اسلام در مکه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دین اسلام، مکه، مدینه،
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله.
پرسش: علت انکار اسلام در شهر مکه و دلیل استقبال از اسلام در شهر مدینه چیست؟
پاسخ: در علت این امر میتوان مواردی را ذکر کرد. از جمله اینکه: مکه، شهر متمولان و قدرتمندانی بود که حاضر به ترک منافع دنیایی خود نبودند. بخش اعظم قدرت و تمول آنها به جهت وجود
شرک در میان آنها بود. کعبه بهعنوان بنایی بسیار مهم و با
ارزش در مکه وجود داشت و اهالی مکه نیز برای تقرب به خدای کعبه، بتها را واسطه قرار داده و به آنها قدرتهای بسیار میدادند. اهالی حجاز نیز برای
زیارت و نمایش بتهای خود به مکه میآمدند و این سفرها، منافع بسیار زیادی برای مکه داشت. این دنیاگرایی سبب رشد شرک در میان آنها و نپذیرفتن اسلام شد. در مقابل اهالی مدینه دارای دنیایی که بر پایه شرک باشد، نبودند و به همین جهت پذیرفتن اسلام برایشان آسانتر بود.
نخست باید گفت، این کلام عمومیت ندارد؛ یعنی اینگونه نبوده که در مکه،
دین اسلام بهصورت کلی و توسط همگان انکار شود، و در مدینه هیچ مخالفی نداشته و مورد پذیرش همگان باشد. در واقع این ادعا یک امر نسبی است؛ یعنی بیشتر اهالی مکه اسلام را رد کردند و بیشتر مردم مدینه اسلام را پذیرفتند.
اما در علت این مسئله میتوان مواردی را بیان کرد:
مکه، شهر متمولان و قدرتمندانی بود که حاضر به ترک منافع دنیایی خود نبودند. آنها به هیچ عنوان فراتر از
پول و قدرت نمیدیدند. بخش اعظم قدرت و تمول آنها به جهت وجود شرک در میان آنها بود.
کعبه بهعنوان بنایی بسیار مهم و با ارزش در مکه وجود داشت و اهالی مکه نیز برای تقرب به خدای
کعبه، بتها را واسطه قرار داده و وانمود میکردند که آنها قدرتهای بسیاری دارند. اهالی حجاز نیز برای زیارت و نمایش بتهای خود به مکه میآمدند و این سفرهای زیارتی، منافع بسیار زیادی برای اهالی مکه، بهویژه بزرگان آنجا داشت؛ لذا بسیاری از آیات مکی، توجه به شرک داشته و تلاش میکند
روز قیامت را به آنها متذکر شود تا از دلبستگی آنها بدین دنیای مملو از شرک چشم بپوشند («
زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ»؛ «زندگی (زودگذرِ) دنیا برای کافران آراسته شده، و (به این سبب) مؤمنان را مسخره میکنند، درحالیکه پروا پیشگان در روز قیامت (از هر جهت) برتر از آنان هستند، و خدا هر که را بخواهد، بیحساب روزی میدهد»).
این
دنیاگرایی سبب رشد شرک در میان آنها و نپذیرفتن اسلام شد. در مقابل، اهالی مدینه دارای دنیایی که بر پایه شرک باشد نبودند و به همین جهت پذیرفتن اسلام برایشان آسانتر بود.
مردم مدینه، سالهای سال با
اهل کتاب حشر و نشر داشتند.
اهل کتاب تا حدودی به خداپرستی نزدیکتر بودند و اهالی مدینه نیز با این اعتقاد آشنا شده بودند. بنابراین میتوان اذعان کرد آشنایی اهالی مدینه با
توحید و آموزههای دینی بیشتر از اهالی مکهای بوده که شهرشان مأمن و محل رفت و آمد کفار بتپرست بود.
علاوه بر این، اهل کتاب سالهای سال در مدینه منتظر پیامبر جدید بودند؛ مانند آیه ۸۹ سوره بقره: «
وَ لَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَ کاَنُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلیَ الَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ کَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلیَ الْکَفِرِینَ»؛ «و هنگامی که برای آنان از سوی خدا کتابی (چون قرآن) آمد که تصدیق کننده توراتی است که با آنان است، و همواره پیش از نزولش به خودشان (در سایه ایمان به آن) مژده پیروزی بر کافران میدادند، پس (با این وصف) زمانی که قرآن (که پیش از نزولش آن را با پیشگویی تورات میشناختند) نزد آنان آمد، به آن کافر شدند پس لعنت خدا بر کافران باد».
اگر چه کمتر کسی از آنها به
پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایمان آوردند و حتی با پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به
جنگ پرداختند؛ اما این اعتقاد را به اهالی مدینه انتقال دادند و این میتواند جرقههای پذیرش پیامبری جدید را در اهالی مدینه به وجود آورده باشد.
دو قبیله بزرگ مدینه به نام اوس و خزرج دچار اختلافاتی بودند که سالها گریبانگیر آنها شده بود. آنها از وضعیت موجود بهشدت خسته شده و دنبال چارهای بودند. برای تغییر فضای موجود نیاز به مصلِحی بود که مورد قبول دو طرف قرار گیرد. در اینجا آشنایی آنها با دین اسلام سبب شد که به پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و دین او بهعنوان مصلحی نگاه کنند و در نهایت مورد پذیرش همگان قرار گیرد.
در نظام قبیلهای، رئیس قبیله همهکاره و اختیاردار قبیله است. تعهد او، تعهد قبیله و انکار او، انکار قبیله است. پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مدینه مورد استقبال بزرگان آنجا قرار گرفت و این سبب شد اهالی آنجا نیز با پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بیعت کنند. در مقابل بیشتر بزرگان مکه
اسلام را نپذیرفته و آن را انکار کردند که در نتیجه آن مردمان مکه نیز روی خوشی به اسلام نشان ندادند.
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اهل مکه بود. اهالی آنجا اگرچه به درستی و راستی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اعتقاد کامل داشتند، اما پذیرش پیامبری شخصی که سالها با آنها زندگی میکرده و در ایام مختلف
زندگی با آنها بوده و هر روز مورد رؤیت آنها بوده، برایشان سخت بود؛ ولی برای اهالی مدینه هضم این مطلب راحتتر و در نتیجه قبول اسلام آسانتر بوده است. در مورد انبیای دیگر نیز چنین گفتارهایی بوده: «
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلی رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «آیا تعجب کردید که بر مردی از جنس خودتان معارفی از سوی پروردگارتان آمده تا شما را (از عذاب دنیا و آخرت) بیم دهد؟! و به یاد آورید که شما را جانشینانی پس از قوم نوح قرار داد، و شما را در آفرینش (جسم و جان) نیرومندی و قدرت افزود، پس نعمت های خدا را به یاد آورید تا رستگار شوید».
پایگاه اسلام کوئست.