شعر عاشورایی عربی در قرون هفتم تا نهم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عاشورا،
قیام امام حسین (علیهالسّلام)،
شهدای کربلا.
پرسش: شعر عاشورایی عربی در قرن هفتم تا پایان قرن نهم هجری چه سرگذشتی داشت؟
پاسخ: در این دوره با کاستن شور قیام در شعر عاشورایی و انحطاط ادبیات عرب شعرا به تعداد قابل توجهی تقلیل یافتند.
با تحوّلاتی که در دوره پیشین از آنها یاد شد، ادبیات انتقامجویی از عاملان و
قاتلان امام حسین (علیهالسّلام)، اندکاندک به سمت
قیام امام مهدی (علیهالسّلام) و گرفتن انتقام خون شهیدان کربلا توسّط ایشان یا انتقام اُخروی، تغییر یافت. چنانکه ناسزاگویی بر عاملان و قاتلان امام (علیهالسّلام) نیز به عقوبتخواهی اُخروی برای آنان، تنزّل یافت.
این دوره، از یکسو با کم شدن حرارت حماسه و شور
قیام در شعر عاشورایی ـکه از اواخر مرحله قبل آغاز شده بودـ، همراه است و از دیگر سو، دوره انحطاط و جمود
ادبیات عرب است. بدینجهت، شاعرانی که نامشان در این سه قرن، به عنوان شاعران عاشورایی به ثبت رسیده، به ۳۶ نفر تقلیل مییابد.
برخی از شاعران عاشورایی سرشناس این دوره، عبارتاند از:
ابن ابیالحدید و حافظ رجب بُرْسی حِلّی.
شعر این دوره، بجز رثای شهیدان و بازگو کردن مصیبتهای کربلا، دارای این ویژگیهاست:
با تحوّلاتی که در دوره پیشین از آنها یاد شد، ادبیات انتقامجویی از عاملان و
قاتلان امام حسین (علیهالسّلام)، اندکاندک به سمت
قیام امام مهدی (علیهالسّلام) و گرفتن انتقام خون شهیدان کربلا توسّط ایشان یا انتقام اُخروی، تغییر یافت. چنانکه ناسزاگویی بر عاملان و قاتلان امام (علیهالسّلام) نیز به عقوبتخواهی اُخروی برای آنان، تنزّل یافت.
حافظ رجب بُرسی (۷۴۳-۸۱۳ ق)، سروده است:
ما یَکشِفُ الغَمّاءَ الّا نَفحَةٌیُحیی بِهِ المَوتی ••• نَسیمٌ نافِحُ نَبَوِیّةٌ عَلَوِیَّةٌ مَهدِیَّةٌ یُشفی بِرَیّاهَا العَلیلُ البارِحُ.
اندوهها را جز نسیمی برطرف نمیکند؛ نسیمی که با آن، مردگان زنده میشوند ••• نسیمی نبوی و علوی و مهدوی که با تنفّسش بیمارِ آسیب دیده، شفا مییابد.
ابن عَرَندَس (م ۸۴۰ ق) نیز میگوید:
فَلَیسَ لِاَخذِ الثّارِ الّا خَلیفَةٌیَکونُ لِکَسرِ الدّینِ مِن عَدلِهِ جَبرُ ••• تَحُفُّ بِهِ الاَملاکُ مِن کُلِّ جانِبٍ ویَقدُمُهُ الاِقبالُ وَالعِزُّ وَالنَّصرُ
برای انتقامگیری [
اش
] جز رهبری که عدالتش شکست
دین را جبران کند، نیست.
ملائکه از هر سو او را احاطه میکنند و اقبال و
عزّت و پیروزی، پیش روی اوست.
در این دوره، شاعرانی از
اهل سنّت، همکیشان خود را در مصیبت عاشورا، شریک میدانند. قاضی سیدهبةاللّه بن جعفر سناءالمُلک، معروف به ابن سناءالمُلک (۵۵۰-۶۰۸ق)، چنین سروده است:
وَنَظَمتُها فی یَومِ عاشوراءَ مِن هَمّی وَ حُزنی یَومٌ یُناسِبُ غُبنَ مَنقَتَلوهُ ظُلما مِثلَ غُبنی ••• یَومٌ یُساءُ بِهِ وَ فیهِ کُلُّ شِیعِیٍّ وَ سُنّی.
در
روز عاشورا آن را به نظم کشیدم از سر اندوه و غم ••• روزی که سرخوردگی [
و اندوهِ
] کشندگانِ او همانند سرخوردگی و اندوه من است ••• روزی که در آن و به خاطر او هر شیعه و سنّی، غمگین است.
و ابن ابیالحدید معتزلی (۵۸۶-۶۵۵ق)، سروده است:
وَ لَقَد بَکَیتُ لِقَتلِ آلِ مُحَمَّدٍبِالطَفِّ حَتّی کُلُّ عُضوٍ مَدمَعُ ••• تَاللّهِ لا انسَی الحُسَینَ وَ شِلوُهُ تَحتَ السَّنابِکِ بِالعَراءِ مُوَزَّعُ!
برای کشته شدن خاندان محمّد در
کربلا، گریستم تا جایی که یکایک اعضایم اشک ریخت ••• به
خدا سوگند،
حسین و بدن او را که در زیر نیزهها برهنه افتاده بود، از یاد نمیبرم.
انگیزه ثواب بردن و کسب پاداش اُخروی برای سرودن شعر عاشورایی، در دورههای پیشین نیز وجود داشت؛ ولی قوّت داشتن سایر انگیزهها، آن را به چشم نمیآورد؛ ولی در این دوره، این انگیزه آشکار شده است.
مُغامس بن داغر (م ۸۵۰ق)، در قصیدهای بلند در رثای امام حسین (علیهالسلام)، چنین میگوید:
رَحِمَ الاِلهُ مُمِدُّها اقلامَهُو رَجاؤُهُ الّا یَخیبَ مِدادُها ••• فَتَشَفَّعوا لِکَبائِرِ اسلَفتُها قَلَقَت لَها نَفسی و قَلّ رُقادُها.
خداوند با رحمتش، قلمهای او را تداوم بخشد و امیدش این است که مرکبش را ناکامیاب نکند ••• برایم گناهانی را که مرتکب شدهام،
شفاعت کنید
که دلم به خاطر آنها آشوب و کمخواب است.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «شعر عاشورایی عربی در قرون هفتم تا نهم» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۹/۳۰.