توانایی انسان در رسیدن به کمال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فروتنی،
انسان کامل،
کمال الهی،
اخلاص، توانایی انسان،
خداجویی.
پرسش: نهایت توانایی و قدرت انسان تا چه مقدار است؟ انسانی که بیش از سایر انسانها به کمال نزدیک شده باشد، چه ویژگیهایی دارد؟
پاسخ: انسان میتواند خود را به منبع
قدرت و توانایی نزدیک کرده و اراده او کاملاً خدایی شود و جلوهای از قدرت بینهایت الهی شود. با این تفاوت که قدرت پروردگار ذاتی بوده و قدرت انسان به پشتیبانی قدرت پروردگار است.
انسانهایی که به
کمال الهی نزدیکترند و بندگان شایسته و خاص خدا هستند؛
قرآن کریم ویژگیهایی را برای آنها بیان میکند؛ مانند: فروتنی، بردباری در برابر رفتار ناپسند جاهلان،
عبادت در دل شب،
میانهروی در انفاق و
اخلاص.
قدرت از صفاتی است که اگر انسان به آن متصف شود، به معنای حالتی است که انسان توانایی بر انجام چیزی را دارد. و هر گاه خداوند به آن متصف شود، به معنای این است که ناتوانی و ضعف از او دور است. از محالات است که غیر خداوند به قدرت و توانایی مطلق و فراگیر متصف شود.
«قدیر»، به معنای کسی است که هر چه
اراده کند به مقتضای
حکمت انجام میدهد، و به همین جهت این معنا درباره غیر خداوند بهکار نمیرود.
از امیال فطریِ انسان، میل به قدرت و توانایی بر انجام کار و تصرف در موجودات دیگر است. این میل نیز از همان اوان طفولیت بروز میکند و تا پایان زندگی همچنان ادامه دارد، البته با تفاوتهایی که به حسب اختلاف سنین و فصول زندگی و شرایط خارجی در متعلقات آن حاصل میشود. جنبوجوش و حرکت دادن مداوم دست و پا در نوزادان سالم و جست و خیزهای خستگیناپذیر کودکان نشانه این خواست فطری است. و تدریجاً دایره قدرت طلبی انسان وسعت یافته، شعاع آن به سوی بینهایت امتداد مییابد.
انسان برای توسعه قدرت خود، به نیروهای طبیعی اکتفا نمیکند و میکوشد به کمک علوم و صنایع، ابزارهای بهتری برای تصرف در جهان و تسخیر کائنات بیابد. نیاز به تذکر ندارد که اکتشافات و اختراعات علمی، مخصوصاً در اعصار اخیر، چه کمکهای شایانی به ارضای این خواست فطری کردهاند و بعداً نیز خواهند کرد.
انسان حتی از استخدام نیروهای همنوعان خود نیز دریغ نمیورزد و تا آنجا که شرایط و امکانات اجازه بدهد، از دیگران نیز به سود خود بهرهبرداری میکند. کوشش برای به دست آوردن موقعیتهای اجتماعی و اعتباری در سطح ملی، و برتری جوییهای ملتها در سطح بین المللی نیز از مظاهر این خواست است که گاهی به صورت صحیح و معقول، و زمانی به صورت
تجاوز به حقوق دیگران در شکلهای مختلف
استعمار و
استثمار ظالمانه نمودار میگردد.
افزایش طلبیِ قدرت در این حد هم متوقف نمیشود و حتی نیروهای نامحسوس و ماورای طبیعی را هم دربرمیگیرد. شعبههای مختلف
علوم غریبه و
تسخیر جن و ارواح و انواع ریاضات نفسانی، همه روشنگر این حقیقت هستند که انسان چه تلاشهای عجیبی برای توسعه توانایی نموده و چه کوششهای شگفتانگیزی را انجام داده است.
اما آیا با فرض تسخیر نیروهای محسوس و نامحسوس، تواناییِ انسان به سرحد کمال میرسد و خواست قدرتطلبیِ او کاملاً اشباع میشود؟ آیا این نیروها هر قدر وسیع و متنوّع باشند، سرانجام، محدود و مورد مزاحمت نیروهای مشابه و محکوم نیروهای عالیتری نیستند و با وجود این محدودیتها چگونه میتوانند خواست بینهایت انسان را ارضا نمایند؟
واضح است در واقع انسان موجودی سیریناپذیر آفریده شده است. انسان در هیچ موقعیتی از امری راضی نمیشود و به بالاتر از آن فکر میکند تا به آخرش برسد؛ و غافل از آنکه در این دنیا به جهت محدودیت و مادی بودن آن، هیچ وقت به تمام خواستههای خود نمیرسد. و این عطش فطری، جز به وسیله دست یافتن به یک منبع بینهایت قدرت فرو نمینشیند و تلاش انسانهای بلند همت، بدون آن پایان نمیپذیرد.
این حکایت از بینهایتطلبی انسان دارد؛ خدای متعال انسان را عمداً اینگونه آفریده است تا انسان به خود او فقط راضی شود؛ در این حالت فقط یک بینهایت میتواند انسان را سیراب کند؛ یعنی انسان وقتی سیر میشود که به
ثروت،
قدرت، زیبایی و شکوه و عظمت،
علم و
کمال بینهایت و به همه بینهایتها برسد و این بینهایت چیزی و کسی نیست جز خدای متعال. چون هر زیبایی یا قدرت و
ثروت حتی در اوج خودش هم باشد، در مقابل
خدا ابتر و ناقص است و یک روزی تمام میشود و انسان هم دنبال چیز ناقص و تمامشدنی نیست، بلکه دنبال بهترین و کاملترین هر چیزی است. پس، انسان موجودی خداجوست و حسّ فطری خداجویی در او موج میزند، و تنها خدا میتواند انسان را اشباع کند.
