تفاوت روح حیوان و انسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:نفس حیوانی،نفس انسانی، حکمت متعالیه.
پرسش:آیا حیوانات
روح (نفس) دارند و اگر دارند، روح (
نفس) آنها با
انسان چه فرقى دارد؟
پاسخ:سؤال فوق بر مبناى
فلسفه صدرایی و
حکمت متعالیه مورد بررسى قرار گرفته است. در آثار مختلف مرحوم
ملاصدرا و پیروان مکتب وى، در مباحث مربوط به نفس،
معاد، علم و ادراک و یا به تعبیرى "شناخت" اشارات یا تفصیلاتى در این باره به چشم مىخورد. مطالب قابل طرح در مورد "وجود نفس در حیوان" در دو بخش اصلى و پنج قسمت کوتاه تقسیم بندى شده و در ادامه، تفاوت نفس حیوان و انسان مطرح گردیده است.
به طور معمول، در مباحث فلسفى مربوط به نفس، هر جا که تعریفى از آن ارایه شده،
نفس نباتی و
نفس حیوانی و
نفس انسانی به عنوان مصادیق آن ذکر گردیدهاند. اگر چه هر یک از این مصادیق، ویژگىهاى منحصر به فردى دارند که باعث جدایى آنها از یکدیگر مىشود، اما همگى در برخوردارى از حقیقت و ماهیتى واحد مشترک اند. نفس یک موجود روحانى و غیر مادى است که تمام اعضاى آن نیز روحانى است، خواه
نفس عقلانی باشد و اعضاى آن عقلانى، خواه حیوانى باشد و اعضاى آن مثالى
(و خواه نباتى باشد و اعضاى آن نیز هم سنخ خودش).
ملاصدرا از جمله کسانى است که براى تکوین
موجودات مادی، قایل به مراحلى است که از بسیط ترین و ساده ترین اشیا شروع و تا مرحله پیدایش ترکیبات کامل پیش مى رود.
در بعضى از این مراحل، صرف ترکیبات مادى کارساز نیست و تکمیل آن مرحله و پیدایش موجودى که اقتضائات
نظام آفرینش را تأمین کند، نیازمند پیوستن یک نیروى غیر مادى
که ترکیب است. از: جمله این مراحل، مرحله ایجاد حیوان است. نیرویى که به ترکیب این مرحله مى پیوندد و حیوان را به وجود مىآورد، "نفس حیوانى" نامیده شده است. پس نه تنها حیوان، نفس دارد، بلکه اصلاً بدون نفس حیوانى، حیوان نخواهد بود. پیوستن نفس به ترکیبات مادى حیوان یکى از اقتضائات نظام
عالم ماده است.
همان قانونى که در مورد انسان و گیاه نیز صدق مى کند. "نیروى غیر مادى" یا "نفس" وجه افتراق موجودات مادى از یکدیگر است. در بعضى از آنها مثل جمادات، نبود این نیرو، هویت آنها را تشکیل مى دهد و در بعضى دیگر وجود آن. و آن گاه، تفاوت رتبه نفس در موجودات دارنده آن، موجب تفاوت سطح آنها مى گردد. نفس گیاه در پایین ترین رتبه قرار دارد، نفس انسان در بالاترین درجه و نفس حیوان، حد وسط است.
ظهور بعضى آثار از برخى حیوانات مثل ساختن خانه شش گوش توسط
زنبور عسل، تنیدن تار توسط
عنکبوت، تقلید طوطى و میمون از انسان، و برخى ویژگى ها مثل: فراست اسب، ریاست شیر، وفادارى سگ، مکر و حیله کلاغ و...، به نظر ملاصدرا، نشانگر وجود شعور جزئى (نشأت گرفته از نفس) در حیوان است و حتى رتبه بعضى از آنها نزدیک به رتبه انسانیت است.
حیوانات داراى نفس متخیّل هستند که همانند نفس متخیّل انسان، مجرد است.
نفس حیوان داراى تجرد برزخى و مثالى است؛ یعنى از رتبهاى میان عالم حس و عقل برخوردار است. آخرین رتبهاش، رتبه خیال و وهم است و در واقع، نفسش نفس خیالى و مثالى است. به خاطر همین تجرد و به واسطه قوه باطنى خود، قادر است تا نسبت به خودش علم حضورى پیدا کند؛
در حالی که هیچ شىء مادى از چنین توانایى برخوردار نیست.
