• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نافع بن هلال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: یاران امام علی، امام حسین (علیه‌السّلام)، کربلا، شب عاشورا، روز عاشورا، رجز، اسارت.

پرسش: نافع بن هِلال کیست؟

پاسخ: نافع بن هلال بجلی مرادی، از یاران امام علی (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام)، بوده و در کربلا رشادت‌هایی از خود نشان دادند. وی روز عاشورا با شکسته شدن بازوانش به اسارت در آمد و سپس بدستور عمر بن سعد به شهادت رسید



نافع بن هِلال، که با عناوینِ جَمَلی، بَجَلی، «مؤلف انصار الحسین (علیه‌السّلام)، «بَجَلی» را تصحیف «جُمَلی» می‌داند.» مرادی و بَجَلی مُرادی در منابع تاریخی از وی یاد شده، از یاران امام علی (علیه‌السّلام) و یکی از کوشاترین یاران امام حسین (علیه‌السّلام) در جریان کربلا بوده است.


گفتنی است که شخص دیگری به نام هِلال بن نافع، در کربلا حضور داشته که جزو سپاه عمر بن سعد و از گزارش‌گران حادثه کربلاست
و گاه، وی با این نافع بن هِلال، اشتباه گرفته شده است. «قابل توجه است که الفتوح و بعضی منابع دیگر: اسم او را هلال گفته‌اند و اسم پدر وی را رافع، نافع و حجاج آورده‌اند.»


وی، یکی از چهار نفری است که در راه کوفه، در منزلی به نام عُذَیب الهِجانات، به امام حسین (علیه‌السّلام) پیوستند.


هنگامی که امام (علیه‌السّلام)، سخنرانی معروف خود را در شب عاشورا خطاب به یارانش ایراد کرد، در پایان فرمود:
من، مرگ را چیزی جز خوش‌بختی، و زندگی با ستمگران را چیزی جز ملال نمی‌دانم.
در این هنگام، نافِع، پس از زُهَیر بن قَین، از جا برخاست و گفت:
به خدا سوگند، ما از دیدار پروردگارمان، ناخشنود نیستیم، و بر اساس نیت‌ها و بصیرت‌های [درست] خود هستیم. با دوستِ تو، دوست و با دشمن تو، دشمنیم.


نافِع بن هِلال، در رساندن آب به خانواده امام (علیه‌السّلام) نقش مؤثّری داشت. وی حوالی شب عاشورا، پرچمدارِ گروهی بود که ماموریت داشتند تا آب تهیه کنند.


وی هنگامی که علی بن قَرَظه، به بهانه خون‌خواهی برادرش به امام حسین (علیه‌السّلام) حمله بُرد، راه را بر وی بست و با وارد کردن ضربه‌ای به وسیله نیزه بر او، حمله وی را دفع کرد.
نافِع بن هِلال، تیراندازی ماهر بود و در روز عاشورا، دوازده نفر از سپاه دشمن را هدف قرار داد و از پا در آورد و عدّه‌ای را نیز زخمی کرد و پس از تمام شدن تیرهایش، با شمشیر خود، به صف دشمن زد، در حالی که این رَجَز را بر لب داشت: من غلام یمنی جَمَلی‌ام دینم، دین حسین و علی است.


وی، در نهایت، آن قدر جنگید تا هر دو بازویش شکست و به اسارت دشمن در آمد. وقتی او را نزد عمر بن سعد بردند، در حالی که خون بر محاسنش جاری بود، با شهامتِ تمام، خطاب به او گفت:
به خدا سوگند، من دوازده نفر از شما را کشتم، و این، جز آنهایی است که زخمی کردم. خودم را برای تلاشی که کرده‌ام، سرزنش نمی‌کنم، و اگر بازو و مُچی برایم مانده بود، نمی‌توانستید مرا اسیر کنید.


عمر بن سعد، به شمر دستور داد تا او را بکشد. نافِع، در آخرین لحظات زندگی، خطاب به شِمر گفت:
به خدا سوگند، بدان که اگر تو در زمره مسلمانان بودی، بر تو گران می‌آمد که با [ریختن] خون ما به دیدار خدا نائل شوی! ستایش، خدایی را که مرگ ما را به دست بدترینِ آفریدگانش قرار داد!


نام وی در «زیارت رجبیه» و «زیارت ناحیه» آمده است. در «زیارت ناحیه مقدّسه» می‌خوانیم:
سلام بر نافِع بن هِلال بن نافِع بَجَلی مرادی!



۱. ر.ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۷، ص۲۵۱، (فصل نهم/ احوال امام (علیه‌السّلام) در لحظه‌های پایانی زندگی).    
۲. ر.ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۵، ص۲۵۷، (بخش هفتم/ فصل هفتم/ آمدن چهار نفر از کوفه به همراه طرماح بن عدی به سوی امام (علیه‌السلام).    
۳. ر.ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۵، ص۲۴۵، (بخش هفتم/ فصل هفتم/ سخنرانی امام (علیه‌السّلام) در ذی حُسُم).    
۴. ر.ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۵، ص۴۲۵، (فصل یکم/ نقش عبّاس در رساندن آب به لشگر امام (علیه‌السلام).    
۵. ر.ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۶، ص۳۵۵، (عمرو بن قرظه انصاری).    
۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۶، ص۳۷۱-۳۷۷.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «نافع بن هلال» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۱۱.    






جعبه ابزار