حال ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند؛ مگر میشود حد و نیاز انسان به این ضعیفی و کوچکی، خدای با عظمت و بینهایت باشد؟ اصلاً مگر انسان گنجایشش را دارد؟!
در پاسخ اشاره به این
حدیث قدسی میکنیم که خدای متعال میفرماید: «زمین و آسمان گنجایش مرا ندارد، بلکه من در قلب بنده مؤمنم جای دارم».
حتی
بهشت و
آخرت انسان را سیراب نمیکند، حد انسان خدایی کردن میباشد، چنانچه در حدیث قدسی خدای تعالی میفرماید: «اگر از من اطاعت کنی مثل خود من میشوی!»
و در روایات آمده است: «خدا انسان را به شکل خودش آفرید!».
منظور از صورت خدا همان صورت بینهایت خداست؛ یعنی انسان نمود خود خدا و بروز حقیقت بینهایت خداست. انسان موجود شگفتانگیز و اسرارآمیز است. چون فقط خودِ خدا میداند که چه آفریده است.
اکنون باید گفت؛ انسانی که بیش از سایر انسانها به کمال نزدیک شده باشد، چه ویژگیهایی دارد و چگونه زندگی میکند؟
انسان در جهانبینی اسلامی تنها یک
حیوان مستقیم القامه که ناخنی پهن دارد و با دو پا راه میرود و سخن میگوید نیست، این موجود از نظر
قرآن کریم ژرفتر و مرموزتر از این است که بتوان آن را با چند کلمه تعریف کرد. قرآن انسان را هم
مدح و
ستایش کرده و هم نکوهش نموده است. از نظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد
جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد، و هم میتواند به «
اسفل سافلین» سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید.
از نظر قرآن کریم، انسان همه کمالات را بالقوّه دارد و باید آنها را به
فعلیت برساند، و این خود او است که باید سازنده و معمار خویشتن باشد. شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوّه دارد «
ایمان» است. از ایمان،
تقوا و
عمل صالح و کوشش در راه خدا بر میخیزد، به وسیله ایمان است که علم از صورت یک ابزار ناروا در دست
نفس اماره خارج میشود و به صورت یک ابزار مفید در میآید.
در قرآن و روایات ویژگیهایی انسان کامل بیان شده است:
تواضع و
فروتنی یکی از ویژگیهای انسانی است که به
کمال نزدیکتر است و بنده خاص
خدا میباشد؛ قرآن کریم میفرماید: «بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند و هنگامیکه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها
سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند)».
حلم و بردباری در برابر جاهلان: به دیگر سخن؛
مدارا با مردم، بویژه طبقه
جاهل و
نادان است. همانطور که در
آیه بالا خواندیم: هنگامیکه جاهلان آنها را مخاطب سازند و سخنان نابخردانه گویند، به آنها سلام میگویند و با بیاعتنایی و بزرگواری و مدارا میگذرند. نقل شده است: مردی بادیهنشین از قبیله «
بنی سلیم» خدمت
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و با کمال
جسارت گفت: ای محمّد! زنان نزائیدند دروغگوتر از تو را، و گر نبود که عرب مرا شتابزده خوانند البته تو را میکشتم و همه مردم را با کشتن تو شاد میکردم، عمر در این لحظه خواست او را بکشد که پیامبر مهربانی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «عمر بنشین! حلم و بردباری بهاندازهای نیکوست که شایسته افراد حلیم و بردبار میباشد. آن شخص ایمان به پیامبر آورد.
قرآن کریم درباره راز و نیازهای عاشقانه آنها در دل شب میفرماید: «و آنان که شب را در برابر پروردگارشان در حالی که
سجده کننده و ایستادهاند به روز میآورند»،
چنین کسانی از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با لقب «اشراف» توصیف شدهاند، آنجا که فرمود: «شریفترین و بزرگان
امت من
حافظان قرآن، و عاملان به احکام آن، و
شبزندهدارانند».
دعا برای رفع عذاب جهنم: «وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ اِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً؛
و کسانی که میگویند: پروردگارا!
عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است!».
انسانهای کامل هرچند هنگام
بخشش،
خسیس نیستند ولی ریخت و پاش و
اسراف هم در کارشان نیست، چنانکه
قرآن کریم آنها را چنین توصیف میکند: «و کسانی که هر گاه
انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی دارند؛
وَ الَّذینَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»
رهایی از بندهای اسارت و وابستگی به غیر خدا و رسیدن به
توحید خالص است که انسانهای کامل را از هر گونه
شرک دور میسازد، قرآن کریم میفرماید: «وَ الَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ اِلهاً آخَر؛
و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند». مقام اخلاص یکی از عالیترین مراحل
تکامل و
سیر و سلوک است. اخلاص دارای درجاتی است که پایینترین مرتبهاش این است که انسان عبادتهایش را از شرک و
ریا و خودنمایی پاک نماید و فقط برای خدا انجام دهد.
آنچه گفته شد؛ تنها برخی از صفات نیک بندگان شایسته
خدا بود. وقتی قرآن مجید، بندگان خدای رحمان را دارای چنین کمالاتی معرّفی میکند از آن میتوان به این حقیقت پی برد که؛ عبادت با کمال الهی انسان، رابطهای مستقیم دارد و کمالجویان واقعی از راه پرستش به آرمان خویش نایل میشوند و پرستشگران حقیقی نیز صفات زیبای انسانی را در خود تقویت مینمایند و به مقام والای عبودیت و بندگی برسند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «توانایی انسان در رسیدن به کمال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۱۹.