به نظر مرحوم ملاصدرا، همه کارهاى عالم با اراده انجام مى گیرد حتى در جمادات و نباتات، منتها، این اراده از عقول و نفوس بالاتر صادر مى شود و جماد و نبات، بالاجبار، واسطه تحقق اراده مى شوند. اما در حیوان و انسان، مبادى کار تا رسیدن به مرحله اراده و سپس انجام کار، توسط نفس آنها انجام مى گیرد و به خاطر همین، افعال حیوان و انسان متنوع است، در حالى که در نبات و جماد همواره سیاق واحدى دارند.
اولین مبداء افعال حیوانى، خیال و وهم و در انسان، عقل عملى است.
خیال و وهم و عقل و اراده و...، همگى آثار و نمودهاى نفس و یکى از وجوه تمایز موجودات صاحب نفس از اشیاى فاقد نفس است.
علاوه بر آثار دنیایى نفس، مى توان از
معاد و بازگشت و حشر جسم و روح هر موجود داراى نفس نیز سخن گفت. به همین دلیل، تمام کسانى که به بحث پیرامون معاد پرداخته اند، بخشى را به معاد نفوس حیوانى و شرایط و جزئیات این بازگشت اختصاص دادهاند.
حیوان، قطعاً از "نفس" و جنبه وجودى غیر مادى برخوردار است؛ چون داراى قوه اى (
قوه خیال) است که اشباح و صورتهاى مثالى را درک مى کند. این صورتها، قابل اشاره حسى نیستند، پس در این عالم نیستند (از سنخ مادیات نیستند). پس موضوع این صورتها که محلّ و مقوّم آنهاست نیز قابل اشاره نیست. در نتیجه، جسم و جسمانى هم نیست؛ چون هر جسم و جسمانى، داراى وضع مادى است و هر آنچه که قائم به آن باشد نیز همین وضع را خواهد داشت. در حالى که صور و اشباح قائم به قوه خیال این چنین نیستند. پس قوه خیال هم وضع مادى ندارد و جسم و جسمانى نیست.
به علاوه، گوناگونى آثار و افعال حیوانى نه تنها نشانه اى بر نفس در حیوان است؛ بلکه دلیلى عقل پسند بر این مدعا است؛ چون اثر حاصل از ماده و طبیعت صرف، همواره تکرارى و بر روشى واحد است، اما وقتى این خصوصیت به وضعیتى تبدیل شود که حتى نتوان دو نمونه مثل هم را پیدا کرد و در هر بار، به حسب اقتضاى شرایط بیرونى و درونى فاعل، فعلى متفاوت به انجام رسد، عقل حکم مىکند که چیزى غیر از ماده و جسم دخالت دارد.
بیان شد که از دید فلسفى، تکوین عالم ماده به صورت مرحله اى است که در هر مرحله، بساطت و پیچیدگى ماده و قابلیتهاى آن فرق مىکند. به این ترتیب، هر چند ماده حیوان داراى ترکیبى معتدل تر از نبات است و آن را شایسته پذیرش نفس حیوانى مى سازد، اما همین ماده باید به درجهاى کاملاً نزدیک به اعتدال برسد، تا پذیراى نفس انسانى گردد و موجود انسانى پدید آید. موجودى که مقدر شده تا تمامى موجودات دیگر را به خدمت خود درآورد
و وجود او هدف و غایت خلقت باشد.
انسان با آن که به لحاظ منطقى و فلسفى، از جنس حیوان است و یکى از انواع حیوان به شمار مى آید؛ اما آنچه که او را به نوعى خاص از حیوان تبدیل کرده، چنان عمیق است که گویى اگر تمام انواع حیوانى در یک کفّه قرار گیرند و نوع انسان در کفّه دیگر، وزانت انسان را با هیچ محکى نتوان سنجید و نشان داد.
