عدالت خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عدالت خدا، عدالت، عدل،
آفرینش، خلقت،
عدل الهی در قرآن.
پرسش: عدالت خداوند در آفرینش چهگونه اثبات میشود؟
پاسخ:
قبل از پرداختن به اصل پرسش تذکر، این نکته ضروری به نظر میرسد که در
قرآن کریم، عدل الهی عمدتاً در قالب نفی
ظلم بیان شده است؛ مانند:
«
إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً ...»؛
خداوند هیچ به مردم ستم نمیکند.
«
... وَ مَا اللَّهُ یُریدُ ظُلْماً لِلْعالَمین»؛
و خداوند (هیچگاه) ستمی برای (احدی از) جهانیان نمیخواهد.
عدل در مورد
خداوند به معنای افاضه وجود به هر موجودی است که امکان وجود دارد و افاضه
کمال به هر موجودی که قابلیت و استعداد دریافت آن کمال را دارد.
با این تعریف باید گفت، عدالت خداوند در
خلقت و آفرینش ـ چنانکه خود
قرآن میفرماید: «
الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ...»؛
او همان کسی است که هرچه را آفرید نیکو آفرید ـ آفرینش نظام هستی به نحو احسن بهطور عموم، و سرآغازی برای بیان
خلقت انسان و مراحل تکامل او بهطور خصوص است. به تعبیر دیگر، بنای کاخ عظیم خلقت را بر «نظام احسن» یعنی بر چنان نظمی استوار کرد که از آن کاملتر تصور نمیشد. در میان همه موجودات پیوند و هماهنگی آفرید، و به هرکدام آنچه را با
زبان حال میخواستند عطا فرمود.
اگر به وجود یک
انسان نگاه کنیم و هر یک از دستگاههای بدن او را در نظر بگیریم، میبینیم از نظر ساختمان، حجم، وضع سلولها، طرز کار آنها، درست آنگونه آفریده شد که بتواند وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد، و درعینحال آنچنان ارتباط در میان اعضا قرار داد که همه بدون استثنا روی یکدیگر تأثیر دارند، و از یکدیگر متأثر میشوند؛ و درست همین معنا در
جهان بزرگ با مخلوقات بسیار متنوع، بویژه در جهان موجودات زنده با آن سازمانهای بسیار متفاوت، حاکم است.
آری او است که انواع عطرهای دلانگیز را به گلهای گوناگون میبخشد و او است که به خاک و گل
روح و جان میدهد و از آن انسانی
آزاده و باهوش میسازد. نیز از همین خاک تیره گاه انواع گلها، گاه انسان، و گاه انواع موجودات دیگر میآفریند، و حتی خود خاک نیز در حد خود آنچه را باید داشته باشد، دارا است.
نظیر این
سخن همان است که در
آیه ۵۰ سوره طه از قول
موسی و
هارون میخوانیم: «
رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی»؛ پروردگار ما همان کس است که به هر موجودی آنچه را لازمه آفرینش او بود داد، و سپس او را در تمام مراحل وجود
رهبری کرد.
در آیه «
الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ...»، واژه «حسن»، عبارت است از: هر چیزی که
نشاط بیاورد و انسان بهسوی آن رغبت کند و این حالت سه قسم است.
یکی اینکه چیزی مستحسن از جهت
عقل باشد؛ یعنی عقل آن را نیکو بداند.
دوم اینکه از نظر هوای نفس نیکو باشد.
سوم از نظر حسی زیبا و نیکو باشد.
البته این تقسیمی است برای
زیبایی از نظر ادراکات سهگانه انسان.
اما حقیقت «حسن» عبارت است از: سازگاری اجزای هر چیز نسبت به هم، و سازگاری همه اجزا با غرض و غایتی که خارج از ذات آن است.
بنابراین زیبایی، رو به معنای جور بودن و سازگار بودن اجزای صورت از چشم، ابرو، بینی، دهان و ... است.
و حسن
عدالت سازگاریش با غرضی است که از اجتماع مدنی منظور است، و آن به این است که در جامعه هر صاحب حقی به
حق خود برسد. همچنین است حسن هر چیز دیگر.
دقت در خلقت اشیا که هر یک دارای اجزایی موافق و مناسب با یکدیگر است، و اینکه مجموع آن اجزا مجهز به وسایل رسیدن آن موجود به کمال و
سعادت خویش است، و اینکه این مجهز بودنش بهگونهای است که بهتر و کاملتر از آن تصور ندارد، این معنا را دست میدهد که هر یک از موجودات فی نفسه و برای خود دارای حسنی است که تمامتر و کاملتر از آن برای آن موجود تصور نمیشود.
عدالت خداوند در مسئله آفرینش انسان به این است که او را در بهترین شکل، با توجه به هدف آفرینش که تکامل و جانشینی خدا در روی
زمین بوده، آفرید.
قرآن مجید در این باره میفرماید: «
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم»؛
ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم.
منظور از «
خلق کردن انسان در احسن تقویم» این است که تمام جهات وجود انسان و همه شئونش مشتمل بر تقویم است.
«تقویم» به معنای در آوردن چیزی بهصورت مناسب، و نظام معتدل و کیفیت شایسته است.
گستردگی مفهوم آن اشاره به این است که
خداوند انسان را از هر نظر موزون و شایسته آفرید، هم از نظر جسمی، و هم از نظر روحی و عقلی؛ چراکه هرگونه استعدادی را در وجود او قرار داده است.
به بیان دیگر، «قوام» عبارت است از: هر چیز و هر وضع و هر شرطی که ثبات انسان و بقایش نیازمند بدان است.
منظور از کلمه «انسان» جنس انسان است. بنابراین جنس انسان به حسب خلقتش دارای قوام است. نهتنها دارای قوام است، بلکه به حسب خلقت دارای بهترین قوام است.
پایگاه اسلام کوئست.