اهلبیت در حدیث کسا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث کسا،
اهلبیت، آیه تطهیر.
پرسش: حدیث کسا چگونه مؤید این است که «اهل البیت» در
آیه تطهیر،
علی و
فاطمه و
حسن و
حسین هستند؟
«اِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکمُ الرّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهّرَکمْ تَطْهِیراً؛
خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان
[
پیامبر]
بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
تعدادی حدیث از کتابهای
اهل سنت، که نشان میدهد اهلبیت در حدیث کسا امام علی و همسر و دو فرزندش معرفی شدهاند، بدین قرار است:
«عَطاءُ بنُ یسارٍ عَن امِّ سَلَمَةَ: فی بَیتی نَزَلَت: «انَّما یریدُ اللّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ اهلَ البَیتِ و یطَهِّرَکم تَطهیراً». قالَت: فَاَرسَلَ رَسولُ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآله) الی عَلِی و فاطِمَةَ و الحَسَنِ و الحُسَینِ، فَقالَ: هؤُلاءِ اهلُ بَیتی.»
«
عطاء بن یسار به نقل از
ام سلمه:
آیه شریفه: «انّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ اهْلَ البیتِ و یطَهِّرَکم تَطْهیراً» در خانه من نازل شد. او میگوید: آنگاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) علی، فاطمه، حسن و حسین را حاضر کرد و فرمود: اینان اهلبیت من هستند.»
«عَطاءُ بنُ یسارٍ عن امِّسَلَمَةَ: فی بَیتی نَزَلَت هذِهِ الآیةُ: «انَّما یریدُ اللّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ اهلَ البَیتِ و یطَهِّرَکم تَطهیراً». قالَت: فَاَرسَلَ رَسولُ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآله) الی عَلِی و فاطِمَةَ و الحَسَنِ و الحُسَینِ (رِضوانُ اللّهِ) عَلَیهِم اجمَعینَ، فَقالَ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ اهلُ بَیتی. قالَت امُّسَلَمَةَ: یا رَسولَ اللّهِ، ما انَا مِن اهلِ البَیتِ؟ قالَ: انَّک اهلی خَیر، و هؤُلاءِ اهلُ بَیتی، اللّهُمَّ اهلی احَقُّ.»
«عطاء بن یسار به نقل از امّسلمه: آیه: «انّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ اهْلَ البیتِ و یطَهِّرَکم تَطْهیراً» در خانه من نازل شد. او میگوید: آنگاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی، فاطمه، حسن و حسین (رضواناللّه) علیهم اجمعین را حاضر کرد و فرمود: بار خدایا! اینان اهلبیت من هستند. امّسلمه گفت: یا رسول اللّه! آیا من از اهلبیت نیستم؟ پیامبر فرمود: تو همسر من و بر خیری و اینان اهلبیت من هستند، بار خدایا! اهلبیت من سزاوارترند.»
«ابو سَعیدٍ الخُدرِی عَن امِّسَلَمَةَ: نَزَلَت هذِهِ الآیةُ فی بَیتی: «انَّما یریدُ اللّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ اهلَ البَیتِ و یطَهِّرَکم تَطهیراً». قُلتُ: یا رَسولَ اللّهِ، الَستُ مِن اهلِ البَیتِ؟ قالَ: انَّک الی خَیرٍ، انَّک مِن ازواجِ رَسولِ اللّهِ. قالَت: و اهلُالبَیتِ (علیهالسّلام) رَسولُ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و عَلِی و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ.»
«
ابوسعید خدری به نقل از امّ سلمه: آیه: «انّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ اهْلَ البیتِ» در خانه من نازل شد. عرض کردم: یا رسول اللّه! آیا من از اهلبیت نیستم؟ فرمود: تو بر خیری، تو از همسران پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستی. امّسلمه میگوید: اهلبیت (علیهالسّلام)، پیامبر اکرم است و علی و فاطمه و حسن و حسین.»
«ابو سَعیدٍ الخُدرِی عَن امِّسَلَمَةَ: لمَّا نَزَلَت هذِهِ الآیةُ «انَّما یریدُ اللّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ اهلَ البَیتِ و یطَهِّرَکم تَطهیراً» دَعا رَسولُ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عَلِیا و فاطِمَةَ و حَسَناً و حُسَیناً، فَجَلَّلَ عَلَیهِم کساءً خَیبَرِیا، فَقالَ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ اهلُ بَیتی، اللّهُمَّ اذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهِّرهُم تَطهیراً. قالَت امُّسَلَمَةَ: الَستُ مِنهُم؟ قالَ: انتِ الی خَیرٍ؛
ابو سعید خدری به نقل از امّ سلمه: هنگامی که آیه: «انّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ اهْلَ البیتِ و یطَهِّرَکم تَطْهیراً» نازل شد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی، فاطمه، حسن و حسین را فرا خواند و آنها را با عبای خیبری پوشاند و فرمود: بار خدایا! اینان اهلبیت من هستند. خدایا پلیدی را از ایشان دور کن و کاملاً پاکشان گردان. امّسلمه گفت: آیا من از آنها نیستم؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: تو به سوی
خیر و نیکی، روانی.»
