• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

واکنش اهل کتاب در مقابل بشارت‌ها به پیامبر اسلام در کتاب مقدّس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عهدین، پیامبر اکرم (صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله)، اسلام، قرآن، کتاب مقدّس.
پرسش: واکنش یهودیان و مسیحیان در مقابل بشارت‌ها به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در کتاب مقدّس چیست؟
پاسخ:



برخی از دانشمندان یهودی و مسیحی مدعی شده‌اند که ادعاهای مسلمانان در مورد بشارت‌های عهدین در مورد پیامبر اکرم، بی‌اساس است و مدعی شده‌اند که در کتاب مقدّس، کوچک‌ترین اشاره‌ای در مورد پیامبر اکرم (صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) وجود ندارد.


ابن میمون، دانشمند برجسته یهودی، در نامه‌ای به هم‌کیشان خود در یمن می‌نویسد:
شما در نامه خویش اشاره کرده‌اید که وکیل (ظاهراً مقصود یک یهودی است که به اسلام گرویده بوده است) گروهی از مردم را اغوا کرده و گفته است که چند آیه از کتاب مقدّس به محمّد اشاره می‌کند مانند «او را بسیار کثیر گردانم»
[۱] پیدایش، باب ۲۰، آیه ۱۷.
و «از جبل فاران درخشان گردید»
[۲] تثنیه، باب ۲، آیه ۳۳.
و «نبی‌ای از میان تو»
[۳] تثنیه، باب ۱۵، آیه ۱۸.
و وعده [خدا] در مورد اسماعیل [مبنی بر این] که امّتی عظیم از او پدید آورم.
[۴] پیدایش، باب ۲۰، آیه ۱۷.

این استدلال‌ها به قدری بازگو شده که صورت زننده‌ای پیدا کرده است. این کافی نیست که بگوییم آنها همگی ضعیف هستند، اما باید گفت که استدلال به این آیات، خنده‌آور و به غایت بیهوده است. زیرا اینها اموری نیستند که ذهن کسی را آشفته کنند.
توده‌های بی‌سواد و خود آن مرتدان که دیگران را با این عبارات فریب می‌دهند، به آنها معتقد نیستند، یا این‌که برای سرگرمی، آنها را چنین نمایش می‌دهند. هدف آنان از مطرح کردن این آیات، خودشیرینی نزد غیر اهل کتاب است تا وانمود کنند که به وجود اشاراتی به قرآن و محمّد در تورات معتقدند. ولی خود مسلمانان به استدلال‌های این افراد ایمان ندارند. آنان این امور را نمی‌پذیرند و به آنها اشاره نمی‌کنند؛ زیرا مغالطه آنها روشن است.
وی در ادامه می‌نویسد: از آن‌جا که مسلمانان نمی‌توانند حتی یک شاهد یا اشاره‌ای یا حتی تلمیحی به پیامبر خویش در سراسر عهد عتیق پیدا کنند که به کارشان بیاید، مجبور شده‌اند ما را متهم کنند و بگویند: «شما متن تورات را تغییر داده و هر اثری از نام محمّد را از آن زدوده‌اید». آنان نمی‌توانند چیزی قوی‌تر از این استدلال زشت که نادرستی آن به آسانی بر ما و همه جویندگان حقیقت آشکار است، پیدا کنند.


اولاً کتاب مقدّس صدها سال پیش از ظهور محمّد، به زبان‌های سریانی، یونانی، فارسی و لاتینی ترجمه شده است.
ثانیاً شرق و غرب در مورد متن کتاب مقدّس، سنّت واحدی دارند که در نتیجه آن هیچ تفاوتی، حتی در اعراب‌گذاری آن، مطلقاً یافت نمی‌شود؛ زیرا سراسر کتاب صحیح است. همچنین هیچ تفاوتی که بر معنا تاثیر بگذارد، در آن وجود ندارد. پس انگیزه آنان برای چنین اتهامی فقدان هر اشاره‌ای به محمّد در تورات است.
[۵] اف‌ای، پیترز، یهود، مسیحیت و اسلام، ج۳، ص۲۸۵ – ۲۸۶، (به نقل از ابن میمون در رساله به یمن).


