امام علی و ابوموسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت علی علیهالسلام، ابوموسی اشعری،حکمیت، حکم خدا.
پرسش: چرا حضرت علی ـ علیهالسلام ـ رأی ابوموسی اشعری را بر حکم خدا و نظر مردم
ترجیح داد؟
اینکه ادعا شده است علی ـ علیهالسلام ـ رأی ابوموسی را بر حکم خدا و نظر مردم ترجیح داده است، قابل قبول نیست؛ زیرا:
علی ـ علیهالسلام ـ با اصل پذیرش حکمیت موافق نبود و وقتی که شامیان قرآنها را بر سر نیزه کردند و مسئله
تحکیم قرآن را پیش کشیدند فرمود: «
دعوت آنان کلمه حقی است که اراده
باطل از آن شده است، آنان قرآن را از این جهت بالا نبردهاند که آن را بشناسند و به آن عمل کنند، بلکه عمل آنها
مکر و خدعه است».
و وقتی مواجه با ۲۰ هزار نفر از سپاه خود شد که دور خیمه ایشان را
محاصره نمودند و تهدید کردند «که اگر حکمیت را نپذیری و جنگ را خاتمه ندهی تو را خواهیم کشت.»
بهخاطر مصلحت مهمتری مجبور به پذیرش
حکمیت شد.
پس از پذیرش حکمیت در انتخاب ابوموسی بهعنوان نماینده
سپاهیان خود موافق نبود و او را شایسته برای این کار نمیدانست و فرمود: «او مورد قبول من نیست؛ او کسی است که از من جدا شد و مردم را از آمدن به طرف من بازداشت و سپس گریخت و از شهر خارج شد تا پس از چند ماه که من به او امان دادم.»
علی ـ علیهالسلام ـ فرد لایق برای این مسئولیت را ابن عباس میدانست؛ اما اشعث بن قیس و عدهای دیگر که بعداً در گروه خوارج قرار گرفتند، با انتخاب امام مخالفت نمودند و اصرار بر انتخاب ابوموسی داشتند. امام ـ علیهالسلام ـ به آنها فرمود: میترسم (ابوموسی) فریب بخورد؛ زیرا عمروعاص در انجام مقاصدش از خدا نمیترسد و هرچه هوای نفسش بخواهد انجام خواهد داد؛ اما اشعث گفت: به خدا سوگند که اگر یکی از دو حکم یمنی باشد و برخلاف میل ما حکم بدهند، برای ما بهتر است تا اینکه هر دو قریشی باشند و بر طبق میل ما رأی بدهند. علی ـ علیهالسلام ـ فرمود: حال که اصرار بر انتخاب ابوموسی دارید، هر کاری میخواهید بکنید.
بنابراین علی ـ علیهالسلام ـ مجبور به پذیرش ابوموسی بهعنوان حکم شد، نه اینکه او را لایق برای این
مسئولیت بداند.
علی ـ علیهالسلام ـ رأی ابوموسی را بر حُکم خدا و نظر مردم ترجیح نداد؛ بلکه پذیرش رأی حکمین را مشروط بر این قرارداد که مطابق کتاب خدا و سنت رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ عمل کنند؛ چنانکه در متن قرارداد حکمیت هم به این مطلب اشاره شده است که:
دو داور متعهد هستند که قرآن را پیشوای خود قرار دهند و از آن
تخلف نورزند و هرچه در
قرآن نیافتند، به
سنت جامع رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ
ارجاع دهند و به عمد برخلاف آن کاری نکنند و از
هوای نفس پیروی نکنند و در اموری که مشتبه است، وارد نشوند... و در صورتی که مطابق حکم خدا یا سنت رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ عمل نکنند،
امت از داوری آنان بیزار خواهد بود و هیچ
عهد و پیمانی بر آن دو نخواهد بود.
و وقتی آن دو برخلاف حکم خدا و سنت رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ و مطابق هوای نفس خود عمل کردند، امام ـ علیهالسلام ـ رأی آن دو را نپذیرفت و فرمود: «من در خصوص آن دو مرد فرمانهایی را به شما دادم؛ ولی شما نپذیرفتید تا اینکه آن دو از هوای نفس خود پیروی کردند و به چیزی فرمان دادند، که برای آن
حجت و سنت آشکاری نداشتند؛ آنان در کار خودشان
اختلاف کردند و خداوند نیز هیچکدام از آن دو را هدایت نکرد و خدا و
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ و
صالحان از کار آنان دوری جستند».
و بر این اساس علی ـ علیهالسلام ـ مجدداً آماده مقابله با شامیان شد و دستور آماده باش را به یاران خود صادر فرمود.
علاوه بر این ابوموسی بعد از صدور رأی آنچنانی مورد لعن علی ـ علیهالسلام ـ هم قرار گرفت و علی ـ علیهالسلام ـ چون
نماز صبح و
مغرب میگزارد و از
سلام نماز فارغ میشد، عرضه میداشت: پروردگارا!
معاویه و عمروعاص و ابوموسی و حبیب بن مسلمه... را لعنت فرمای.
سایت اندیشه قم