قناعت در زندگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قناعت،
علم اخلاق،
بخل،
سادگی،
عقل،
زهد، رضایت.
پرسش: قناعت در زندگی چه آثاری را در پی دارد و چگونه آن را با خساست در
زندگی تشخیص دهیم؟
پاسخ: قناعت در لغت بهمعنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز و رضایت به چیزی است که نصیب شخص میشود. در احادیث گاهی کلمه قناعت بهمعنای مطلق رضایت بهکار رفته است. در تفاوت قناعت و بخل گفتنی است: قناعت بیشتر در
اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیادهروی در هزینهها و مصارف و رضایت به نعمتهای الاهی است، اگرچه اندک باشد؛ درحالیکه بخل مربوط به اخلاق اجتماعی است، آنگاه که
انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش در جهت مصارف مورد نیاز جامعه استفاده نماید، بخل بورزد و هزینه نکند.
پیش از پرداختن به موضوع قناعت، معنای لغوی و اصطلاحی و تفاوت آن با بخل مورد بررسی قرار گرفته و سپس به ارزش و آثار آن میپردازیم:
قناعت در لغت بهمعنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز و رضایت به چیزی است که نصیب شخص میشود.
در احادیث گاهی کلمه قناعت بهمعنای مطلق رضایت به کار رفته است.
امام علی (علیهالسلام) در نامهای به عثمان بن حنیف میفرماید: آیا خودم را قانع کنم که بگویند او امیرالمؤمنین است و با آنها در سختیهای روزگار مشارکت نداشته باشم؟
در اصطلاح
علم اخلاق، قناعت در مقابل
حرص استعمال میشود. صفت قناعت موجب میشود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن را نطلبد.
بنابراین میتوان گفت قانع کسی است که به اندک بسنده میکند و ناخشنود نمیشود و به سهم خویش راضی است.
در تفاوت قناعت و
بخل گفتنی است که قناعت بیشتر در اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیادهروی در هزینهها و مصارف و رضایت به نعمتهای الاهی است، اگرچه اندک باشد؛ درحالیکه بخل مربوط به اخلاق اجتماعی است، آنگاه که انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش در جهت دستگیری و یاری افراد نیازمند استفاده نماید، بخل بورزد و هزینه نکند.
قناعت، نمود مناعت طبع و بزرگواری و زهد و تحمل آدمی است؛ درحالیکه بخل، صفت رذیله و ناشی از حقارت
نفس و نمود خودخواهی انسان است.
در این عرصه آدمیان به چهار دستهاند:
۱. خود میخورند و به دیگران نیز میدهند، ایشان اهل انفاقاند؛
۲. خود نمیخورند و به دیگران میدهند، ایشان ایثارگرانند؛
۳. خود میخورند، ولی به دیگران نمیدهند. ایشان بخیلاند؛
۴. خود نمیخورند و به دیگران نیز نمیدهند، ایشان پست و لئیماند.
میشود که انسان نه خود از
مال خویش بهره ببرد و نه به دیگران بدهد، ولی این در نهایت پستی و لئامت و بدتر از بخل است؛ زیرا انسان بخیل تنها به دیگران نمیدهد و خود از مال خویش بهره دارد. بهترین حالت این است که انسان با رعایت قناعت، هم خویش از مال خویش بهره لازم داشته باشد و هم زیادی آن را انفاق و ایثار کند و دیگران را نیز در بهرهمندی خویش شریک نماید و با دردمندان و نیازمندان جامعه همدردی داشته باشد.
عقل عاملی مهم در گزینش قناعت است. حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: "آنکه خردورزی کند، قناعت پیشه میکند".
عقل، قناعت را بهعلت آثار ارزشمند آن برمیگزیند و آن را به سود شخص میداند؛ ازجمله آثاری که به دنبال دارد: بینیازی انسان از غیر خود، قدرت یافتن آدمی برای تحمل کمبودها و
صبر بر آنهاست. گرچه انسان در ظاهر با قناعت، از امکانات ظاهری استفاده کمتری میکند؛ ولی به جهت عاقبت قناعت، این عمل مورد پذیرش عقل است. هر اندازه سطح دانش شخص نسبت به جهان و نفس خود بیشتر میشود و با عمقی بیشتر به مسائل انسانی توجه میکند، در پذیرش صفات پسندیده انسانی، ازجمله صفت قناعت، آمادگی بیشتری پیدا میکند.
