رحمت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: رحمت، ارحم الراحمین،
مغفرت ، غضب،
مجازات ،
خوف و رجا ، تشریع قوانین، قصاص، حدود.
پرسش: چرا خداوند در
قرآن کریم در کنار رحمتش و معرفی خود بهعنوان "ارحم الراحمین" سفارش به مجازات تا سر حد اعدام (
قصاص ، قطع دست و یا خشونت زیاد) نموده است؟
پاسخ: با توجه به
آیات و روایات درمییابیم که خداوند همانطور که دارای صفت رحمانیت و رحیمیت است، همچنین دارای صفت
غضب و سخط نیز میباشد؛ یعنی او هم غافرالذنب است، هم شدید العقاب، هم
أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ است و هم
أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ .
در قرآن غالباً هرجا سخن از
تهدید و
عذاب به میان آمده، به دنبال آن از
رحمت و مغفرت نیز سخن گفته شده است و شاید سرش این باشد که چون یکی از فضایل بسیار نیک انسانی این است که همیشه بین بیم و امید باشد و برای اعتدال حالش که نه مغرور گردد به آیات رحمت و نه مأیوس گردد از رحمت الاهی. پس خداوند فقط ارحم الراحمین نیست، تا اشکال شود که چرا سفارش به مجازات تا سر حد اعدام (قصاص، قطع دست و یا خشونت زیاد) نموده و این با وصفش به این صفت منافات دارد.
طبعاً کسی که مورد قصاص قرار میگیرد و یا حدی بر او جاری میشود و ... حتماً
جرم سنگینی را مرتکب شده است و حقی را پایمال نموده است که در حقیقت این عمل آفتی است که باعث
فساد اجتماع و
جامعه میشود و برای حفظ جامعه باید با این آفتها مبارزه کرد. رحمت الاهی ایجاب میکند که در وهله اول، جامعه را از سقوط انحطاط و انحراف حفظ نماید. رحمت الاهی ایجاب میکند که با تشریع قوانین، موجب تقلیل جرایم شود؛ ازاینرو بر این باوریم که قصاص و حدود و امثال اینها نهتنها با "ارحم الراحمین" بودن خداوند مخالف نیستند، بلکه مقتضای ارحم الراحمین بودن
تشریع قوانین این چنینی است.
با توجه و دقت در پرسش بالا به دست میآید که این پرسش حاصل و نتیجه دو ابهام است:
۱. آیا خداوند فقط ارحم الراحمین است؟
۲. آیا قصاص یا
حدود و ... با "ارحم الراحمین" بودن خداوند مخالف است؟
با توجه به آیات و روایات درمییابیم که خداوند جامع صفات نیک است؛ به عبارت دیگر، دارای تمام صفات ثبوتیه و سلبیه است؛ یعنی همانطور که دارای صفت رحمانیت و رحیمیت است، همچنین دارای صفت
غضب و سخط نیز میباشد، اگر به
بهشت مژده داده از
جهنم نیز ترسانده است،
اگر به مغفرت
امید داده به عذاب نیز بیم داده است؛ ازاینرو میبینیم که
پیامبر ش را هم
بشیر و هم
نذیر معرفی مینماید؛ «
أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ وَ بَشیر ».
خداوند هم غافر الذنب است هم شدید العقاب، در روایات و ادعیهای که از طرف
امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ به ما رسیده، میبینیم از یک طرف خداوند به
أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ توصیف شده و از طرف دیگر به
أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ .
معمولاً قرآن در کنار" وعدهها" به "وعیدها" و در کنار" بشارتها" به" انذارها" میپردازد تا دو عامل بیم و امید را که انگیزه حرکت تکاملی است تقویت کند؛ چراکه انسان به مقتضای حب ذات تحت تأثیر
غریزه "جلب منفعت" و "دفع ضرر" است.
به عبارت دیگر در قرآن غالباً هرجا سخن از
تهدید و عذاب به میان آمده، به دنبال آن از
رحمت و مغفرت سخن گفته شده است و شاید سرش این باشد که چون یکی از فضایل بسیار نیک انسانی این است که همیشه بین
خوف و رجا باشد و برای اعتدال حالش که نه مغرور گردد، به آیات رحمت و نه مأیوس گردد از رحمت الاهی که فرموده:"
لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ "،
بایستی همیشه بین بیم و امید باشد. در روایات
اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ است که باید خوف و رجا مثل دو طرف ترازو بهقدر هم باشند که از هیچ طرف زیادتی نکند. بیم و امید دو اصل ایمانی و اخلاقی است و بدون تحقق این دو اصل
ایمان کامل نمیگردد.
