• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقد و بررسی ممانعت عمر از کتابت وصیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، عمر بن خطّاب، کتابت وصیّت، صحیح بخاری.

پرسش: ماجرای تصمیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به کتابت وصیّت و منع عمر بن خطّاب را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

پاسخ:



ماجرای تصمیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به کتابت وصیّت و منع عمر بن خطّاب، ماجرایی تکان‌دهنده و شگفت‌آور است. پیامبر گرامی اسلام که «مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی • اِنْ هُوَ اِلَا وَحْیٌ یُوحَی؛ نه از سر هوا، که به وحی الهی سخن می‌گوید» تصمیم دارد در آخرین لحظات زندگی دنیوی خود، نکاتی را برای امّت اسلامی بیان کند. حتّی اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، انسانی عادی هم تلقّی شود، می‌باید به این خواسته او جامه عمل پوشیده شود. به علاوه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هدف از نوشتن وصیّت را «گم‌راه نشدنِ ابدی امّت اسلام» اعلام می‌کند؛ هدفی که هر کس به دنبال آن، روان است.


شگفت، این‌جاست که عمر، با این خواسته کوچک ـکه نتیجه‌ای بزرگ در بر داردـ مخالفت می‌کند! دلایل مخالفت او روشن است و در بعضی متون تاریخی نیز بدان تصریح شده است. حتّی اگر هیچ گزارشی درباره مقصود عمر بن خطّاب وجود نداشته باشد، هر انسان محقّق و غیر متعصّبی، با کنار هم قرار دادن اتفاقات این حادثه و اتفاقات سقیفه و نیز حادثه به حکومت رسیدن خود وی، حقیقت را درمی‌یابد.


از گزارش‌های تاریخی درمی‌یابیم که گروهی با عمر همراهی و همیاری کرده‌اند. این گزارش‌ها، نشان‌دهنده وجود گروه فشاری است که حتّی در محفل خصوصی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم حضور دارند، به‌گونه‌ای که کشمکش و درگیری، بالا می‌گیرد و در پایان کار، نوشتن وصیّت نیز بی‌فایده می‌شود.
امّا شگفت‌تر، آن که برخی به توجیه کار عمر پرداخته‌اند و برای آن که درستی عمل او را اثبات کنند، به خُرده‌گیری از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرداخته‌اند.
گاه می‌گویند: آن، از نشانه‌های فهم و دقّت و فضیلت عمر است؛ چرا که او ترسید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چیزهای صریحی بنویسد که نه بتوانند بدان عمل کنند و نه راهی برای تفسیر و تاویل آنها باقی بماند و در نتیجه گرفتار عقوبت شوند.


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «می‌خواهم چیزی برایتان بنویسم که تا ابد، گم‌راه نشوید» و اینان می‌گویند: نوشته پیامبر، موجب عقاب می‌شد و مخالفت عمر، دلیلی بر فقه و فضیلت و دقّت نظر اوست. با توجّه به تقابل صریح نظر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با نظر عمر، این‌گونه ستودن از عمر، چه توجیهی دارد؟


عجیب‌تر از این، توجیهی است که قاضی عیّاض، درباره همه واقعه بیان کرده است و آن را تحریف نموده و از صورت اصلی خود، به شکل دیگری در آورده است. او می‌گوید:
«آیا پیامبر خدا هذیان می‌گوید؟». این است آنچه در صحیح مسلم و غیر آن است، یعنی به شکل استفهام. و آن از نقل غیر استفهامی، چه به صیغه ماضی و چه مضارع، درست‌تر است؛ زیرا هیچ یک صحیح نیست. گوینده این سخن، این سخن را گفت تا کسی را که گفت «ننویسید»، انکار کند؛ یعنی: [منظورِ صاحب این سخن، این بوده که] فرمان پیامبر خدا را وا ننهید و آن را هذیان مپندارید؛ زیرا او هذیان نمی‌گوید. [نیز] این که عمر گفت: «کتاب خدا برای ما بس است»، ردّ بر نزاع‌کننده است، نه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله).


آیا می‌توان تحریفی بارزتر از این پیدا کرد؟! مسلّما اگر این متن، در کتاب‌های صحیح بخاری و صحیح مسلم نبود، به همین حالتِ تحریف شده به دست ما می‌رسید؛ هرچند بخاری هم در کتاب خود، متن را دو گونه نقل کرده است. او در جایی که گوینده را ذکر کرده است، لفظ «وجع» را می‌آورد که اهانت کم‌تری دارد و در جایی که نامی از گوینده نمی‌برد، واژه زشت «ا هَجَرَ؟» را آورده است، که ظاهرا واژه اصلیِ به کار رفته در آن مجلس است.
شاید هم این تفاوت نقل، مربوط به خود ابن عبّاس باشد؛ یعنی: او با تدبیری ویژه، همه ماجرا را بیان کرده است؛ امّا در دو گزارش.



۱. نجم/سوره۵۳، آیه۳.    
۲. نجم/سوره۵۳، آیه۴.    
۳. النووی، یحیی بن شرف، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱۱، ص۸۹ (ذیل حدیث ۱۶۳۷).    
۴. یحصبی، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۱۹۲.    
۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۲، سال انتشار:۱۳۸۶، ص۴۳۶-۴۳۷.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «نقد و بررسی منع عمر از نوشتن وصیت» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۰۸.    


رده‌های این صفحه : عمر بن خطاب | وصیت‌های پیامبر




جعبه ابزار