قضا و قدر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قضا و قدر، تدبیر، تقدیر، تدبیر بنده، تقدیر خدا. آموزههای اسلام، احادیث.
پرسش: مراد جمله " بنده تدبیر میکند و خداوند تقدیر میکند" چیست ؟ استناد آن به کجاست؟ ( تقدیر و تدبیر را از نگاه قرآن و احادیث و فلسفه بنویسید. العبدو یدبر و الله یقدر آیا آیه قرآن است یا...؟)
پاسخ: عبارت" العبد یقدر و الله یقدر" آیه قرآن نیست و تا آنجا که ما جستوجو کردیم حدیثی به این صورت نیز پیدا نکردیم؛ اما معنا و مضمون آن درست است. در آموزههای اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است.
تدبیر به معنای برنامهریزی برای انجام کاری یا رسیدن به هدفی است.
قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازهگیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن.
تقدیر الهی به این معناست که
خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق مییابد، و منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی میرساند.
معنای این جمله این است که بنده (انسان) در
زندگی خود برنامهیزیهایی میکند اما خداوند تقدیر و
قضاء و قدر خود را اعمال میکند؛ یعنی اگر برنامهریزیهای انسانها برخلاف سنتهای لا یتغیر الهی و برخلاف قضای الهی باشد به نتیجهای نخواهد نرسید.
عبارت" العبد یقدر و الله یقدر"
آیه قرآن نیست و تا آنجا که ما جستوجو کردیم حدیثی به این صورت با این
الفاظ و کلمات پیدا نکردیم. بله در آموزههای اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است. برای روشن شدن پاسخ چند مطلب باید بیان شود.
واژه «قدر» به معنای اندازه، و «تقدیر» به معنای و اندازه گیری و چیزی را با اندازه معینی ساختن است و واژه «قضا» به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری سنجش کردن (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است) استعمال میشود. گاهی این دو واژه بهصورت مترادف و به معنای «
سرنوشت» نیز به کار میرود.
منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیدهای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق مییابد. و منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله نهایی و حتمی میرساند.
تقدیر الهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:
حوزهای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله،
طوفان و... در زندگی انسان، که وظیفهی انسان دینباور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و خرسندی نیست؛ البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر اینگونه امور الهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد. چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون
اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که
انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود؛ مثل اینکه نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزلهای با قدرت بالاتری واقع شود، در چنین موردی انسان دینباور، وظیفهای جز تسلیم و خرسندی ندارد.
حوزهای که شامل افعال اختیاری انسان میشود. در این حوزه، تقدیر الهی هیچگونه منافاتی با
اراده و تصمیمگیری آزاد انسان ندارد؛ ازاینرو مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده خود اوست.
چون معنای قضا و قدر الهی این است که تحقق هر پدیدهای با همه خصوصیات و قیود آن، مستند به
علم و
اراده الهی است و همه تحت
تدبیر حکیمانه الهی میباشد و آنچه خداوند تقدیر میکند، فعل انسان همراه با همه خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگیهای زمانی و مکانی باز میگردد و پارهای نیز به فاعل آن مربوط میشود، و یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر
اختیار و بر پایه گزینش آزادانه فاعل انجام شود. بنابراین معنای اینکه خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیر کرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهرهگیری از اختیار خویش ـ و نه بهصورت جبری ـ آن کار را انجام میدهد.
پس، قضا و قدر نهتنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن را تأیید میکند؛ زیرا بدین معناست که وقوع جبری و غیر اختیاری چنین فعلی محال است. چون
قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی
جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.
با توجه به توضیحات بالا معنای جملۀ" العبد یدبر و الله یقدر" این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامهریزیهایی میکند، اما خداوند تقدیر و قضا و قدر خود را
اعمال میکند. یعنی اگر برنامهریزیهای انسانها برخلاف سنتهای لا یتغیر الهی و برخلاف قضای الهی باشد، به نتیجهای نخواهد نرسید. دلیل این مطلب هم این است که
علم بندگان خدا محدود و ناقص بوده و به همین دلیل در بعضی موارد برنامهریزیهای آنان برخلاف قوانین و سنتهای الهی حاکم بر
جهان باشد و در نتیجه چنین برنامههایی با شکست مواجه میشود. اما اگر این برنامهها بر طبق
سنتهای الهی و منطبق بر آنها باشد در عمل با مشکلی مواجه نخواهند شد. بعضی از آن
احادیث، عبارتند از:
ـــ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عليهالسلام: «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ» .
امام علی علیهالسلام فرمودند: "از طریق بر هم خوردن تصمیمها
خدا را شناختم.
ـــ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عليهالسلام: «کَمْ مِنْ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ» .
امام علی ـ عليهالسلام ـ فرمودند: "چه بسیار افرادی که خود را به زحمت میاندازند، اما چیز زیادی عاید آنان نمیشود و چه کسانی که در حد متوسط تلاش میکنند، ولی تقدیر الهی آنان را مساعدت میکند.
ـــ قَالَ علی عليهالسلام: «الْمَقَادِیرُ تُرِیکَ مَا لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِکَ».
امام علی ـ عليهالسلام ـ فرمودند: "تقدیرها به چیزهایی شما را رهنمون میسازد که به
فکر شما نرسیده است.
پایگاه اسلام کوئست.