جامعیت قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: جامعیت قرآن، قرآن،
تبیان.
پرسش: قرآن از چه نظر جامع است و جامعیت قرآن به چه معناست؟
قرآن پژوهان در این که مراد از جامعیت، چیست و قرآن چگونه و کدام نیازمندیهای علمی و معنوی
انسان را بر میآورد، آرای گوناگونی دارند که برخی از مهمترینهای آنها بدین قراراند:
از نظرگاه برخی قرآن پژوهان، جامعیت قرآن، مطلق است. بر اساس این نظر، قرآن، هر آنچه را که بتوان تصور کرد و نام
علم و دانش برآن نهاد، در خود، جای داده است، هر چند ما از شناختن آن قاصریم. برخی از طرفداران این نظریه، علومی مانند:
طب،
مناظره،
هندسه،
جبر و
مقابله،
نجوم و غیر اینها را یاد کرده و بر آن رفتهاند که همه این علوم در قرآن، موجود است.
این گروه، با استناد به آیاتی که قرآن را «
تبیان» و جامع مطالب و تفصیل دهنده هر چیزی معرفی میکند، در دفاع از نظریه خویش کوشیدهاند. از این آیاتاند:
«وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَبَ تِبْیَنًا لِّکُلِ شَیْءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ؛
و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای
مسلمانان رهنمود و
رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم.»
«مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَی وَ لَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِ شَیْءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛
سخنی نیست که به
دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق کتابهایی است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیزی است و برای مردمی که
ایمان میآورند رهنمود و رحمتی است.»
روایات پرشماری نیز جامعیت مطلق قرآن را تأیید کرده و دلیلی بر این مدعایند. برخی از این روایات، قرآن را «جامع علم اولین و آخرین» معرفی میکند که باید با تفکر در معانی این کتاب آسمانی، به آن علوم دست یافت:
«مَن ارادَ عِلمَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ فَلیُثَوِّرِ القُرآنَ؛
هر کس طالب علم اولین و آخرین است، در قرآن کندوکاو کند.»
بر اساس روایتی،
امام صادق (علیهالسّلام) سوگند یاد کرده که هیچگاه انسان در
حسرت نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در قرآن نیست:
«انَّ اللَّهَ تَبارَکَ و تَعالی انزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کُلِّ شَیءٍ، حَتّی وَ اللَّهِ ما تَرَکَ اللَّهُ شَیئاً یَحتاجُ الَیهِ العِبادُ، حَتّی لایَستَطیعَ عَبدٌ یَقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، الّا و قَد انزَلَهُ اللَّهُ فیهِ؛
خداوند (تبارک و تعالی)، بیان هر چیزی را در قرآن، فرو فرستاد، چندان که (به خدا سوگند) هیچ چیزی را که بندگان، بدان نیاز دارند، فروگذار نکرد، مگر آن که خداوند، آن را در قرآن، نازل کرده است.»
در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:
«انَّ العَزیزَ الجَبّارَ انزَلَ عَلَیکُم کِتابَهُ و هُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکُم و خَبَرُ مَن قَبلَکُم و خَبَرُ مَن بَعدَکُم، و خَبَرُ السَّماءِ وَ الاَرضِ، و لَو اتاکُم مَن یُخبِرُکُم عَن ذلِکَ لَتَعَجَّبتُم؛
خداوندِ توانا، که راستگو و نیکیکننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد، و اخبارِ مربوط به شما و اخبار پیشینیان و اخبار آیندگان پس از شما، و اخبار آسمان و زمین
[
همه
]
، در آناند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعاً شگفتزده خواهید شد.»
نیز از آن حضرت است:
«انَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیّینَ فَلا نَبِیَّ بَعدَهُ ابَداً، و خَتَمَ بِکِتابِکُمُ الکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعدَهُ ابَداً، و انزَلَ فیهِ تِبیانَ کُلِّ شَیءٍ، و خَلْقَکُم و خَلْقَ السَّماواتِ وَ الاَرض، و نَبَاَ ما قَبلَکُم و فَصْلَ ما بَینَکُم و خَبَرَ ما بَعدَکُم، و امْرَ الجَنَّةِ وَ النّارِ و ما انتُم صائِرونَ الَیهِ؛
خداوند (که یادش گرامی باد)
پیامبر شما را خاتم پیامبران قرار داد. بنا بر این، پس از او هرگز پیامبری برانگیخته نمیشود و کتاب شما را پایان بخش کتابها
[
ی آسمانی
]
قرار داد. بنا بر این، پس از آن، هرگز کتابی نخواهد بود و بیان همه چیز و
[
چگونگی
]
آفرینش شما و آفرینش آسمانها و زمین را و خبر آنچه پیش از شما بوده و
[
احکام
]
داوری میان شما، و خبر آنچه را که پس از شما خواهد بود، و موضوع
بهشت و
آتش و فرجام کار شما را در قرآن، نازل فرموده است.»
