صراحت لهجه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:صراحت لهجه، رک گویی، بیت المال، امام علی(علیه السلام).
پرسش :مرز و حدود صراحت لهجه چیست و
امام علی (علیه السلام) تا چه اندازه صراحت لهجه و رُکگویی داشت؟
پاسخ :پیش از پاسخ لازم است نگاهی لغوی و اخلاقی به «صراحت لهجه» به عنوان یک رفتار اجتماعی که از انسانها سرمیزند، داشته باشیم.
انسان باید بکوشد همواره با مردم نیکو سخن بگوید و این سفارش
قرآن کریم است:«و با مردم نیکو سخن گوئید».
سخن نیکو گفتن به این معناست که نباید به کسی
اهانت ،
تحقیر و
توهین کرد یا به کسی فحش و سخن ناروا گفت یا به جای سخن حق، سخن باطل را بر زبان جاری ساخت.
یکی از رفتارهایی که با زبان و سخن ارتباط دارد، «صراحت لهجه» و «قاطعیّت در گفتار» است. «صراحت لهجه»؛ به معنای رُکگویی و به روشنی سخن گفتن، در مقابل کنایهگویی است.
صراحت لهجه و قاطعیت در گفتار؛ در برخی مواقع، خوب و پسندیده است و در برخی مواقع، بد و ناپسند. اما در همان مواقعی که صراحت لهجه و قاطعیت در گفتار خوب و لازم است، نباید در آن تعبیر زننده و رکیک باشد و باید
عفت کلام حفظ شود. با کنایه سخن گفتن و یا رُک و پوست کنده کلام خود را ادا کردن هیچ کدام به تنهایی و بدون توجه به شرایط پیرامونی نمیتواند مطلوبیت ذاتی داشته باشد. صراحت لهجه باید در کنار
راست گویی ،
اخلاص ، بیپیرایگی،
جوانمردی قرار گیرد؛ در این صورت است که فرد در صراحت لهجه و رُکگویی چیزی را که در دل دارد پنهان نمیکند؛ و هر چیزی را که در دل دارد بر زبان نمیآورد. بر این اساس، یک فرد مؤمن، همانگونه که بر اساس مصلحت، سخنی صریح بر زبان میآورد، گاه نیاز میبیند که با کنایه سخن خود را به مخاطبانش منتقل نماید. پس باید در هر موقعیتی، ابتدا شرایط را سنجید و با توجه به شرایط، عکس العمل نشان دهد؛ آنجا که رُک سخن گفتن اثر مثبت دارد رُک و صریح سخن گفت و آنجا که احساس میشود به کنایه بیان کردن موثّرتر است با لبخند و در قالب کنایه حرف خود را بیان کرد؛ چرا که گاهی اوقات، کنایهگویی، بهتر از رکگویی است. خلاصه باید توجه داشت که رُک سخن گفتن؛ به معنای صراحت لهجه و جسارت در بیان حقیقتی که بیانش به مصلحت است، نه جسارت در بیاحترامی به دیگران و یا بیان حقیقتی که به مصلحت نیست. و همین معیار، حد و مرز صراحت لهجه و رک سخن گفتن را مشخص میکند.
نکته دیگر درباره رکگویی این که؛ گاهی در زندگانی روزمره ما، مواردی پیش میآید که ناگزیریم در برابر خواسته کسی ایستادگی کنیم؛ زیرا بر آوردن آن خواسته یا اصلاً در توانایی ما نیست و یا آنکه مستلزم زیان و خسرانی خواهد بود. در این گونه موارد چه باید کرد؟ برخی به
دروغ متوسل میشوند. در حالی که میتوان در کمال ادب و صداقت، صراحت لهجه داشت و خود را از این زیان رهایی بخشید؛ مثلاً اگر کسی از ما کمکی بخواهد که برای ما امکان ندارد به او کمک کنیم، به طرف مقابل بگوییم که من دلم میخواهد به شما کمک کنم؛ اما متأسفانه انجام دادن این خواسته از توانایی من خارج است. و آنگاه میتوان با نشان دادن راههای دیگری طرف مقابل را راهنمایی کرد. این حالت بهتر از آن است که از روی رودربایستی کاری کنیم که به زیانمان تمام شود. و بهتر است از اینکه در مورد خواسته طرف اقدامی کنیم که به ناکامی بینجامد، در این صورت، به او خدمتی نکرده و خود را به دردسر انداختهایم.