انسان سخن مى گوید
و آنچه را در روح و فکرش مى گذرد، با استفاده از ترکیب حروف و کلمات - که شکل و نوع ترکیبات آن قابل احصا نیست - به همنوعانش انتقال مىدهد. اما توانایى حیواناتى مثل طوطى، در به کاربردن کلمات، محدود و صرفاً از روى تقلید، و بدون تأمل درونى است. یا آنچه در حیواناتى مثل زنبور عسل، مورچه و... ثابت شده، که پیام خود را با استفاده از بعضى صداها یا علامات به یکدیگر مىرسانند، باز همگى با روشى یک نواخت در طول عمر آنها صورت مى گیرد. در حالى که انسان هر چند بسیارى از مهارتهاى گفتاریش در اثر تقلید ساخته مى شود، اما هر یک از افراد انسان براى خود روشى خاص در بیان و انتقال مفاهیم دارد.
تأثرات روانى انسان در مقابل محیط، که به شکل حالاتى در جسم یا روح وى جلوه گر مى شود، مثل تعجب و خنده در مقابل امور نادر و ملایم، ناراحتى و گریه در برابر ناملایمات، خجالت از انجام کار ناشایست،
خوف و رجاء نسبت به گذشته و حال و آینده و بر اساس آن، تصمیمگیرى و برنامه ریزى، امورى منحصر به فرد مى باشند و هر چند کار مورچه را مثلاً، در جمع آورى آذوقه، بتوان نوعى
آینده نگری دانست، اما چون همیشه به یک شیوه و در زمانى خاص انجام مى گیرد، بیشتر جنبه غریزى و اجبارى پیدا مى کند تا آن که از روى آگاهى و اختیار باشد. حتى باید گفت: این حالات انفعالى انسان یا دست کم، بروز آنها مثل: خنده، گریه و... نیز کاملاً اختیارى است و بر اساس مصلحت سنجى در موقعیت هاى مختلف، قابل کنترل است.
فن و هنر و صنعت و خلاقیّت و به قول ملاصدرا (ره)، صنایع عملى عجیب
که در طول تاریخ زندگى انسان به ظهور رسیده و وى با دست خویش، چهره دنیا را عوض کرده و در تمامى اجزا و ذرات عالم، یا دست برده یا در صدد دست بردن است، ذرهاى از آن در
عالم حیوانات مشاهده نمى شود.
تمامى حیات و وجود حیوان را حرکت، آن هم از نوع مکانى آن، تشکیل مى دهد و مبداء و مقصد و مسیر او را قوه خیال و وهم او تعیین مىکند. محاسبات خیالى و وهمى او نیز بر محور کمال یا سود شخصى و نوعى صورت مى گیرد. حیوان با حفظ بدن از آفات و امراض، تلاش براى تأمین آب و غذا و
ارضای غریزه جنسی از یک طرف، در حفظ شخص خود و از طرف دیگر در بقاى خود تلاش مى نماید.
به همین دلیل، نفس حیوان را "نفس خیالى" نامیده اند،
که نهایت درجه آن نقطه شروع
فطرت انسانی است.
حیوان تنها تا جایى مى تواند پیش رود که
انسانیت انسان از آن جا آغاز مى شود. پایان رتبه خیالى نفس و شروع جنبه عقلى آن، اولین قدم در عالم انسانیت است که براى آخرین درجه اش، حدّى متصور نیست. انسان، با عقل، انسان مى شود و انسانهایى که از عقل استفاده نکرده اند، در حد حیوانیت باقى مانده اند.
با جنبه نظرى عقل، انسان به درک معانى کاملاً مجرد نایل مى شود و مجهولات را از معلومات خود در مى یابد.
از هر آنچه که احساس مى کند، مفهوم مى گیرد و از رهگذر این مفاهیم گرفته شده از خارج، مفاهیم درجه دومى را اخذ مى کند که به خاطر کلیت و تجرد بیشتر، قدرت خلاقیّت ذهن بالاتر مى رود و با استفاده از آنها، احکام و قضایا و استدلالات، تدوین و با کنار هم قرار دادن آنها به حوزه فکر و
فلسفه و علوم وارد مى شود.
انسان اگر به این تلاشهاى خود ادامه دهد، روز به روز افق دید و شناخت خود را وسیع مى سازد، تا این که از رتبه انسانیت، که ترکیبى از جسم و روح و آمیخته اى از اقتضائات جسمانى و قواى روحانى عقلى و غیر عقلى است، به رتبه عقلانیت محض و اتحاد با
عقل فعال ارتقا مى یابد که همه معلومات عالم را همواره در خود حاضر مى بیند.
