• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نظریه کارکردگرایانه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:نفس انسان، نظریه کارکردگرایانه.
پرسش:آیا نظریه کارکردگرایان در مورد نفس قابل پذیرش است؟ چه پاسخی می‌توان به ادعاهای آنان ارائه کرد؟
پاسخ :در مورد حقیقت نفس، نظریه‌های مختلفی ارائه شده است؛ یکی از آنها نظریه کارکردگرایی ماشینی است.



یکی از نظریه هایی که در مورد نفس مطرح شده است نظریه کارکردگرایی ماشینی است که هیلاری پاتنم یکی از نظریه پردازان آن است. براساس نظریه کارکردگرایی، حالت و حوادث نفسانی، واسطه‌ای علّی میان ورودی‌های حسی یک شناسنده و رفتار بعدی او است؛ یعنی آنچه یک حالت نفسانی را آن نوع حالتی می‌کند که هست -مانند درد، بوی بنفشه‌ها- روابط کارکردیی است که محرک‌های حسی، با پاسخ‌های رفتاری و دیگر حالت‌های نفسانی دارد.
[۱] دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص۷۵، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.

توضیح این‌که کارکردگرایی، دستگاه ذهن را به دو بخش تجزیه می‌کند؛ یکی بازنمود –که داده‌هایی را از جهان بازنمود و تصویر می‌کند- و دیگری محاسبه –که داده‌های بازنمود شده را پردازش می‌کند- محمولات ذهنی و روان‌شناختی، محصول عملکرد این دو بخش ذهن قلمداد می‌شوند. ذهن اساساً چیزی جز حالات کارکردی نیست؛ حالات کارکردی همان حالات جدول ماشینی هستند. حالات جدولی تابعی از ارتباط علّی میان ورودی‌ها و خروجی‌ها هستند. ورودی‌های ذهن همان داده‌های حسی و خروجی آن، همان رفتار است. این تقریر ابتدایی از کارکردگرایی را «کارکردگرایی ماشینی» می‌نامند که بر مفهوم ماشین تورینگ استوار است. ایدۀ ماشین تورینگ بسیار ساده است. فرض کنید یک ماشین تحریر دارید که می‌تواند کارهای محدودی را انجام دهد. می‌تواند بر یک نوار کاغذی علامتی را تحریر کند، می‌تواند علامت را پاک کند و می‌تواند به اندازۀ یک واحد در طول نوار به چپ یا به راست حرکت کند.
[۲] یا سر پور اسماعیل سایت فلسفه ذهن.

بعضی از کارکردگرایان حالت‌های نفسانی را با حالت‌های کارکردی یا «منطقی» کامپیوتر تشبیه می‌کند و می‌گوید: «درست همان‌طور که شکل بندی‌های متنوع سخت افزاری که از نظر فیزیکی متفاوت‌اند، می‌توانند یک برنامه کامپیوتری را تحقق بخشند، ارگانیسم‌های مختلف با ترکیب‌های فیزیکی- شیمیایی متفاوت نیز می‌توانند یک برنامه روان‌شناختی را تحقق بخشند و به همین دلیل است که حالات متفاوت فیزیولوژیک ارگانیسم‌هایی که انواع مختلف دارند، می‌توانند یک نوع حالت نفسانی واحد را تحقق بخشند».
[۳] دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۷۹، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.
در نظر کارکردگرایان «بهترین تلقی از آدمیان و سایر ارگانیسم‌های روان‌شناختی این است که اینها از یک جهت همچون سیستم‌های پردازش اطلاعات تلقی می‌شوند ... آدمیان را سیستم‌هایی تلقی می‌کند که دارای اجزای کارکردی هستند که پیوستگی متقابل دارند و هر جزء آن بر دیگری به گونه‌ای کارآمد و ثمر بخش تأثیر می‌گذارد».
[۴] دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۸۱، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.

این نظریه پردازان معتقدند؛ نتیجۀ پژوهش‌گران رشته هوش مصنوعی که برای برنامه ریزی رفتار هوش‌مندانه تلاش می‌کنند؛ این عقیده کارکردگرایانه را تأیید می‌کند که به طور کلی، هوش و معرفت انسانی چیزی بیش از پردازش کامپیوتری اطلاعات نیست.
[۵] دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۸۲، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.



نظریه کارکردگرایی با چالش‌ها و مشکلاتی مواجه است که آنها را بررسی می‌کنیم:
یکی از مشکلات و چالش‌های نظریه کارکردگرایی، تشبیه ذهن و نفس به کامپیوتر است؛ اگر منظور از تشبیه تقریب به ذهن و وسیله برای آموزش مبتدیان باشد، کار خوبی است که در باب آموزش نفس برای دانش آموزان مفید است؛ از باب تشبیه معقول به محسوس، نفس مثل نرم افزار است و بدن مانند سخت افزار است؛ از این طریق مفاهیم اخلاقی را نیز می‌توان آموزش داد. چنان‌که در آموزش کامپیوتر نیز می‌توان از مثال ذهن و بدن بهره برد. اما اگر مقصود بالاتر از این باشد که کامپیوتر دقیقاً همان ذهن و نفس است؛ ذهن و نفس نیز چیزی بیشتر از کامپیوتر نیست. این ادعا قابل دفاع نیست و دارای ابهام است و مشکلات متعددی دارد که به برخی از این اشکالات اشاره می‌کنیم:

۲.۱ - نقد اول

یکی از مشکلات این نظریه این است که پردازش اطلاعات کامپیوتر را نمی‌توان فکر، هوش و فهم نامید؛ کارهای منظمی که کامپیوتر انجام می‌دهد بر اساس برنامه تعیین شده است، نه بر اساس فکر، هوش و فهم؛ یعنی این‌گونه نیست که کامپیوتر چیزی فهمیده باشد و بر اساس فهم خود پاسخ‌های مناسب بدهد. یک دلیل روشن آن این است که برنامه‌های کامپیوتری تنها بر اساس طراحی های اولیه پیشرفت می کنند و هرگونه ابتکار عمل جدیدی، نیاز به طراحی و برنامه نویسی جدید دارد.