با آنچه بیان شد، روشن میگردد که قناعت جلوهای از حالت و
ملکه زهد است که در رفتار و سطح
معیشت زندگی انسان پدید میآید و در واقع زندگی زاهدانه همان زندگی با قناعت ساده و بهدور از آزمندی، رفاهزدگی،
تجملگرایی و تنوعطلبی است.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز قناعت را به زندگی ساده و کم زرقوبرق و سبک تفسیر کرده است: "به اندک دنیا بسنده کنید تا دینتان سالم بماند؛ زیرا مؤمن به اندکی که کفایتش کند، قناعت دارد".
بهطورکلی باید توجه داشت که قناعت، بخل ورزیدن یا مصرف نکردن نیست، قناعت آن است که انسان از امکانات خویش بهصورت صحیح و با بهرهوری مناسب و رعایت الگوی مصرف توصیه شده در جامعه و مطابق دستورات
اسلام استفاده کند و در این امور از زیادهروی و ریختوپاش اجتناب ورزد.
قناعت از بُعد مثبت و منفی آثاری فراوان دارد. به برخی از پیآمدهای مثبت و منفی آن اشاره میکنیم:
در قرآن و روایات به پیآمدهای مثبت قناع تاکید فراوان شده است:
قرآن به صراحت بیان میکند که
عزت مخصوص
خداوند، رسول خدا و مؤمنان است؛
این عزت و سرفرازی اهمیتش بهقدری است که به انسان
مؤمن اجازه داده نشده است که بههیجوجه خود را در مقابل دیگران خوار و زبون کند.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: خداوند تمام امور مؤمن را به خودش واگذار کرده؛ ولی به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند، مگر نمیبینی خداوند در این باره فرموده: «عزّت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است»؟ بنابراین سزاوار است مؤمن همیشه باعزت باشد و زیر بار ذلت نرود.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: شایسته نیست که مؤمن خود را ذلیل کند.
بیگمان، یکی از چیزهایی که سبب عزت و بزرگی انسان میشود و او را از ذلت و خواری نجات میدهد، قناعت است.
امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمود: هیچکس از شخص قانع عزیزتر نیست.
قناعت وسیله عزت است.
قناعت سبب عزت و بینیازی از مردم است.
قناعت، پایدارترین عزت است.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: قناعت گنجی است که فانی نمیشود.
نیز فرمود: قناعت مالی است که تمام نمیشود.
امام
علی (علیهالسلام) در این باره میفرماید: گنجی بینیازکنندهتر از قناعت نیست.
در روایات به قناعت و بینیازی اشاره شده است:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: بینیازی به فراوانی
ثروت نیست، بینیازی تنها در روحیه بینیازی است.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: هرکس به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد، از بینیازترین مردم است.
و نیز فرمود: برترین بینیازیها قناعت است.
امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمود: قناعت سرآمد بینیازیهاست.
قانع نبودن آثار سوء دارد:
کسی که به آنچه خدا برای او مقدر کرده است راضی نباشد، خواه ناخواه چشم
طمع به
مال دیگران خواهد داشت که در نتیجه، دست نیاز بهسوی آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلت و خواری او خواهد شد.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: چه زشت است برای مؤمن که میل و رغبتی در او باشد که او را خوار و ذلیل کند.
علامه مجلسی در توضیح حدیث میگوید: مقصود از میل و رغبتی که نکوهش شده و سبب ذلت و خواری انسان میگردد، آن است که دست بهسوی مردم دراز کند و از آنان چیزی بخواهد؛ اما سؤال کردن از خدا و توجه و رغبت به پروردگار گذشته از اینکه ذلتآفرین نیست، مایه سربلندی و عین عزت است.
از نتایج آز و طمع، نگرانی و تشویش خاطر است.
امام باقر (علیهالسلام) درباره نزول آیه "هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از آنها دادهایم میفکن که اینها شکوفههای زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت پایدارتر است"، میفرماید: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) وقتی این
آیه را شنید، راست نشست و فرمود: هرکس به خدا دل نبندد،
حسرت دنیا او را از پای درمیآورد و هرکس چشم از
مال و ثروت مردم برندارد، حزنش طولانی شود و خشمش فرو ننشیند و هرکس نعمت خدا را تنها در خوردنیها و نوشیدنیها ببیند، عمرش کم و عذابش (:درد و رنجش) نزدیک شود.
بنابراین انسان باید همیشه در زندگی
اعتدال و میانهروی را از دست ندهد و قناعت را پیشه خود سازد که در غیر این صورت، روی
سعادت و خوشبختی را نخواهد دید.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «قناعت در زندگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۸.