با توجه به این روایات و به ویژه عبارت «خلقکم»، دانسته میشود که قرآن افزون بر
تشریع، امور تکوینی، نظیر خلقت آسمان و زمین و اخبار گذشته، حال و آینده را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، نقلی از امام صادق (علیهالسّلام) است که احکام و
حلال و
حرام را تنها بخش کوچکی از قرآن دانسته است.
گروهی با بیاساس دانستن ادعای جامعیت مطلق قرآن، مقصود از کمال و جامعیت قرآن را، جامعیت در شئون دینی، اعم از اصول و فروع آن دانسته
و روایات جامعیت قرآن را بر فهم باطن الفاظ که نزد معصومان (علیهمالسّلام) است حمل کردهاند.
این گروه معتقدند که شأن
قرآن و
دین اقتضا نمیکند در اموری که مربوط به یافتههای خود بشر است، وارد شود و حتی راهنمایی کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا
خداوند به انسان
عقل ارزانی داشته و انسان را توانمند و خردورز و کاوشگر آفریده و میدان تأثیرپذیری را در طبیعت باز گذاشته و لزومی ندارد که خداوند فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد
و اگر هم بحثی از
علوم تجربی،
ریاضی،
نجوم و مانند آن در قرآن آمده، فقط جنبه هدایتی و تربیتی آن مورد نظر بوده است.
آیاتی که غرض از
نزول قرآن را هدایت میدانند، این نظر را تقویت میکنند؛ مانند:
«الر• کِتَبٌ اَنزَلْنَهُ اِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَتِ اِلَی النُّورِ؛
الف - لام - را. ما قرآن را بر تو (پیامبر) نازل کردیم تا با آن مردم را از تاریکیها به سوی نور بیرون بری.»
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ؛
و ما از قرآن آنچه برای مؤمنان
شفا و رحمت است نازل میکنیم.»
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی اُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًی لِّلنَّاسِ؛
ماه رمضان ماهی که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالی که برای عموم مردم رهنمود است.»
شیخ طوسی و
طبرسی (تِبْیَنًا لِّکُلِ شَیْءٍ) را بیان مشکلاتی دانستهاند که مربوط به امور دین است.
زمخشری نیز آیه را در ارتباط با امور دینی و بیان امور مربوط به
سعادت افراد دانسته است.
علامه طباطبائی نیز با توجه به نقش هدایتی قرآن، مراد از «کل شیء» را همه چیزهایی دانسته که بازگشت آنها به هدایت است، از معارف مرتبط به
مبدأ و معاد گرفته تا اخلاق فاضله، احکام و
ادیان الهی و قصص و مواعظی که مردم در هدایت و راه یافتشان به آن محتاجاند.
روایاتی نیز وجود دارند که قرآن را در بیان احکام و قوانین مورد نیاز مردم برای زندگی سعادتمندانه، جامع دانستهاند. در نقلی از
امام علی (علیهالسّلام) آمده است که: «خدا حکمی از دین خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد رضایت و خشنودیاش باشد وانگذاشت، جز این که نشانی آشکار و آیهای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن دعوت کند، برایش قرار داد».
ایشان در ادامه، مستند کلام خود را «مَّا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَبِ مِن شَیْءٍ»
و «تِبْیَنًا لِّکُلِ شَیْءٍ»
قرار داده است.
روایت
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در
خطبه فدکیه با بیانی کوتاه، مؤید این حقیقت است:
«فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَةِ، و مَحارِمِهِ المَحدودَةِ، و فَضائِلِهِ المَندوبَةِ، و جُمَلِهِ الکافِیَةِ، و رُخَصِهِ المَوهوبَةِ، و شَرایِعِهِ المَکتوبَةِ؛
در آن، حجّتهای نورانی خداوند و حرامهای تعیین شده او، و فضایل فراخواندهاش، و عامهای فراگیر کفایت کننده او، و رخصتهای ارزانی شدهاش، و قوانین و احکام واجب گشتهاش، بیان شدهاند.»
