانطوری که در فضایل غیر علی ـ علیهالسلام ـ بلکه در فضایل معاویه نیز روایات زیادی
روایت کردهاند و کتب زیادی نوشتهاند؛ اما اهل علم به حدیث نه روایات درباره
علی ـ علیهالسلام ـ را تصحیح کردهاند و نه
روایات در شأن معاویه را.
و از سویی دیگر، حاکم نیشابوری را بهخاطر عدم اجابت آنانی که خواستار نقل روایاتی در فضل معاویه از وی بودند، به
تشیع منسوب میداند
در حالی قبلاً گفته بود که اهل العلم به حدیث تصحیح فضائل معاویه نمیکنند.
این تناقض چگونه قابل توجیه است؟!
البته این نوع برخورد به حاکم نیشابوری اختصاص ندارد؛ بلکه
نسائی صاحب سنن نیز چنانکه در
وفیات الاعیان بیان شده، به تشیع متهم گردیده است؛ زیراکه وی کتابی تحت عنوان خصائص امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ نوشت و نیز گفت: فضیلتی از وی (معاویه) سراغ ندارم، جز اینکه خداوند شکمش را سیر نگرداند.
همچنین علامه سرخسی در «مبسوط» در کتاب الإکراه گفته است: و ذکر عن مسروق، رحمه اللَّه، قال: بعث معاویة رضی اللَّه عنه بتماثیل من صفر تباع بأرض الهند فمرّ بها علی مسروق، رحمه اللَّه، قال:و اللَّه لو أنّی أعلم أنّه یقتلنی لغرقتها و لکنّی أخاف أن یعذّبنی فیفتننی، و اللَّه لا أدری أیّ الرّجلین معاویة: رجل قد زیّن له سوء عمله أو رجل قد یئس من الآخرة فهو یتمتّع فی الدّنیا؟!. و قیل هذه تماثیل کانت اصیبت فی الغنیمة فأمر معاویة ـ رضیاللَّهعنه ـ ببیعها بأرض الهند لیتّخذ بها الأسلحة و الکراع للغزاة... و قد استعظم ذلک مسروق ـ رحمهاللَّه ـ ...، و مسروق من علماء التّابعین و کان یزاحم الصّحابة ـ رضیاللَّهعنهم ـ فی الفتوی...، و لکن مع هذا قول معاویة ـ رضیاللَّهعنه ـ مقدّم علی قوله،... و إنّما قلنا هذا لأنّه لا یظنّ بمسروق ـ رحمهاللَّه ـ أنّه قال فی معاویة ـ رضیاللَّهعنه ـ ما قال عن اعتقاد و قد کان هو من کبار الصّحابة ـ رضیاللَّهعنهم ـ و کان کاتب الوحی و کان أمیر المؤمنینو قد أخبره رسول اللَّه ـ صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم ـ بالملک بعده فقال له ـ علیهالسلام ـ یوما: إذا ملکت امرا متی فأحسن إلیهم. إلّا أنّ نوبته کانت بعد انتهاء نوبة علی ـ رضیاللَّهعنه ـ و مضی مدّة الخلافة فکان معاویة مخطئا فی مزاحمة علی ـ رضیاللَّهعنه ـ تارکا لما هو واجب علیه من الانقیاد له، لا یجوز أن یقال فیه أکثر من هذا.
علامه امینی صاحب کتاب
الغدیر در رد فضایل ساختگی معاویه میفرماید: در این کار اعتنایی به قیل و قال ابن کثیر نکردیم و نه به ندایی گوش دادیم که برخی از پیشینیان از کوهستان شام شنیده است ندایی که میگوید: «هر که به معاویه
کینه ورزد، شعله
آتش او را به
دوزخ گدازان خواهد کشاند و به اندرون آتشکدهاش فرو خواهد افکند»! و نه اعتنایی به
خواب و خیالی کردیم که تکیهگاه ابنکثیر گشته است که میگوید: «یکی گفته است:
پیامبر خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را (در خواب) دیدم که
ابوبکر و عمر و
عثمان و علی و معاویه در خدمتش بودند. ناگاه مردی درآمد.
عمر گفت: ای رسول خدا! این (اشاره به آن مرد) ما را تحقیر مینماید. گویی رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آن مرد را تشر زد، و آن مرد گفت: ای رسول خدا! من با نظر حقارت به ایشان نمینگرم، بلکه به این ـ یعنی
معاویه ـ مینگرم. فرمود: وای بر تو! مگر او یکی از اصحاب من نیست؟! و این سخن را سه بار تکرار فرمود. آنگاه پیامبر خدا خنجری برگرفته به معاویه داده و گفتنش: به پیکر او فرو کن. معاویه با آن خنجر بر پیکر او زد. من از خواب جستم، و زود به خانه رفتم، و ناگهان دیدم آن مرد همان شب کشته شده و مرده است و او، راشد الکندی بود.» و نه التفاتی به عقیده سعیدبن مسیب که «هر کس در حال دوستداری ابوبکر و عمر و عثمان و علی بمیرد، و اعتراف نماید که آن ده نفر به
بهشت میروند و بر معاویه درود و رحمت فرستد (ترحم علی معاویة)، بر خدا واجب خواهد آمد که به حسابش رسیدگی ننماید»!
و نه توجهی به خوابهایی که برای عمربن عبدالعزیز روایت کردهاند و در آنها معاویه گفته است: به پروردگار
کعبه سوگند که بخشوده گشتم! و نه اعتنایی به حرف احمد حنبل که «به معاویه چهکار دارند! از خدا عافیت و
سلامت میطلبیم»!