«ابو سَعیدٍ الخُدرِی عَن امِّسَلَمَةَ انَّ هذِهِ الآیةَ نَزَلَت فی بَیتِها: «انَّما یریدُ اللّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ اهلَ البَیتِ و یطَهِّرَکم تَطهیراً؛ قالَت: و انَا جالِسَةٌ عَلی بابِ البَیتِ، فَقُلتُ: انَا یا رَسولَ اللّهِ الَستُ مِن اهلِ البَیتِ؟ قالَ: انَّک الی خَیرٍ، انتِ مِن ازواجِ النَّبِی. قالَت: و فِی البَیتِ رَسولُ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و عَلِی و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ رَضِی اللّهُ عَنهُم؛
ابو سعید خدری به نقل از امّسلمه: این آیه: «انّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ اهْلَ البیتِ ویطَهِّرَکم تَطْهیراً» در خانه او نازل شده است. امّسلمه میگوید: من بر درِ خانه نشسته بودم، عرض کردم: یا رسول اللّه! آیا من از اهلبیت نیستم؟ فرمود: تو به سوی خیر، روانی، تو از همسران پیامبر هستی. امّسلمه میگوید: این در حالی بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و علی و فاطمه و حسن و حسین (رضیاللّهعنهم) در خانه بودند.»
«ابو هُرَیرَةَ عَن امِّسَلَمَةَ: جاءَت فاطِمَةُ الی رَسولِ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بِبُرمَةٍ لَها قَد صَنَعَت فیها عَصیدَةً تُحِلُّها عَلی طَبَقٍ، فَوَضَعَتهُ بَینَ یدَیهِ، فَقالَ: اینَ ابنُ عَمِّک و ابناک؟ فَقالَت: فِی البَیتِ، فَقالَ: ادعیهِم. فَجاءَت الی عَلِی، فَقالَت: اجِبِ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انتَ و ابناک.
قالَت امُّسَلَمَةَ: فَلَمّا رَآهُم مُقبِلینَ مَدَّ یدَهُ الی کساءٍ کانَ عَلَی المَنامَةِ، فَمَدَّهُ و بَسَطَهُ و اجلَسَهُم عَلَیهِ، ثُمَّ اخَذَ بِاَطرافِ الکساءِ الاَربَعَةِ بِشِمالِهِ، فَضَمَّهُ فَوقَ رُؤوسِهِم و اومَاَ بِیدِهِ الیمنی الی رَبِّهِ، فَقالَ: هؤُلاءِ اهلُالبَیتِ، فَاَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهِّرهُم تَطهیراً.»
«
ابوهریره به نقل از امّسلمه: فاطمه با دیگی نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد که در آن
کاچی درست کرده بود و آن را بر طبقی حمل میکرد. فاطمه (سلاماللهعلیها) آن را در پیش روی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نهاد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: پسرعمو و دو پسرت کجایند؟ فاطمه عرض کرد: در خانه هستند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: آنها را بخوان. فاطمه نزد علی آمد و عرض کرد: تو و دو پسرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را پاسخ گویید. امّسلمه میگوید: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگامی که آنها را در حال آمدن دید دستش را دراز کرد تا عبایی را که بر بستر داشت برگیرد. پیامبر
عبا را بگستراند و آنها را بر آن نشاند و سپس چهار طرف عبا را با دست چپ گرفت و آن را بر سر ایشانانداخت و با دست راست بهدرگاه خداوندی اشاره کرد و گفت: اینان اهلبیت هستند، پس پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان.»
«حَکیمُ بنُ سَعدٍ: ذَکرنا عَلِی بنَ ابیطالِبٍ (رضیاللهعنه) عِندَ امِّسَلَمَةَ، قالَت: فیهِ نَزَلَت: «انَّما یریدُ اللّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِّجسَ اهلَ البَیتِ و یطَهِّرَکم تَطهیراً». قالَت امُّسَلَمَةَ: جاءَ النَّبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی بَیتی، فَقالَ: لا تَاذَنی لِاَحَدٍ، فَجاءَت فاطِمَةُ، فَلَم استَطِع ان احجُبَها عن ابیها، ثُمَّ جاءَ الحَسَنُ، فَلَم استَطِع ان امنَعَهُ ان یدخُلَ عَلی جَدِّهِ وامِّهِ، و جاءَ الحُسَینُ، فَلَم استَطِع ان احجُبَهُ، فَاجتَمَعوا حَولَ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عَلی بِساطٍ، فَجَلَّلَهُم نَبِی اللّهِ بِکساءٍ کانَ عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: هؤُلاءِ اهلُ بَیتی، فَاَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهِّرهُم تَطهیراً، فَنَزَلَت هذِهِ الآیةُ حینَ اجتَمَعوا عَلَی البِساطِ. قالَت: فَقُلتُ: یا رَسولَ اللّهِ، و انَا؟ قالَت: فَوَاللّهِ ما انعَمَ، و قالَ: انَّک الی خَیرٍ.»
