رخصت یا عزیمت بودن قصر نماز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قصر نماز،
رخصت،
نماز.
پرسش: آیا حکم قصر نماز، صرفاً رخصت است (که در این صورت، نمازگزار حق دارد در ایّام سفر، میان شکسته یا تمام خواندن نماز، انتخاب کند) یا آن که عزیمت است که ناگزیر به رعایت قصر نماز باشد؟
منشأ این پرسش، تعبیر (فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا) است که از جهت لغوی بدین معناست که شکسته خواندن نماز، منعی ندارد و پیداست که لازمه ممنوع نبودن قصر نماز، واجب بودن آن نیست. از سوی دیگر، ملاحظه موارد کاربرد این تعبیر در
قرآن کریم، حاکی از آن است که لااقل برخی موارد آن (
آیه سعی میان
صفا و
مروه)، بیتردید به معنای عزیمت است، هر چند از دیگر نمونههای قرآنی، رخصت و جواز فهمیده میشود. بر این اساس، نمیتوان از آیه قصر نماز، چیزی بیش از اصل
تشریع قصر نماز مسافر را دریافت و باید با مراجعه به
سنّت نبوی، احکام و جزئیّات قصر نماز را شناخت.
در این میان، ملاحظه روایات نبوی موجود در منابع حدیثی شیعی و
اهل سنّت، تردیدی را در این که حکم نماز قصر، عزیمت و نه رخصت است، باقی نمینهد. احادیثی که مااندکی قبل تنها دو مورد آن را بازگو کردهایم. در این باره، سخن دو تن از
صحابه سرشناس نیز جالب توجّه است.
ابنعبّاس میگوید:
«فرض اللَّه الصلاة علی لسان نبیّکم فی الحضر اربعا و فی السفر رکعتین و فی الخوف رکعة؛
خداوند از زبان پیامبرتان، نماز را در وطن، چهار رکعت و در سفر، دو رکعت و در حال هراس
[
از دشمن
.]
، یک رکعت
واجب کرد.
همچنین از
مورّق، حکایت شده است که:
«سالت ابن عمر عن الصلاة فی السفر، فقال: رکعتین رکعتین، من خالف السنّة فقد کفر؛
از ابن عمر در باره نماز در سفر پرسیدم.گفت: دو رکعت دو رکعت.هر کس با سنّت مخالفت ورزد،
کافر است.»
واقعیت، این است که مستندات فقیهان اهل سنّت معتقد به رخصت، دچار ضعف فاحشی هستند.
شافعی در
کتاب الامّ خود، تعبیر «لیس علیکم جناح ان تقصروا» را دلیل عقیده خود قرار داده است؛ سخنی که
ماوردی در کتاب
الحاوی الکبیر و
فخر رازی در
التفسیر الکبیر و
ابن قدامه در
المغنی، همان را دنبال کردهاند.این در حالتی است که برخی کاربردهای واژه مزبور در قرآن کریم، یعنی آیه سعی میان
صفا و مروه (چنان که پیش از این گفتیم) ناتمام بودن استدلال امام شافعی و پیروانش را آشکار میسازد.
دلیل دیگر معتقدان به رخصت، حدیث
یعلی بن امیّه است که در آن، قصر نماز به منزله
صدقه الهی دانسته شده است.استدلالگران با ضمیمه کردن این اصل که: «پذیرش
صدقه،
واجب نیست» چنین نتیجه گرفتهاند که قصر نماز، رخصتی بیش نیست.
متن روایت یعلی بن امیّه چنین است:
«سالت عمر بن الخطّاب قلت: فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ اَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَوةِ اِنْ خِفْتُمْ اَن یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا) و قد امن اللَّه الناس؟ فقال لی عُمَرُ: عجبتُ ممّا عجبتَ مِنهُ فَسَالتُ رسولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عَن ذلِکَ فَقالَ: صَدَقَةٌ تَصَدَّقَ اللَّهُ بِها عَلَیکُم فَاقبَلوا صَدَقَتَهُ؛
از عمر بن خطّاب در باره
[
آیه
.]
(اگر بیم آن داشتید که کافران به شما زیان رسانند، بر شما گناهی نیست که نماز را کوتاه کنید» پرسیدم و گفتم: بیتردید،
خداوند به مردم امنیّت داده است.عمر گفت: از آنچه شگفت زده شدهای، شگفت زده شده بودم! در باره آن از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدم.فرمود: «صدقهای است که خداوند به شما ارزانی کرده است. صدقهاش را بپذیرید».
آنچه در این استدلال از آن غفلت شده، این است که صدقاتی که دریافت آنها واجب نیست، صدقات از دست مردم است که ممکن است با
عزّت نفس دریافت کننده، منافات پیدا کند.این، در حالی است که دریافت صدقات الهی، عین عزّت است. در نتیجه مبنای این استدلال که مقایسه صدقه مردم و خداست، قیاسی مع الفارق به شمار میآید.
شاهد این سخن، تعبیر موجود در متن حدیث یعنی «فاقبلوا صدقته» است که
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ شگفتزدگی عمر که: «چرا باید در عصر امنیّت و عدم ترس از دشمن» همچنان نماز به قصر خوانده شود؟»، پذیرش صدقه الهی را به عنوان یک
تکلیف، دلیل آن دانسته است.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «رخصت یا عزیمت بودن قصر نماز» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۲۴.