از این روایات است نقلی از
امام رضا (علیهالسّلام) که در آن، قرآن را شامل حلال و حرام و
حدود و احکام و هر آنچه بندگان بدان نیاز دارند معرفی میکند (ر . ک: ص۸۱، ح۳۲۶.) پس با توجه به این روایات، فهمیده میشود که تفصیل حلال و حرام و حدود و احکام و به طور کلی آنچه انسان بدان نیازمند است، در قرآن وجود دارد و به فرمایش امام صادق (علیهالسّلام) حتی حکم قضایی مربوط به اختلاف اشخاص (ر . ک: ص۸۹، ح۳۴۱.)
این گروه، جامعیت قران را در مقایسه با دیگر متون وحیانی دانسته و در توضیح آن آوردهاند که چون ذات خداوند بر قلوب انبیا (علیهمالسّلام)
تجلی میکند و این تجلیات به اعتبار اختلاف قلوب آنها متفاوتاند، و با توجه به این که
پیامبر اکرم (صلیاللَّهعلیهوآله) خاتم پیامبران و مظهر تجلی
اسم اللَّه اعظم است، پیامبر اسلام، جامع کمالات پیامبران، و کتاب او نیز جامع کتب وحیانی است.
آیات و روایاتی که بر
مُهَیْمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن قرآن اشاره دارند، مؤید این مطلباند که از آن جمله است:
«وَ اَنزَلْنَآ اِلَیْکَ الْکِتَبَ بِالْحَقِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَبِ وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْهِ
و این کتاب را به سوی تو به
حق فرو فرستادیم، در حالی که کتابهای آسمانی پیشین را تصدیق میکند و نسبت به آن مسلط و نگهبان است.»
در روایتی از رسول اکرم (صلیاللَّهعلیهوآله) آمده است:
«اُعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراةِ، و اُعطیتُ المِئینَ مَکانَ الاِنجیلِ، و اُعطیتُ المَثانِیَ مَکانَ الزَّبورِ، و فُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ و سِتّونَ سورَةً، و هُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکُتُبِ، وَ التَّوراةِ لِموسی وَ الاِنجیلِ لِعیسی وَ الزَّبورِ لِداوودَ؛
سورههای بلند، به جای تورات به من داده شده است، صدتاییها، به جای انجیل، و دوگانها به جای زبور. سورههای تفصیلی
[
و کوتاه
]
نیز (که شصت و هشت سوره است)، افزون، به من داده شده است. این قرآن، حاکم بر دیگر کتابها
[
ی آسمانی
]
است.
تورات، از آنِ
موسی است و
انجیل، از آنِ
عیسی است و
زبور، از آنِ
داوود.»
در روایت دیگری آمده است:
«و اُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِمِ؛
خدا به من کلمات جامع داده است.»
ابن عربی، در شرح این روایت آورده است که همه حقایق و معارف به پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) داده شده است و به همین دلیل، قرآن تمام معانی کتب انبیای سابق را جمع کرده است.
امام خمینی مراد از
جوامع الکلم را وجود تمام منازل، از اسفل ملکی تا اعلی مراتب روحانیت و ملکوت، در قرآن دانسته و در ادامه آورده است که با توجه به این که افراد در مدارک و معارف، مختلف و متفاوتاند قرآن به طوری نازل شده که هر کس به حسب کمال و ضعف ادراک و معارف و به حسب درجهای که از
علم دارد از آن استفاده میکند.
با نگاهی گسترده به مجموع آیات و روایات میتوان گفت که جامعیت قرآن، نسبت به همه معارف مورد نیاز برای هدایت بشر (اعم از: احکام، عقاید، تاریخ، و هر آنچه در این خصوص، مؤثر باشد)، پذیرفتنی است؛ امّا جامعیت مطلق قرآن، از ظواهر الفاظ قرآن قابل استنباط نیست؛ زیرا مطالبی مانند: فرمولهای ریاضی، فیزیک و شیمی، در مدلول لفظی آیات قرآن نیستند. با این حال، با فرض صحّت روایاتی که قرآن را مشتمل بر علم همه موجودات «عِلمُ ما کانَ و ما یَکُونُ و ما هُوَ کائِنٌ الی یَومِ القِیامَةِ» دانستهاند، باید اذعان کرد که در این صورت، دلالت قرآن بر همه علوم، از طریق دلالت لفظی نخواهد بود؛ بلکه با اشاراتی است که اسرار و زوایای پنهان را کشف میکند و فهم متعارف مخاطبان، از آن محروم است.
بنا بر این، جامعیت مطلق قرآن، در خصوص
پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) و
اهل بیت (علیهمالسّلام) که به بطون قرآن دسترسی دارند، پذیرفتنی است.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «جامعیت قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۷.