مأمور بودن انسانها به کسب معرفت خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شناخت،
خدا،
معرفت،
امام صادق (علیهالسّلام)،
عبد الاعلی.
پرسش: سند و محتوای این روایت عبدالاعلی از امام صادق (علیهالسّلام) را بیان نمایید که پرسید: آیا برای مردمان وسیلهای هست تا به سبب آن، معرفت بیابند؟ امام (علیهالسّلام) فرمود: نه! سپس عبدالاعلی پرسید: آیا مردم مکلفند که معرفت را تحصیل کنند؟! امام (علیهالسّلام) فرمود: نه! بلکه بر
خدا لازم است که بیان کند و خدا هیچکسی را جز به مقدار طاقتش و جز به اندازه تواناییهایی که در اختیار او قرار داده تکلیف نمیکند.
پاسخ: بر مردم لازم نیست تا شناخت کامل به ذات خدا و ابعاد وجودی پروردگار پیدا کنند و یا آنکه فلسفه تمام احکام اسلامی را بدانند. بلکه آنچه بر بندگان لازم است شناخت و معرفتی است که لازمه
عبودیت و بندگی آگاهانه خداوند است و البته خداوند اسباب این معرفت و شناخت را برای بندگانش آماده و مهیا کرده است.
این حدیث از لحاظ سند در نزد برخی از حدیثشناسان
صحیح است؛ اما برخی آنرا
مجهول میدانند.
هدف اصلی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت واقعی و دستیازیدن به مقام شامخ انسانی و راهیابی به عالم ملکوت است که این همه در پرتو شناخت و معرفت و
عبودیت و بندگی آگاهانه به پیشگاه حضرت احدیت میسور و ممکن خواهد بود؛ لذا پایه و اساس عبودیت، معرفت و شناخت است؛ بهاین معنا که انسان برای رسیدن به عبودیت و بندگی ابتداً باید شناختی حداقلی نسبت به خدا داشته باشد و بدون چنین شناختی اساساً بندگی و عبودیت امکانپذیر نیست. از طرف دیگر، خدا نیز باید اسباب این معرفت و شناخت را برای انسانی که او را برای بندگی آفریده، آماده و مهیا نماید. با بیان این مقدمه به بررسی روایت اشاره شده در پرسش خواهیم پرداخت.
عبدالاعلی از امام صادق (علیهالسّلام) در مورد معرفت پرسید که آیا در مردم ابزاری نهاده شده است که به وسیله آن به معرفت برسند؟ امام (علیهالسّلام) فرمود: نه! سپس عبدالاعلی پرسید: آیا مردم به کسب معرفت تکلیف دارند؟ امام (علیهالسّلام) فرمود: نه، بر خدا لازم است که بیان کند و خدا هیچکسی را جز به مقدار طاقت آنها تکلیف نمیکند و خدا هیچکسی را جز به آنچه داده است، تکلیف نمیکند».
این حدیث از لحاظ سند در نزد برخی از حدیثشناسان صحیح است؛
اما برخی آنرا مجهول میدانند.
اکنون با فرض پذیرش آن میگوییم؛ مراد از این روایت آن نیست که بشر با عقل خود نمیتواند به مسائلی مانند وجود خداوند و یا لزوم ارسال پیامبران پی ببرد؛ زیرا در صورت امکاننداشتن چنین شناختی، اساساً پیروی از پیامبران نیز معنایی نخواهد داشت؛ چون به دور باطل خواهد انجامید، بلکه مراد روایت آن است که خداوند مردم را به گونهای خلق نکرد که تمامشان بتوانند با تکیه بر توانایی عقلی خود به معرفت و شناخت کامل برسند؛ و ازاینرو خداوند آگاه است بیشتر بندگان، به تنهایی قابلیت رسیدن به مقام علم و یقین (به ویژه در خصوص شناخت کامل خداوند و شناخت تمام جزئیات بندگی) را ندارند، بر ایناساس و به مقتضای قابلیت و ظرفیت بندگان، خداوند از راه
وحی و
الهام به پیامبران و اوصیای آنان و یا نازل نمودن کتابهای آسمانی، آن مقدار از شناختی را که بشر در مسیر بندگی خود نیاز به آن دارد را برای انسانها فراهم نمود که در این زمینهها بندگان مکلف نیستند که خود راساً برای معرفت و شناخت تلاش کنند، بلکه تنها کافی است که معرفتی که توسط رسولان ارائه شده را بیاموزند.
و از طرفی بر مردم چنین وظیفهای تحمیل نشده تا شناخت کامل به ذات خدا و ابعاد وجودی پروردگار پیدا کرده و یا آنکه فلسفه تمام احکام اسلامی را با دقت بدانند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مأمور بودن انسانها به کسب معرفت خدا»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۸/۲۱.