اراده قوی و قاطعیّت در کلام، دو ابزار مهم و اساسی برای پیشرفت اهداف پیامبران و امامان(علیهم السلام) به شمار میآید و قرآن کریم اشارات فراوانی بر استفاده پیامبران از این دو ابزار دارد؛ مثلاً
حضرت ابراهیم (علیه السلام) در حالی که نسبت به مردم رئوف و مهربان است اما با قاطعیّت خاصّی به آنان میگوید:«افّ بر شما و بر آنچه به جای خدا میپرستید آیا نمیاندیشید؟».
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) هنگامی که مشاهده میکند مشرکان سخن حق را نمیپذیرند، قاطعانه خطاب به آنان میکند که؛ «ای کافران (ای مشرکان و بتپرستان
مکه )! آنچه را که شما میپرستید هرگز من نمیپرستم. و نه هرگز شما پرستنده آن هستید که من میپرستم، و نه هرگز من پرستنده آنم که شما میپرستید».
نگاهی در سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) به ویژه
امام علی (علیه السلام) نمونههای فراوانی از قاطعیّت در گفتار آنها را در مقابل دشمنان نمایان میسازد. آنان از بیان کلام حق باکی نداشتند و همواره به بیان اصول
اسلام و
تشیّع و افشاگری ظلم ظالمان میپرداختند. قطعاً شخصیت حضرت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) که پرورش یافته دامن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشین بر حق او است، دارای کمالات انسانی و محاسن اخلاقی زیادی است.
یکی از ویژگیهای اخلاقی امام علی(علیه السلام) صراحت لهجه و رُکگویی آن حضرت است. این در سیره عملی و سخنان آن حضرت به ویژه در امور حکومتی و محافظت از
بیت المال به خوبی دیده میشود، در اینجا به نمونههایی از صداقت و صراحت لهجه امام علی(علیه السلام) در بجا مصرف کردن اموال عمومی و بیت المال اشاره میشود:
امام علی(علیه السلام) به اشعث بن قیس فرمود:«آنچه -از اموال بیت المال- بر عهده توست، ادا نما؛ و گرنه تو را با شمشیر خواهم زد». او نیز آنچه بر عهدهاش بود، ادا کرد.
امام علی(علیه السلام) خطاب به زیاد بن ابیه مینویسد:«به خدا سوگند یاد میکنم، سوگندی راستین، که اگر به من خبر رسد که در ثروت مسلمانان خیانت کردهای، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت بگیرم که مال تو اندک شود، و بارِ هزینه عیال بر دوشت سنگینی کند و خوار و پریشانْ حال شوی. والسلام!».
«هنگامی که در
جنگ صفین برخی از اصحاب حضرت علی(علیه السلام) متوجه شدند که
معاویه -به حربه سیم و زر متوسل شده و- افراد بیهدف و بیایمان را با اموال -عمومی که در بیت المال مسلمانان گرد آمده- میخرد، و مردم جز دنیا مقصد و مقصودی ندارند، به امیرالمؤمنین(علیه السلام) پیشنهاد کردند که شما هم -از این سلاح استفاده کن و- این اموال را -که در اختیار داری- بخشش کن، و به اشراف و آنها که ممکن است به مخالفت برخیزند، یا به دشمن بپیوندند، سهمی بیشتر ده تا چون کار بر مرادت برآمد و اوضاع را قبضه کردی
عدالت را از سر گیر و اموال را عادلانه و مساوی تقسیم کن. امام علی(علیه السلام) فرمود:شما از من میخواهید که با بیدادگری در حق مسلمانان زیردست بر حریف غلبه جویم؟ به خدا تا شب و روز در گردش است و ستارگان به دنبال یکدیگر روانند، گرد این کار نگردم. اگر این مالها ملک شخصی من هم بود مساوات را رعایت میکردم، چه رسد که مال خود آنهاست -و من عاملی بیش نیستم-...».
پایگاه اسلام کوئست