بنیقریظه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بنیقریظه.
پرسش: نظر
شیعه در مورد قبیله بنیقریظه چیست؟ اینها چه قوم و قبیلهای هستند و چرا به این نام مشهور شدند؟
پاسخ: بنوقریظه، یکی از قبایل یهودی ساکن در
مدینه بودند که براساس معاهدهای چند جانبه، در این شهر زندگی مسالمتآمیزی با مسلمانان داشتند، تا زمانی که در جریان
جنگ احزاب، آنان با نقض پیمان خود، عملاً در نقش ستون پنجم دشمنانی
عمل نمودند که مدینه را در محاصره خود داشتند و بر همین اساس،
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله، بعد از پایان موفقیتآمیز آن
جنگ، پیمانشکنان را به سزای
خیانت خود رساند. شیعه و
اهل سنت در نقل قسمت عمدهای از این ماجرا، اختلاف نظر چندانی ندارند. در مورد دلیل نامیده شدن آنان به این نام نیز باید گفت: بسیاری از قبایل
عرب به اجداد خود منتسب شده و به نام آنها نامیده میشوند. بنابراین یک احتمال آن است که نامگذاری "
بنیقریظه" نیز به دلیل انتساب به فردی به نام "قریظه" باشد.
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله، به دلیل آنکه از یکسو، او و پیروانش در شهر مکه مورد آزار و اذیت شدید بودند و مهاجرت تعدادی از مسلمانان به حبشه نیز نتوانست از شدت فشارها بکاهد، بلکه هر لحظه، خطر سوء قصد به جانشان میرفت، و از سوی دیگر، با
مسلمان شدن اکثریت ساکنان شهر مدینه، آن شهر را محل مناسبی برای ادامه
تبلیغ دین خویش ارزیابی مینمودند، مسلمانان را به هجرت بدان شهر فراخوانده و خود نیز مخفیانه بدان شهر
مهاجرت نموده، و یا به عبارتی مجبور به مهاجرت شدند.
مدینه، بعد از این اتفاق مهم محل
سکونت سه گروه اجتماعی عمده و اصلی شد:
تازه مسلمانانی بودند که از قبل در شهر مدینه سکونت داشته و بیشتر از دو قبیله پر جمعیت اوس و
خزرج بودند که هر کدام از آن دو نیز دربرگیرنده
قبایل کوچکتر و فرعی میشدند و به دلیل کمک و یاریشان به دیگر مسلمانان و ایثار
اموال خود،
از عنوان "انصار" برای آنان استفاده میشد.
مسلمانان سابقهداری بودند که در شهر مکه، به این
دین الاهی گرویده بودند و به دلیل افزایش خشونتها علیه آنان، ناچار به مهاجرت به مدینه شدند. این گروه از مسلمانان نیز با عنوان "مهاجرین" شناخته میشدند.
قبایل پراکندهای از یهودیان بودند که به دلیل آنچه در کتابهای خود، مبنی بر ظهور پیامبری جدید در این منطقه خوانده بودند، به این شهر و اطراف آن مهاجرت نموده و انتظار داشتند که منجی موعود، از میان قبایل بنیاسرائیل برانگیخته شود؛ ولی چون
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله از میان قبایل
عرب و فرزندان اسماعیل ظهور نمود، پذیرش پیامبری ایشان برای این دسته از یهودیان، سخت و دشوار به نظر میرسید!
علاوه بر یهودیانی که در مناطق پیرامون مدینه (مانند خیبر و
فدک و ...) حضور داشتند، سه قبیله اصلی از این یهودیان، به نامهای "
بنیقینقاع"، "
بنینضیر" و "بنیقریظه" در داخل شهر مدینه زندگی میکردند.
بدین ترتیب و همانگونه که ملاحظه شد، اکثریت اهالی مدینه از افرادی تشکیل میشدند که با میل و رغبت خویش، پیروی از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را پذیرفته و
مدیریت و حاکمیت این شهر را نیز به ایشان محول نموده بودند.
از طرفی، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تمایل نداشتند که همه افراد را به اجبار، پیرو
دین اسلام نمایند. ضمن اینکه نگرانیهایی نیز از بابت احتمال تنشهایی بین مسلمانان مدنی (انصار) و مسلمانان مکی (مهاجران) داشتند. براین اساس ایشان اقدام به انعقاد معاهده سه جانبهای، با نظارت عالیه خودشان نمودند که این معاهده، هر سه گروه اجتماعی مهم موجود در مدینه (مهاجران، انصار و
یهود) را تحت پوشش خود قرار میداد و یهودیان در
پیمان خود ملتزم شده بودند که اگر پیمانشکنی نمودند، جان و مالشان بر
پیامبر صلیاللهعلیهوآله حلال باشد.
دو طرف این معاهده، یعنی مهاجران و انصار علیرغم برخی تنشهای جزئی که با دخالت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برطرف شد، تا آخر به این پیمان وفادار ماندند، اما تمام قبایل یهود، یکایک و در موقعیتهای زمانی مختلف، این پیمان را نقض نموده و طبیعتاً با پیآمدهای ناگوار آن مواجه شدند که با توجه به نوع و شیوه نقض پیمان، این پیآمدها از شدت و ضعف متفاوتی برخوردار بود، بدین ترتیب که:
بنوقینقاع بعد از بازگشت پیروزمندانه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از جنگ بدر، پیمان خویش را نقض نموده و پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به همین دلیل، با تبعیدشان به شام، آنان را به
مجازات پیمانشکنیشان رساند
و آیهای از
قرآن نیز در شأن آنان نازل شد.
