اثبات معاد جسمانی با عقل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معاد جسمانی، عقل، معاد روحانی.
پرسش: آیا در تلاش صدها ساله حکمای الهی، مسئله ثبوت عقلی معاد جسمانی حل شده است؟
پاسخ: عقل بشر از اینکه اثبات کند که معاد جسمانی است و آن هم جسم عنصری و مادی، عاجز است و اگر فلاسفه و متکلمان، معاد جسمانی را پذیرفتهاند، از طریق برهان عقلی نبوده است؛ بلکه از طریق دلیل شرعی بوده است.
برای توضیح جواب بیان چند نکته لازم است:
در مسئله
معاد اساساً چند نظر وجود دارد:
عدهای از
متکلمان معتقدند که
معاد جسمانی است.
عدهای دیگر معتقدند
معاد روحانی است.
محققین از متکلمان و
فلاسفه معتقدند که معاد جسمانی و روحانی است.
دهریّون و مادیگراها اعتقاد به معاد ندارند.
از گروهی از فلاسفه قدیم یونان (مثل
جالینوس و پیروان) او نقل شده است که در مسئله معاد، معتقد به توقف بودهاند؛ یعنی نه آن را رد کردهاند و نه قبول.
بسیاری از بزرگان فلاسفه و
عرفا و گروهی از متکلمان (مانند غزالی، کعبی، حلیمی،
راغب اصفهانی) و بسیاری از بزرگان
شیعه (مانند:
شیخ مفید، و ابیجعفر،
شیخ طوسی و
سیدمرتضی و
علامه حلی و محقق طوسی
خواجه نصیرالدین طوسی) به معاد جسمانی و روحانی هر دو معتقدند و میگویند
روح که موجود مجرد است، به بدن برمیگردد.
نکته دوم: طرفداران معاد جسمانی هم به دو گروه تقسیم میشوند. عدهای معتقدند که انسان با همین بدن عنصری و مادی برانگیخته میگردد و عده دیگر عقیده دارند که
انسان با بدن مثالی و لطیف که ماده ندارد، برانگیخته خواهد شد. گرچه این بدن
ماده ندارد، اما از مقدار و شکل برخوردار است و این بدن به گونه عین بدن دنیوی است و هر کس آن را ببیند میگوید این همان انسانی است که در
دنیا زندگی میکرد؛ ولی از این نظر که دارای جسم و ماده نیست و قابلیت فعل و انفعال شیمیایی و فیزیکی ندارد، با آن تفاوت دارد.
نکته سوم: فلاسفه، متکلمان و تمام الهیون معاد جسمانی را پذیرفتهاند؛ چنانکه گفته شده مشهورترین نظریه درباره حقیقت معاد جسمانی همان نظریه متکلمان اسلامی است و حاصل آن این است که آفریدگار توانا، اجزای پراکنده بدنها را گرد آورده و از آن بدنی همانند بدن نخستین میآفریند و نفس را به آن باز میگرداند. در این صورت این بدن هر چند غیر از بدن نخست خواهد بود، ولی همین مقدار در صدق معاد جسمانی کافی است و هرگز لازم نیست که عین بدن نخست بازگردد؛ زیرا عینیت با
آفرینش مجدد قابل جمع نیست، فقط چیزی که میتواند درباره بدن دوم صدق کند، عنوان «همانند» بودن است و در
آیات قرآنی به چنین همانندی و مماثلت اشارتی رفته است؛
چنانکه میفرماید: «آیا خدایی که
آسمانها و زمین را آفریده است، توانا نیست که مثل انسانها را بار دیگر بیافریند».
لذا این تصویر از معاد جسمانی که متکلمان به آن اصرار میورزند، با ظواهر
کتاب و
سنت کاملاً تطبیق میکند.
حالا با توجه به مطالب یادشده در پاسخ این سؤال که در تلاش صدها ساله حکمای الهی، ثبوت عقلی معاد جسمانی حل شده است یا نه، باید گفت که هر چند ادله عقلی بر لزوم اصل معاد، و وجود جهانی غیر از این
جهان گواهی میدهند، اما هرگز کیفیت معاد و اینکه آیا معاد، روحانیِ تنها است یا روحانی و جسمانی هر دو، بر فرض دوم آیا با جسم عنصری و مادی است که متکلمین معتقدند یا با جسم برزخی و مثالی که فلاسفه (مانند
صدرالمتألهین و حاجی سبزواری) قائلاند، اینها مسئلهای نیست که از طریق
برهان عقلی بتوان آن را اثبات کرد و تنها چیزی را که با برهان عقلی میتوان اثبات نمود این است که معاد به صورت
روحانی و جسمانی، یا روحانیِ تنها، بیاشکال است؛ اما از میان این صورتهای ممکن، کدام تحقق خواهد پذیرفت، باید در این مسئله به آیات قرآن و
احادیث صحیح مراجعه کرد و حقیقت را بازیافت.
خلاصه اینکه
عقل بشر از اینکه اثبات کند که معاد جسمانی است و آن هم جسم عنصری و مادی، عاجز است و اگر فلاسفه و متکلمان، معاد جسمانی را پذیرفتهاند، از طریق برهان عقلی نبوده است؛ بلکه از طریق
دلیل شرعی بوده است.
۱. ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن (انتشارات مطبوعاتی هدف قم)، ج۵، ص۳۰۷ـ۳۵۳.
۲. محمدحسین حسینی طهرانی، معادشناسی (انتشارات حکمت، سال ۱۴۰۴)، ج۶، ص۱۵۰ـ۲۲۲.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اثبات معاد جسمانی با عقل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۲۵.