با توجه به این توضیحات درمییابیم که خداوند فقط ارحم الراحمین نیست تا اشکال شود که سفارش به مجازات تا سر حد اعدام (قصاص، قطع دست و یا خشونت زیاد) با صفت "ارحم الراحمین" منافات دارد؛ اما بدون در نظر گرفتن اوصاف دیگر الاهی آیا قصاص یا حدود و ... با "ارحم الراحمین" بودن خداوند مخالف است؟
طبعاً کسی که مورد قصاص قرار میگیرد و یا حدی بر او جاری میشود و ... حتماً جرمی را مرتکب شده است و حقی را پایمال نموده است و در حقیقت این عمل آفتی است که باعث فساد
اجتماع و جامعه میشود و برای حفظ جامعه باید با این آفتها (که در
اسلام برای آن قصاص و یا حد در نظر گرفته)
مبارزه کرد.
در اینجا دو نوع مبارزه ممکن است صورت پذیرد:
یکی مبارزه سطحی؛ مثل جریمه کردن، زندانی نمودن و ... و دیگری مبارزه ریشهای؛ مثل قصاص، حدود و... که اسلام نوع دوم را انتخاب نموده است؛ زیرا از نظر اسلام همانطور که
عقلا ی
عالم حکم میکنند، ارزش و احترام جامعه از ارزش افراد بیشتر و مهمتر است، نه اینکه این عمل ریشه در حس انتقامجویی داشته باشد؛ ازاینرو رحمت الاهی ایجاب میکند که در وهله اول، جامعه را از سقوط انحطاط و انحراف حفظ نماید و با
تشریع قوانین، موجب تقلیل جرایم شود؛ از اینرو بر این باوریم که قصاص و حدود و امثال اینها نهتنها با "ارحم الراحمین" بودن خداوند مخالف نیستند، بلکه مقتضای ارحم الراحمین بودن تشریع قوانین این چنینی است. چه زیبا فرمود خداوند منان:«
وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ و برای شماست در قصاص زندگی ای خداوندان خردها شاید شما بپرهیزید. ».
در حقیقت قصاص و
دیه اسلامی دریچهای است بهسوی حیات و زندگی انسانها که از یکسو ضامن حیات جامعه است؛ زیرا اگر این
احکام بههیچوجه وجود نداشت و افراد سنگدل احساس امنیت میکردند جان مردم بیگناه به خطر میافتاد و از سوی دیگر مایه سلامتی و
حیات مجرم است؛ چراکه او را از فکر ارتکاب جرم تا حد زیادی بازمیدارد و کنترل میکند و از جانب دیگر نیز بهخاطر لزوم تساوی و برابری (در انتقام) جلوی جرمهای پیدرپی را میگیرد و به
سنت های جاهلی که گاه یک جرم موجب چندین جرم و آن نیز به نوبه خود مایه جرمهای بیشتری میشد، پایان میدهد و از این راه نیز مایه حیات جامعه است.
نظام پزشکی، کشاورزی، دامداری همه و همه روی این اصل عقلی (حذف موجود خطرناک و مزاحم) بنا شده؛ زیرا میبینیم برای حفظ و
سلامت بدن ، عضو فاسد را قطع میکنند و یا بهخاطر رشد گیاه شاخههای مضر و مزاحم را میبرند؛ به عنوان مثال کسانی که کشتن
قاتل را فقدان فرد دیگری از افراد جامعه میدانند، تنها نگاه انفرادی دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگیرند و بدانند اجرای قصاص چه نقشی در حفاظت و تربیت سایر افراد دارد، در گفتار خود تجدید نظر میکنند؛ از بین بردن این افراد خونریز در اجتماع، مانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است که به حکم
عقل باید آن را قطع کرد، ناگفته پیداست که تاکنون هیچ کس به قطع شاخهها و عضوهای فاسد و مضر اعتراض نکرده است.
اول. خداوند جامع صفات نیک است؛ پس همانطور که ارحم الراحمین است، همچنین اشد المعاقبین نیز میباشد.
دوم.
کیفر افراد مجرم گرچه شاید با نگاه اول سنگدلی محسوب شود، اما با توجه به
عمل مجرم از یکسو و با توجه به عمل بازدارندگی که این نوع مجازاتها در جامعه در پی دارند و اجتماع را تا حد زیادی از این نوع جرمها بیمه میکنند، معلوم میشود که تشریع این نوع کیفرها از ضروریات جوامع بشری است.
در اینجا تذکر نکتهای لازم به نظر میرسد.
با توجه به اینکه براساس روایات هر کس که در دنیا به کیفر گناهش رسید، دوباره در آخرت کیفر نمیشود؛ به عبارت دیگر کسی که بهخاطر گناهش در
دنیا مجازات شد، دوباره در
آخرت کیفر نمیبیند، این جلوهای از
رحمت الاهی است؛
ازاینرو میبینیم در صدر اسلام برخی برای پاک شدن و رهایی از عذاب الاهی اخروی خدمت
امام ـ علیهالسلام ـ میرسیدند که بعد از اقرار به
گناه تقاضای اجرای حدود الاهی برای خود میکردند.
پایگاه اسلام کوئست.