بنونضیر نیز بعد از شکست ظاهری پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و مسلمانان در
جنگ احد، به فکر پیمانشکنی افتاده و یکی از افراد برجسته آنان به نام کعب بن اشرف، همراه چهل نفر دیگر عازم
مکه شده و با ابوسفیان؛ سرکرده مشرکان ملاقات نموده و زمینه توطئههایی را فراهم نمودند که از آن جمله، سوء قصد به جان رسول الله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود که ناکام ماند. پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بعد از آگاهی از این پیمانشکنی، مناطق مسکونی آنان را به محاصره خود درآورده، بعد از
تسلیم این پیمانشکنان، از کشتن آنان صرف نظر نموده و تنها مانند گروه قبل آنان را از مدینه تبعید نمود و در ضمن به آنان اجازه داد تا قسمتی از
اموال خود را نیز همراه داشته باشند.
قسمت عمدهای از آیات
سوره حشر در ارتباط با این گروه از یهودیان نازل شده است.
سرنوشت "بنوقریظه" با ماجرای "جنگ احزاب" به هم پیوند خورده است.
جنگ احزاب یا
خندق از آنجا آغاز شد که قبایل مختلفی از مشرکان، با هزاران سرباز، روانه شهر مدینه شدند تا به گمان خود،
اسلام را ریشهکن نمایند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله، بعد از آگاهی از حرکت دشمنان، با مشورت یکی از اصحاب ایرانی خود به نام
سلمان فارسی، کانال یا خندقی را گرداگرد
مدینه حفر نمود و سپاه دشمن با رسیدن به این خندق، زمینگیر شده و در سوی دیگر آن مستقر شدند و چون مدینه را همانند دژی تسخیرناپذیر یافتند که امکان نفوذ در آن نبود، تصمیم گرفتند تنها گروه باقیمانده از یهودیان در شهر مدینه، یعنی "بنوقریظه" را که تا آن زمان، بر پیمان خود با پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ باقی بودند، با خود همراه سازند و این نقشه آنان نیز مؤثر واقع شده و این گروه از یهودیان در داخل شهر مدینه، اقدام به شورش و خرابکاری نمودند. مسلمانان، اکنون با دو جبهه داخلی و خارجی مواجه بودند که شرایط سخت و دشواری را به آنان تحمیل نمود و حتی موجب ضعف عقیده برخی آنان شد.
اما بههرحال و با کمک و یاری
خداوند و فداکاریهای افرادی مانند امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و نیز ارسال نیروهای غیبی (نظیر باد و
طوفان) کفه ترازو به نفع مسلمانان تغییر یافت
و مشرکان مهاجم، بدون دستیابی به هیچ نتیجه مشخصی از اطراف مدینه به محل
سکونت خویش برگشتند.
بعد از بازگشت دشمن، پیامبر صلیاللهعلیهوآله، تصمیم به برخورد با یهودیان پیمانشکنی گرفت که معاهده خود را زیر پا گذاشته و به ستون پنجم دشمن در داخل شهر تبدیل شده بودند. بر این اساس مسلمانان به فرماندهی امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ روانه محل سکونت آنان شده و آنجا را به مدت بیست و پنج روز به محاصره خود درآوردند، تا سرانجام، آنان را به تسلیم وادار نموده و در مورد چگونگی برخورد با آنها، گفتوگوهایی انجام شد، تا در نهایت خود یهودیان، تسلیم به داوری سعد بن معاذ شدند و او نیز به کشتن برخی و به
اسارت درآوردن برخی دیگر از آنان
داوری نمود. خداوند، این موضوع را نیز در
قرآن کریم یادآور شده است.
این خلاصهای بود از آنچه در مورد "بنوقریظه" اتفاق افتاد و با مطالعه تطبیقی در کتب
اهل سنت و نیز کتابهای شیعیان، تفاوت اساسی و قابل ملاحظهای را در نقل این واقعه مهم تاریخی نخواهیم یافت و میان این دو فرقه اسلامی، اختلاف نظر چندانی در زمان و شیوه برخورد پیامبر با بنوقریظه نیست و اصولاً زمینه و دلیلی نیز برای اختلاف وجود ندارد.
اما در اینکه معنای بنوقریظه چیست؟ باید گفت که هر چند دانستن معنای اعلام (اشخاص، قبایل، شهرها و ...) فایده چندانی ندارد، اما اجمالاً به استحضار میرسانیم که تعداد بسیاری از قبایل
عربی، به نام پدرانشان نامگذاری میشدند و در این راستا، بنوقریظه نیز ممکن است به معنای فرزندان شخصی به نام "قریظه" باشد که این نام، خود برگرفته از نام درختی است که برگهایی کوچکتر از برگ
درخت سیب داشته و محصول آن، دانههایی همانند گردو بوده که بهعنوان سنگ ترازو از آن استفاده میشد؛ همچنین چوب این درخت نیز در
صنعت دباغی کاربرد داشت
و شاید هم فردی به نام "قریظه" وجود نداشته، بلکه به دلیل کاربرد فراوان چنین درختی در این قبیله، آنان بدین نام مشهور شده باشند.
پایگاه اسلام کوئست.