شورا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شورای شش نفره، احتجاج، نصوص، ادله خلافت،
حضرت علی علیهالسلام.
پرسش: عمر قبل از وفاتش شورای شش نفرهای را تعیین کرد، سپس سه نفر از آنها دست کشیدند، و آنگاه عبدالرحمن بن عوف کنار کشید و عثمان و علی ـ علیهالسلام ـ باقی ماندند، پس چرا
علی علیهالسلام از همان اول نگفت که درباره او به
خلافت وصیت شده است؟! آیا بعد از وفات عمر از کسی میترسید؟!.
پاسخ: اولاً، امام علی ـ علیهالسلام ـ برای اعضای شورای شش نفره، سفارشهای پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ درباره خودش را متذکر شد و فضیلتها و شایستگیهای خویش را برای تصدی خلافت به آنها یادآوری نمود؛ ثانیاً، سکوت آن حضرت در بعضی موارد به جهت حفظ اسلام بوده است نه
ترس از اشخاص. امام علی ـ علیهالسلام ـ به اعتراف دوست و دشمن شجاعترین یار و مدافع اسلام و
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بود و در این راه از هیچکس و هیچ چیز جز خدای متعال بیم و ترسی نداشت و در جاهایی که سکوت نکردن به نفع مصالح اسلام بود، برای یک لحظه هم سکوت نکردند.
امام علی ـ علیهالسلام ـ به اعتراف دوست و دشمن شجاعترین یار و مدافع اسلام و پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود و در این راه از هیچکس و هیچ چیز جز خدای متعال بیم و ترسی نداشت؛ و در جاهایی که پای مصالح و منافع اسلام در کار بود، برای یک لحظه هم عقبنشینی نکرد. کدام
انسان با انصافی است که منکر
شجاعت و فداکاری فوقالعاده آن حضرت در حوادث مهم
تاریخ مانند لیلةالمبیت و جنگهای صدر اسلام باشد؟ در مواردی که پای منافع و مصالح اسلام در کار بود، امام هیچگاه
سکوت نمیکردند و با صراحت و قاطعیت و بیان نافذ و کوبنده شایستگیهای خود برای احراز خلافت رسول خدا و اینکه کسی جز او، این صلاحیت و لیاقت را ندارد و ادلهای که ولایت بلافصل او را بعد از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اثبات میکرد، بیان مینمود تا
حجت را بر همگان تمام نماید.
از جمله امام علی ـ علیهالسلام ـ در جلسه شورای تعیین خلیفه (که عمر قبل از وفات خود اعضای آن را تعیین کرده بود)، به بیان ویژگیها و شایستگیهای خود پرداخت. درباره سابقه و تاریخچه این شورا در تاریخ آمده است: «زمانی که وفات عمر نزدیک شد، تصمیم گرفت جهت تعیین خلیفه خود شورایی تشکیل دهد؛ ازاینرو بهسوی شش نفر از قریش فرستاد. (علی بن ابیطالب علیهالسلام، عثمان بن عفان، زبیر بن عوام، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابیوقاص.) عمر فرمان داد تا پس از
مرگ او در خانهای جمع شوند و تا زمانی که با یکی از این شش نفر بیعت نکردهاند، خارج نشوند. گفت: اگر چهار نفر به یک نفر رأی دادند و یک نفر دیگر مخالفت کرد آن مخالف را بکشند. اگر سه نفر بیعت کردند و دو نفر مخالفت کرد، آن دو نفر کشته شوند.»
شیعه و سنی روایت کردهاند که علی ـ علیهالسلام ـ در این شورا به
فضایل خود اشاره کرد و برای آنها ثابت کرد که خلافت
حق اوست و کسی جز او شایستگی خلافت را ندارد.
ابن حجر هیثمی در کتاب خود
الصواعق المحرقة مینویسد: «علی در آن شورای شش نفره سخنان طولانی ایراد کرد که قسمتی از سخنان او خطاب به سایر اعضای شورا چنین است: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما غیر از من کسی است که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به وی گفته باشد: «تو در روز رستاخیز تقسیمکننده
بهشت و
جهنم هستی؟» جواب دادند: البته که نه.»
ابن ابیالحدید که متن این گفتوگو را میان
اهل سنت مشهور میداند، با تفصیل بیشتری این رویداد را نقل کرده است و مینویسد: علی ـ علیهالسلام ـ در آن محفل گفت: «شما را به خدا سوگند میدهم آیا در بین شما غیر از من کسی است که رسول خدا او را برادر خود خوانده باشد (عقد اخوت بسته باشد)، آن موقع که بین برخی از مسلمانان با بعض دیگر عقد برادری برقرار کرد؟! گفتند: نه، فرمود: آیا در میان شما کسی غیر من وجود دارد که رسول خدا درباره او فرموده باشد: هر که من مولای او هستم پس این علی مولای اوست؟! جواب دادند:نه، فرمود: آیا در میان شما به غیر از من کسی است که رسول خدا درباره او فرموده باشد: تو نسبت به من به مانند
هارون نسبت به
موسی هستی، تنها با این تفاوت که بعد من پیامبری نیست» پاسخ دادند: نه. فرمود: آیا در بین شما کسی غیر از من وجود دارد که رسول خدا او را برای ابلاغ سوره برائت مأمور کرد، زمانی که فرمود: «این
سوره را یا باید خود ابلاغ کنم یا مردی که از من است.» گفتند: نه. آیا شما نمیدانید که اصحاب رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در دشواریهای
جنگ او را تنها گذاشتند و فرار کردند؛ ولی من هیچ وقت فرار نکردم؟! باز آنان
سخن امام علی علیهالسلام را تأیید کردند. فرمود: آیا شما نمیدانید که نخستین
مسلمان من بودم و از همه شما نسبت من به رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نزدیکتر است؟! پاسخ دادند: بله».
برخی بزرگان اهل سنت از ز چنین نقل کردهاند: عامر نقل میکند که من حرفهای اعضای شورا را از پشت در میشنیدم. شنیدم که علی میگفت: «مردم با ابوبکر بیعت کردند و حال آنکه سوگند به خدا که من از
ابوبکر نسبت به خلافت سزاوارتر و شایستهتر بودم؛ ولی به خاطر اینکه مردم دوباره به جاهلیت و
کفر بر نگردند و
نزاع و درگیری رخ ندهد، سکوت کردم... سپس مردم با عمر بیعت کردند و حال آنکه من از او شایستهتر و سزاوارتر بودم؛ ولی باز به علت حفظ اسلام سکوت کردم».
این
روایت با اندکی اختلاف در منابع دیگر اهل سنت نیز آمده است.
در
روایات شیعی آمده است که پس از پایان یافتن سخنان حضرت علی ـ علیهالسلام ـ اعضای شورا با هم مشورت کردند و گفتند: ما فضیلت او را میدانیم و میدانیم که او شایستهترین فرد به خلافت است؛ ولی علی در تقسیم بیتالمال و سایر امکانات هیچکس را بر دیگری ترجیح نمیدهد. اگر او را خلیفه قرار دهیم، با ما مثل بقیه مردم رفتار خواهد کرد... .
بنابراین باید گفت تنها ایرادی که اعضای شورای بر علی ـ علیهالسلام ـ یافتند، عدالت او بود؛ همانگونه که در جریان سقیفه به بهانه گشادهرویی و شوخ بودن، او را کنار گذاشتند.
پایگاه اسلام کوئست.