انسان واقعى در بعد عمل نیز مبداء تمامى حرکات و سکناتش عقل عملى است
که راهکارهاى خود را بر اساس شناخت حاصل از
عقل نظری انتخاب مى کند.
عقل نظرى و
عقل عملی انسان در بعد مادى و معنوى، از توانایى فوق العاده بى نهایت برخوردار است. این انسان است که با توانایىهاى عقلى خود به شناخت غیر قابل وصفى از پدیده ها دست یافته، بر اساس این شناخت، چهره جهان را عوض کرده و هیچ نقطهاى از دسترس او دور نمانده یا نخواهد ماند.
باطن عالم نیز با همین شدت و حدّت براى او قابل شناخت است، چنان که بعضى از انسانهاى کامل به این مهم دست یافته اند و با این شناخت عمیق - که نام "
عرفان" بیشتر گویاى حقیقت آن است - مسیر حرکت خود را تا
قرب الی الله رقم زده اند؛ یعنى
عالم ملک و
عالم عقل و
عالم ملکوت و
عالم جبروت را درنوردیده و به آخرین نقطه قابل تصور براى انسان رسیده اند.
و جالبتر از همه این که: هیچ یک از این دو مسیر تقریباً بى نهایت؛ یعنى رسیدن به نهایى ترین درجه شناخت از ظاهر و باطن عالم و تصرف در هر دو جنبه، در تنازع با یکدیگر نیست، بلکه برعکس، بررسى هر چه بیشتر پدیده ها، براى کسى که اهل عناد نباشد، عمق عالم و عظمت پدید آورنده را بیشتر روشن مى سازد و کسى که در عرصه عرفان قدم گذاشته، با هر قدمى که به پیش برمى دارد، ضرورت تعمّق بیشتر در پدیده هاى جهان، به منظور آشکار شدن هر چه بیشتر عظمت خالق آن را بیشتر درک مى نماید.
۱. محمد شریف نظام الدّین، انواریّه، ترجمه سهروردى، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۸ ش. موضوع: تفاوت نفس انسان و حیوان، ص ۱۲۹ تا ۱۴۸.
۲. محمد تقى، جعفرى، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوى، تهران، انتشارات اسلامى، ۱۳۶۳ ش. موضوع: روح حیوانى و عقل، ج ۱۰، صص ۵۶۳ تا ۶۱۲.
۳. صدر المتألّهین، الحکمة المتعالیة فى الاسفار الاربعة، بیروت، دار احیاء التّراث العربى، الطبعة الرابعة، ۱۴۱۰ ه. موضوع: دلایلى بر تجرد نفس حیوان، ج ۸، ص ۴۲ - ۴۴.
۴. صدر المتألّهین، الحکمة المتعالیة فى الاسفار الاربعة، بیروت، دار احیاء التّراث العربى، الطبعة الرابعة، ۱۴۱۰ ه. موضوع: تفاوت انسان و حیوان، ج ۹، ص ۷۸ - ۸۲.
۵. ابراهیم، امینى،خودسازى یا تزکیه و تهذیب نفس، قم، انتشارات شفق، ۱۳۶۷ ش. موضوع: روح انسانى و نفس حیوانى، ص ۱۲ تا ۱۵.
۶. على،اللّه وردیخانى، مبدأ و معاد، (ازلیت و ابدیت)...، چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ دوم، ۱۳۷۶ ش. موضوع: تفاوت نفس ناطقه با نفس حیوانى، ص ۲۸۳ تا ۲۸۵.
۸. شهید مطهرى، مقالات فلسفى، انتشارات صدرا، چاپ اول، پاییز ۱۳۷۳. موضوع: تفاوت موجود جاندار و بیجان که در مورد آثار حیات بحث مىکند و روح انسان و حیوان را نیز شامل مىشود، از مقاله اصالت روح، ص ۲۰ تا ۲۵.
۹. شهید مطهرى، مقدمهاى بر جهان بینى اسلمى، قم، انتشارات صدرا، بىتا. موضوع: انسان و حیوان از مقاله انسان و ایمان.
پایگاه اسلام کوئست