«
حکیم بن سعد: نزد امّسلمه از
علی بن ابی طالب نام بردیم. امّسلمه گفت: آیه: «انّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ اهْلَ البیتِ و یطَهِّرَکم تَطْهیراً» درباره او نازل شده است. امّسلمه گفت:
پیامبر اکرم به خانه من آمد و گفت: به هیچ کس اجازه دخول نده. پس
فاطمه آمد و من نتوانستم مانع از رفتن او نزد پدرش شوم. به دنبال او
حسن آمد و نتوانستم از رفتن او نزد جدّ و مادرش جلوگیری کنم، سپس
حسین آمد و جلوی او را نیز نتوانستم بگیرم. همه آنها بر گلیمی گرد پیامبر حلقه زدند و پیامبر خدا عبایی را که بر دوش داشت بر آنها افکند و سپس فرمود: اینان اهلبیت من هستند، خدایا هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان، پس هنگامی که بر گلیم حلقه زده بودند این آیه نازل شد. امّسلمه میگوید: عرض کردم یا رسول اللّه! من چه؟
او
[
امّ سلمه
]
میگوید: به خدا قسم پیامبر نفرمود آری، بلکه گفت: تو به سوی خیر، روانی.»
«شَهرُ بنُ حَوشَبٍ عَن امِّسَلَمَةَ: انَّ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جَلَّلَ عَلی عَلِی و حَسَنٍ وحُسَینٍ و فاطِمَةَ کساءً، ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ اهلُ بَیتی و خاصَّتی، اللّهُمَّ اذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهِّرهُم تَطهیراً. فَقالَت امُّسَلَمَةَ: و انَا مِنهُم؟ قالَ: انَّک الی خَیرٍ.»
«
شهر بن حوشب به نقل از امّسلمه: پیامبر عبایی بر علی، حسن، حسین و فاطمه افکند و سپس فرمود: بار خدایا! اینان اهلبیت و خواصّ من هستند، خدایا هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان. امّسلمه گفت: آیا من از ایشانم؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: تو به سوی نیکی و خیر هستی.»
«شَهرُ بنُ حَوشَبٍ عَن امِّسَلَمَةَ: جاءَت فاطِمَةُ بِنتُ النَّبِی الی رَسولِ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مُتَوَرِّکةً الحَسَنَ و الحُسَینَ، فی یدِها بُرمةٌ لِلحَسَنِ فیها سَخینٌ، حَتّی اتَت بِهَا النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فَلَمّا وَ ضَعَتها قُدّامَهُ قالَ لَها: اینَ ابُو الحَسَنِ؟ قالَت: فِی البَیتِ، فَدَعاهُ فَجَلَسَ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و عَلِی و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ یاکلونَ. قالَت امُّسَلَمَةَ: و ما سامَنِی النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ما اکلَ طَعاماً قَطُّ الّا و انَا عِندَهُ الّا سامَنیهِ قَبلَ ذلِک الیومِ تعنی ب «سامنی: » دعانی الیه فَلَمّا فَرَغَ التَفَّ عَلَیهِم بِثَوبِهِ، ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ عادِ مَن عاداهُم، و والِ مَن والاهُم.»
«شهر بن حوشب به نقل از امّسلمه: فاطمه دخت پیامبر نزد رسول اللّه آمد در حالی که حسن و حسین را بغل کرده بود و قابلمهای کاچی برای حسن در دست داشت تا این که آن را نزد پیامبر آورد و چون آن را در برابر پیامبر نهاد پیامبر به او گفت: ابوالحسن کجاست؟ عرض کرد: در خانه است، پس پیامبر او را نیز دعوت کرد و پیامبر به همراه علی، فاطمه، حسن و حسین نشستند و به خوردن مشغول شدند. امّسلمه میگوید: تا پیش از این روز هرگز سابقه نداشت که پیامبر غذایی بخورد و من نزد او نباشم و مرا نزد خود نخواند. پس چون از خوردن فارغ شد جامه خود را دور آنها پیچید و سپس فرمود: خدایا! با هر که با ایشان دشمنی ورزد، دشمنی ورز و هرکس را که آنها را دوست دارد، دوست بدار.»
حدیثنت، برگرفته از مقاله «اهلبیت در حدیث کسا» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۲۳.