• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نسبی بودن تقوا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:تقوا، مراتب تقوا، تقوای عام، تقوای خاص، تقوای خاص الخاص.
پرسش :آیا تقوا نسبی است و هر کس مقداری از آن را دارد و یا مطلق بوده و شرایط خاص خود را می خواهد؟
پاسخ :



تقوا در اصل "وقوی" و از ماده "وقی" به معنای نگهداری است. تقوا را حفظ کردن چیزی از چیزهای آزار دهنده و زیان رسان معنا کرده اند. در اصطلاح علم اخلاق به معنای دوری از محرمات الاهی است و شخصی را که از محرمات و نواهی شرع دوری کند متقی یا باتقوا می گویند.


از معارف اسلامی استفاده می شود که تقوا دارای درجات و مراتب است، و تعبیر به "أتقی" - در آیه شریفه "اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم"؛ هر آینه گرامی‌ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شما است.- خود شاهد بر این مدعا است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:"لَیْسَ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ"؛ بر آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند در آنچه خورده‌اند گناهی نیست، هر گاه پرهیزگاری کنند و ایمان بیاورند و به کارهای شایسته پردازند، باز هم پرهیزگاری کنند و ایمان بیاورند، باز هم پرهیزگاری کنند و نیکی، که خدا نیکوکاران را دوست دارد.
یکی از مضامینی که این آیه کریمه در بیان آن است، درجات و مراتب تقوا است. عالمان مسلمان با الهام از این آیه و سایر تصریحات و اشارات متون اسلامی، مراتب تقوا را به تقوای عام، تقوای خاص، تقوای خاص الخاص، اصطلاح کرده اند.
گفتنی است که آیات قرآن در مسئله تقوا، به یک منوال نیستند، بلکه به زبان های گوناگون امر به تقوا می کند. در یک آیه می فرماید:" یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ..."؛ ای کسانی که ایمان آوردید (از خدا بترسید) به خدا تقوا داشته باشید چنان که شایسته است. در آیه دیگر می فرماید:"فَاتَّقُوا اللهَ مَا استَطَعتُم..."؛ هر چه توان دارید تقوای الاهی پیشه کنید. و در جای سوم می فرماید:"فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالحِجارَةُ"؛ بپرهیزید از آتشی که هیزمش مردم بدکار و سنگ های خارا است. این آیات در مجموع به مراتب تقوا اشاره دارد.
بنابراین از آیات قرآن این مطلب کاملا استفاده می شود که تقوا درجات و مراتب دارد. بدیهی است که، یک وقت انسان تقوایش در حدی است که از گناهان کبیره و از اصرار بر صغیره اجتناب می کند. این اولین درجه تقوا است که به آن، عدالت محقق می شود. درجه بالاتر این است که انسان خودش را از گناهان صغیره هم حفظ و نگهداری کند. بالاتر از این مرحله آن است که خود را از مکروهات نگهدارد؛ یعنی به گونه ای خود را حفظ کند که هیچ وقت مکروهی را هم مرتکب نشود.


در آموزه های ائمه (علیهم السلام) یعنی روایات نیز به نسبی بودن تقوا تصریح شده است. در این مقال جهت رعایت اختصار به یک نمونه اشاره می کنیم.
امام صادق (علیه السلام) برای تقوا را دارای سه درجه می دانند:"التَّقوی عَلی ثَلاثَةِ اَوجُهٍ:تَقوی بِاللهِ وَهُوَ تَرکُ الحَلالِ فَضلاً عَنِ الشُّبهَةِ، وَهُوَ تَقوی خاصِّ الخاصِّ؛ وَتَقوی مِنَ اللهِ تَعالی وَهُوَ تَرکُ الشُّبهاتِ فَضلاً عَنِ الحَرامِ، وَهُوَ تَقوی الخَاصِّ؛ وَتَقوی مِن خَوفِ النَّارِ وَالعِقابِ وَهُوَ تَرکُ الحَرامُ، وَهُوَ تَقوی العامِ..."؛ تقوا سه گونه است:اول تقوا از خوف آتش و عذاب که همان ترک حرام باشد و در واقع تقوای عوام است. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم ) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فی الله و آن ترک حلال برای دچار نشدن به شبهات است.
طبق این روایت درجات و مراتب تقوا این گونه است که هر کدام از آنها نیز می تواند به اقسام فرعی دیگری نیز تقسیم شود:

۳.۱ - تقوای عام

تقوای عام آن است که مؤمنان عادی از ترس عذاب جهنم، از محرمات الاهی اجتناب کرده و کارهای حرام را انجام نمی دهند.

۳.۲ - تقوای خاص

کسانی هستند که به‌ حدّ کمال انسانی گروه سوم نرسیده‌اند، ولی در مرتبه‌ای هستند که نه تنها از محرمات الاهی دوری می‌کند، بلکه از شبهات و موارد مشکوک نیز پرهیز می‌کنند، و آن را تقوای خاص گویند.

۳.۳ - تقوای خاصّ الخاصّ

کسانی که به مقام فنا راه یافته که در این مرتبه اهل تقوا حلال را جز به اندازه ضرورت ترک می‌کنند، چه رسد به شبهه، و این مرتبه اعلای تقوا است، و آن را تقوای خاص الخاص گویند.


گفتنی است؛ برخی از عالمان اخلاق قسم دیگری به این اقسام سه گانه اضافه کرده اند و آن تقوای صدیقان است که آن اجتناب از هرآنچه برای خدا نباشد.
[۵] نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج ۱، ص ۵۰۶، اسماعیلیان، قم، چاپ هفتم، ۱۳۸۶ش.
البته این نوع از تقوا از آن مجاهدان پاک باخته و انسان های وارسته ای است که تمام حرکات و سکناتشان برای خدا است:"قُلْ إِنَّ صَلاتی‌ وَ نُسُکی‌ وَ مَحْیایَ وَ مَماتی‌ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین"؛‌ بگو:« نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.


بنابراین، تقوا از امور نسبی است و هرکس به اندازه همت و توان خود،- البته به مدد و کمک الاهی- می تواند درجه و مرتبه ای از آن را کسب کند، و به هر اندازه ای ای که از محرمات و مکروهات فاصله بگیرد، به همان اندازه به خدا نزدیک تر خواهد شد.


۱. راغب اصفهانی، المفردات، واژه "تقوی".    
۲. سوره حجرات/۴۹، آیه۱۳.    
۳. سوره مائده/۵، آیه۹۳.    
۴. امام صادق، مصباح الشریعة، ص ۳۸، باب ۸۳. مؤسسه اعلمی، ۱۴۰۰ق.    
۵. نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج ۱، ص ۵۰۶، اسماعیلیان، قم، چاپ هفتم، ۱۳۸۶ش.
۶. سوره انعام/۶، آیه۱۶۲.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «نسبی بودن تقوا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۷/۶.    



جعبه ابزار