۲.۱.۱ - نقد جان سرل

«جان سرل» هم با ترتیب یک آزمون فکری کارکردگرایی ماشینی را از طریق فقدان حیث التفاتی نقد کرده است: این استدلال در متون فلسفه ذهن به استدلال «اتاق چینی» معروف است: فرض کنید من به عنوان کسی که چینی نمی‌داند، در اتاقی حبس شده‌ام که پر است از علایم چینی درون جعبه‌ها. یک کتاب راهنما به زبان انگلیسی در اختیار من گذاشته‌اند تا علایم چینی را در کنار هم قرار داده و مجموعه‌ای از علایم چینی را در پاسخ به مجموعه‌ای از علایم چینی ارائه دهم که از طریق پنجره‌ای کوچک داخل اتاق می‌شوند. علایم مجهولی که داخل اتاق می‌شوند سؤال نامیده می‌شوند. علایمی که من برمی‌گردانم پاسخ به آن سؤال‌ها نام می‌گیرند. جعبه‌های پر از علایمی که در اختیار من است پایه داده‌ها خوانده می‌شوند، و کتاب راهنمای انگلیسی برنامه نام دارد. افرادی که سؤال‌ها را به من می‌دهند و کتاب راهنما را طراحی کرده‌اند برنامه نویس هستند، و من هم کامپیوتر نام دارم. فرض کنید که من به خوبی از پس جابجا کردن علایم برمی‌آیم و برنامه نویس‌ها نیز برنامه را به خوبی نوشته‌اند، به طوری که پاسخ‌های من به سؤالات از چینی زبانان بومی قابل تشخیص نیست. من آزمون تورینگ را برای فهمیدن چینی می‌گذرانم. ولی به هر حال، من یک کلمه هم چینی نمی‌فهمم و اگر من چینی را بر اساس اجرای برنامه‌ای برای فهمیدن چینی نفهمم، هیچ کامپیوتر رقمی‌ای نیز صرفاً بر همین اساس چینی را نخواهد فهمید؛ زیرا هیچ کامپیوتر رقمی‌ای دارای چیزی نیست که من نداشته باشم.
[۶] جان آر. سرل، ذهن، مغز و علم، ترجمه و تحشیه امیر دیوانی، پی نوشت، ص ۶۰ تا ۶۲، نشر دفتر تبلیغات، چاپ دوم، ۱۳۸۸، قم.


۲.۲ - نقد دوم

علاوه این‌که کارکردگرایان حیث التفاتی و غایت‌شناس نیز نظریه کارکردگرایی ماشینی را مورد نقدهای جدی قرار دادند؛ به عنوان نمونه: عده‌ای از کارکردگرایان غایت‌شناس در نقد نظریه کارکردگرایی ماشینی می‌گویند: «کارکردگرایی ماشینی، تحقق -به فعلیت در آوردن-کارکردی را، یعنی رابطه میان یک ارگانیسم فیزیکی جزئی را با برنامه انتزاعی که گفته می‌شده این ارگانیسم بدان مصداق می‌بخشد، صرفاً تناظر یک به یک ساده‌ای میان خزانه محرک‌های فیزیکی، حالات ساختاری و رفتار ارگانیسم از یک سو، و از سوی دیگر کارکرد مشخص کننده برنامه که همان ورودی –حالت- خروجی است تلقی می‌کند. این معیار تحقق خیلی دقیق به نظر نمی‌رسد. از آن‌جا که تقریباً هر چیزی یک نوع تناظر یک به یک تقریباً با هرچیز دیگری دارد، تحقق به معنای صرف تناظر یک به یک با سهولت فراوانی به دست می‌آید. مثلا کثرت رویدادهای میکروسکوپیی که در برکه‌ای آفتاب‌گیر رخ می‌دهد([۱]     جریان‌های همرفت، فعالیت زیستی یا صرفا حرکت مولکولی) بی‌شک تناظری یک به یک با هر ویژگی نفسانی‌ای که بخواهید به بار می‌آورد؛ اما این تناظر ثابت نمی‌کند که این برکه یک نفس است یا صاحب نفس است».
[۷] دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۸۴، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.

خلاصه این‌که چگونه انسان همان کامپیوتر است، در حالی‌که کامپیوتر به منزله اسباب بازی و ابزاری در تحت سلطه اندیشه و فکر انسان است که هر روز مدل جدیدی از آن‌را ارائه می‌کند. پس حقیقتاً باید گفت:
خویشتن نشناخت مسکین آدمی
از فزونی آمد و شد در کمی.



۱. دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص۷۵، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.
۲. یا سر پور اسماعیل سایت فلسفه ذهن.
۳. دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۷۹، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.
۴. دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۸۱، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.
۵. دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۸۲، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.
۶. جان آر. سرل، ذهن، مغز و علم، ترجمه و تحشیه امیر دیوانی، پی نوشت، ص ۶۰ تا ۶۲، نشر دفتر تبلیغات، چاپ دوم، ۱۳۸۸، قم.
۷. دیوانی، امیر، ترجمه و مقدمه، فلسفه نفس، ،تألیف ویلیام دی، هارت، و دیگران، ص ۸۴، مقاله کارکردگرایی به قلم و.جی، انتشارات سروش،تهران، چاپ۱، ۱۳۸۱.



پایگاه اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : روانشناسی




جعبه ابزار