جذبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: جذبه الهی، حق، سلوک، جذبه، جذبات، عمل، جن و انس..
پرسش: این روایت که «جذبهای از جذبههای حضرت حق برابر با عمل جن و انس است» به چه معناست؟
پاسخ: این متن بهعنوان سخنی از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در کتب روایی
شیعه نیامده است؛ اما در کتابهای فلسفی ـ عرفانی، همچنین تفسیرهای عرفانی آمده است. ترجمه آنچه در این متون آمده، به این صورت است که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: یک جذبه از جذبههای حضرت حق برابر با عمل
ثقلین (جن و انس) است.
هرچند این
روایت منسوب به پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ که «یک جذبه از جذبههای حضرت حق برابر با
عمل ثقلین (
جن و انس) است» ـ در کتابهای روایی شیعه نیامده، اما در کتابهای فلسفی ـ عرفانی،
همچنین تفسیرهای عرفانی شیعی آمده است.
اهل
حکمت و
عرفان مسئله «جذبه» را از جنبههای مختلف بررسی کردهاند که ما در این فرصت دو جنبه آن را به اختصار بیان میکنیم:
از یکسو اهل حکمت و عرفان بر این باورند که راههای وصول و رسیدن به حضرت حق در یک تقسیمبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود: یکی راه سیر و سلوک است و دیگری جذبههای الهی.
«سیر و سلوک» به این معناست که شخص پس از تحصیل علم عرفان نظری و عرفان عملی؛ عملاً وارد مراحل سلوک میشود که یکی از عناصر محوری آن «
ریاضت» است که در تمام مراتب و مراحل آن حضور جدی دارد.
اما «جذبه» این است که برخی انسانها به دلیل آمادگی خاص معنوی و مناسبت ویژهای که در ساحت جانشان با عوالم معنوی و قدسی وجود دارد که از آن به «مناسبت ذاتی» تعبیر میشود، بهجای آنکه منازل
قرب الهی را به روش سلوکی طی کنند تا سرانجام به ظهور
عشق بینجامد، از همان آغاز، قلبشان ظرفیت محبت الهی را مییابد و به این ترتیب مراحل و مقامات معنوی را با جذب شدن در دریای محبت الهی طی میکنند، بدون آنکه دشواریهای طاقتفرسای مرحلۀ ریاضت را متحمل شوند.
انبیا، امامان
معصوم علیهمالسلام و برخی اولیای خاص بنابر مراتبی که دارند، از چنین حالی بهرهمندند.
دسته اول که نخست در راه سلوک گام میگذارند و پس از متحمل شدن دشواریها در دریای
محبت الهی جذب میشوند؛ این گروه را «سالک مجذوب» مینامند.
دسته دوم که در اثر جذبه الهی تمام جانشان در تسخیر عشق است. این گروه را «مجذوب
سالک» میگویند. تعبیر زیبای
حافظ به اینگونه (دسته دوم) از انسانها اشاره دارد:
دولت آن است که بیخون دل آید به کنار ••• ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست.
از سوی دیگر اهل معرفت معتقدند حتی کسانی که از طریق سیر و سلوک میخواهند به وصال حضرت حق برسند بدون مدد و کمکِ «جذبه الهی» طی مراحل سلوک ممکن نیست.
«قد انکشف لأرباب البصائر النوریة إنّ هذا البدن بحسب مشاعره و روازنه یشبه الجحیم و أبوابه، و انکشف إنّه جلس علی أبواب هذا الجحیم تسعة عشر نوعا من الزبانیة و هی الحواسّ الخمس الظاهرة، و الخمس الباطنة، و قوّتا الشهوة و الغضب و القوی السبع الطبیعیة و کلّ واحدة من هذه التسعة عشر و إن کان واحدا بالجنس، إلّا إنّه یدخل تحت کل واحدة منها أفراد لا نهایة لها بحسب الشخص و العدد و اعتبر ذلک فی القوّة الباصرة فإن الأشیاء التی تقوی الباصرة علی إدراکها أمور غیر متناهیة، و یحصل من إبصار کل واحد منها أثر خاصّ فی القلب، و ذلک الأثر یجرّ القلب عن أوج عالم الروحانیّات إلی حضیض عالم الجسمانیّات. و إذا عرفت ذلک ظهر انّ مع کثرة هذه العلائق و العوائق کیف یتیسّر للقلب خلاص عن هذه الظلمات الشاغلة له عن عالم الأنوار الإلهیات إلّا باعانة اللّه و إغاثته و جذبه. و لهذا قیل: جذبة من جذبات الحقّ توازی عمل الثقلین».
ملاصدرا در کتاب
تفسیر القرآن در توضیح و تبیین دلیل این مطلب میگوید: زیرا قوای بدنی و نیروهای ادراک ظاهری و باطنی انسان بهگونهای است که گویا درهای جهنم را بهسوی
انسان میگشایند؛ و هر کدام از این نیروها نیز دارای شعبهها و شاخههای متعدد و بیشمار هستند؛ و هر یک از آنها
قلب انسان را از قلۀ عالم روحانی به پایینترین رتبه یعنی عالم جسمانی میکشانند؛ حال با این وضعیت، چگونه قلب انسان، بدون یاری و مدد حضرت حق میتواند از تاریکیهای عالم جسمانی رهایی یابد و به انوار عالم الهی برسد؟ و به این جهت است که گفته شد؛ یک جذبه از جذبههای حضرت حق برابر با عمل ثقلین (جن و انس) است.
«فکل عالم علما حقیقیا فهو انما یأخذ علمه من اللّه لا محالة اما بغیر الاستعانة ببشر فی الابتداء کما للانبیاء و ضرب من الاولیاء علیهم السلام او بسبب اعانتهم و ارائتهم الطریق و ارشادهم کیفیة السلوک و العمل کما لسائر البشر، و اما الافاضة و الاشراق العقلی فهو من اللّه خاصة و لهذا قیل: ان السلوک الفکری و الاکتساب العملی اذا لم ینته الی الجذبة الالهیة فلیس له کثیر فائدة، و ان کل عالم ربانی و حکیم إلهی فهو مجذوب معتنی به و ان جذبة من جذبات الحق توازی عمل الثقلین.و بالجملة فکل عالم ربانی لا یکون ربانیا الا بکونه عقلا خالصا نورانیا».
وی در بیان دیگری میگوید: همه علوم معنوی و علومی که مرتبط با
ایمان به
خداوند است، همه از علوم «جذبهای» هستند؛ زیرا این علوم فقط از طریق انبیا و اولیای الهی به دست میآیند و علوم انبیا و اولیای الهی بدون واسطه جذبهای است و دیگران نیز از آنان دریافت میکنند. پس علوم آنان نیز جذبهای است ولی باواسطه.
فی الحدیث النبوی صلی اللّه علیه و آله: «جذبة من جذبات الحقّ توازی عمل الثقلین» إذ الثقلان و أعمالهما جسمانیّة فانیة من عالم الحدوث، و جذبة الحق روحانیة باقیة فی (من ـ ن) عالم القدم، فلا یجوز علیها الانفصام و الانقطاع و النفاد، فالمجذوب لا یتخلص منها أبد الآباد».
ملاصدرا در نکته دیگری وجه و دلیل اینکه یک جذبه از جذبات
حق برابری با عمل جن و انس میکند، میگوید: زیرا جن و انس و
اعمال آنها همه جسمانی است و در معرض
فنا و نابودی قرار دارد؛ اما جذبۀ حق از عالم روحانی است که فناناپذیر است.
پایگاه اسلام کوئست.