البته برای آگاهی از روایاتی که در منابع اهل سنت پیرامون مناقب معاویه بیان شده و رد آنها، مطالعه کتاب
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ۱۱، ص ۹۲؛ ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ۲۱، ص ۱۱۹ به بعد کافی است؛ مثلاً: ازجمله احادیثی که
فردوس الاخبار در فضیلت معاویه جعل کرده، این حدیث است که: "انا مدینة العلم و علی بابها و حلقتها معاویة".
هرچند سخاوی و ابنحجر مکی به مقدوحیت و مجروحیت این حدیث تصریح کردهاند، اما مناوی با چشمپوشی از آن، این
حدیث را در
کنوزالحقائق درج کرده است.
این نکته را خوب است بدانیم که علامه امینی رحمةاللّهعلیه، در همین کتاب
ترجمه الغدیر (جلد دهم)
دربرابر کسانی که به
شیعه تهمت حدیثسازی زدهاند، تحت عنوان «کند و کاوی در حدیث و چگونگی
احادیث مجعوله» بحث جالب و جامع الاطرافی نموده و در حدود هفتصد نفر از روات اهل سنت را میشمرند که کذاب و حدیثساز بودهاند و تنها از ۴۳ نفر آنها، در حدود نیم میلیون
حدیث جعلی نقل مینمایند. به علاوه، در حدود صد حدیث دروغ از طریق عامه، نقل میکنند که در آنها، نهتنها
خلافت و فضائل خلفا، به اصطلاح راشدین تأیید شده؛ بلکه از مقام ارجمند معاویه، یزید، منصور دوانیقی و دیگر خلفای بنیمیه و بنیعباس نیز تجلیل شایسته شده است!!!
بحث دوم: آیا درباره فضایل معاویه حدیث صحیحی داریم؟
«عبداللّهبن احمدبن حنبل» گفته است: «از پدرم درباره علی و معاویه پرسیدم. گفت: بدان که علی دشمنان بسیار دارد و هرچه دشمنانش خواستهاند، در او عیبی بیابند، موفق نشدهاند. پس دور کسی جمع شدهاند که با او محاربه و
جنگ کرده است و او را در حیله و مکر علیه علی تحریک نمودهاند».
«حاکم» گوید: «از ابوالعباس محمدبن یعقوب بن یوسف شنیدم که میگفت: از پدرم شنیدم که میگفت: از اسحاقبن ابراهیم حنظلی شنیدم که میگفت: در فضیلت معاویه، هیچ حدیث درستی نیست».
«بخاری» که در صحیح خود حدیثی در ذکر مناقب «معاویه» نیافته، بهناچار آنجا که از مناقب صحابه سخن گفته، بابی گشوده است بهنام یادکرد معاویه
و «ابنحجر عسقلانی» در «فتحالباری» ۷:۸۳ مینویسد: «این خود دلیل آن است که فضایلی که در خصوص معاویه نقل شده و اختلافی است، هیچ اساس و صحتی ندارد و در فضایل معاویه احادیث فراوانی وارد شده که هیچیک طریق اسناد درستی ندارد
و اسحاقبن راهویه و نسائی و دیگران هم بر این عقیدهاند. اما «مسلم» و «ابن ماجه» نیز که حدیث صحیحی ـ که در فضائل «معاویه» قابل نقل باشد ـ نیافتهاند، در «
صحیح» و «
سنن» خود صفحهای در مناقب صحابه آوردهاند.
«ترمذی» هم جز یک حدیث (خدایا او را هدایتکننده و هدایتشده قرار بده و چنان کن که بهوجود او دیگران هدایت بشوند) نقل نکرده و گفته است: «حدیث حسن غریب است»؛
درحالیکه آن حدیث چنین ذکر شده: «خدایا او را
هدایت کن».
«ابنتیمیه» در «
منهاج» خود ۲:۲۰۷ مینویسد: «گروهی فضایلی برای معاویه نقل کرده و احادیثی از پیغمبر ـ صلیاللَّهعلیهوآله ـ درآنباره معاویه
روایت نمودهاند، که همه آنها دروغ است».
«فیروز آبادی» در پایان کتاب «
سفر السعاده» و «عجلونی» در «
کشف الخفاء» ص ۴۲۰، در باب «فضائل معاویه» نوشتهاند: «حدیث صحیحی دراینباره وجود ندارد».
«عینی» در «
عمده القاری» مینویسد: «هرگاه بگویی که در فضایل معاویه
احادیث فراوانی هست، گویم آری، ولکن هیچیک از آن
احادیث از طریق اسناد صحت ندارد و صحیح نیست».
«شوکانی» در «
فوائد المجموعه» مینویسد: «حافظان حدیث، همگی اتفاق دارند، بر اینکه هیچ حدیثی در فضیلت معاویه صحت ندارد».
نتیجه اینکه برای اینکه دامن معاویه و یزید را از آلودگی پاک گردانند، عدهای دست بهکار شدند؛ اما توفیقی نصیبشان نشد؛ درعینحال همانهایی که
اعتقاد به عدم روایت صحیحی در شأن
معاویه دارند، فضایلی را برای ایشان ثابت کردهاند؛ همانگونه که در کلام ابنتیمیه و سرخسی مشاهده گردید.
پایگاه اسلام کوئست.