۳.۱ - جواب از ردیه

باید گفت که ابن میمون در این ردّیه، هیچ دلیلی بر ردّ استدلال‌های مخالفان خود نیاورده است جز آن‌که با ادبیاتی غیر علمی و همراه با تمسخر و توهین، بر انکارهای خود پای فشرده است. علاوه بر این، وی مدعی شده که مسلمانان هیچ‌گاه به آیات مذکور در تورات استدلال نکرده‌اند، در حالی که در روایات شیعه و سنی از همان سده‌های اولیه اسلامی، به این آیات و نظایر آن استشهاد شده است.
علاوه بر آن، می‌دانیم که در سرزمین حجاز، یهودیان و نصرانیان فراوانی که عالمان کشیش هم در میان آنها زیاد بودند، زندگی می‌کردند. اگر آن‌طور که ابن میمون می‌گوید هیچ اشاره‌ای به پیامبر اسلام در کتاب مقدّس نبود، یهودیان و مسیحیان کتاب‌های خود را نزد پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) می‌آوردند و می‌گفتند اسم خود را نشان بده و اگر آن حضرت از چنین کاری عاجز می‌ماند، موضوع از سوی آن افراد نشر می‌یافت و حتی عقاید مسلمانان را نیز سست می‌کرد.
این در حالی است که هیچ‌گونه گزارش تاریخی، نه در میان منابع مسلمانان و نه یهودیان و مسیحیان دال بر این معنا وجود ندارد که آنها در این مورد با پیامبر محاجّه کرده باشند؛ در حالی که بر عکس، عده بسیاری از یهودیان و مسیحیان آمدند و اعتراف کردند که نام گرامی آن حضرت و نیز اوصاف آن بزرگوار و آیین گرامی و پیروان او، در کتاب‌هایشان موجود است.

۳.۲ - نکته مهم در مساله

این نکته مهمی است که برخی از دانشمندان غربی که سابقه‌ای در مسیحیت داشته‌اند بر آن تاکید کرده‌اند.
نیل رابینسون می‌گوید: «مسیحیان معاصر پیامبر اسلام، بر خلاف هم‌کیشان غربی امروزی خود، مطالب قرآن را اموری پریشان و جعلی تلقی نمی‌کردند، بلکه آنها را معتبر می‌یافتند».
[۶] رابینسون، نیل، عیسی در قرآن، عیسای تاریخی و اسطوره تجسد، ص۱۴۹.

ویلیام مونتگمری وات، دانشمند برجسته مسیحی معاصر می‌نویسد: «ما از دیدگاه‌های دقیق مسیحیانی که در مکه می‌زیسته‌اند یا به آن‌جا سفر می‌کرده‌اند عملاً چیزی نمی‌دانیم، ولی می‌باید بپذیریم که بینش قرآنی از اعتقادات آنان، عمدتاً صحیح بوده و نیز بر حسب ظاهر، این بینش آن‌قدر واقعیت داشته که برای [حضرت] محمّد در مراوداتش با گروه‌های مسیحی مکه و سایر مسیحیانِ ساکن مناطق دیگر عربستان، مخصوصاً در برخورد دو سال آخر عمر او با مسیحیان، به‌اندازه کافی تاثیر گذاشته است».
[۷] مونتگمری وات، ویلیام، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، ص۴۳.
[۸] محمدی ری‌شهری، محمد، شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث، ج۲، سال انتشار: ۱۳۹۱، ص۳۴۱-۳۴۸.




۱. پیدایش، باب ۲۰، آیه ۱۷.
۲. تثنیه، باب ۲، آیه ۳۳.
۳. تثنیه، باب ۱۵، آیه ۱۸.
۴. پیدایش، باب ۲۰، آیه ۱۷.
۵. اف‌ای، پیترز، یهود، مسیحیت و اسلام، ج۳، ص۲۸۵ – ۲۸۶، (به نقل از ابن میمون در رساله به یمن).
۶. رابینسون، نیل، عیسی در قرآن، عیسای تاریخی و اسطوره تجسد، ص۱۴۹.
۷. مونتگمری وات، ویلیام، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، ص۴۳.
۸. محمدی ری‌شهری، محمد، شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث، ج۲، سال انتشار: ۱۳۹۱، ص۳۴۱-۳۴۸.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «واکنش اهل کتاب در مقابل بشارت‌ها به پیامبر اسلام در کتاب مقدّس» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۲۰.    


رده‌های این صفحه : انجیل | پیامبر اکرم | تورات | مسیحیت | یهود




جعبه ابزار