شناختهای فطری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صفات فطری، فطرت.
پرسش: معنای فطرت و شناختهای فطری چیست؟
«فطرت» در لغت بهمعنای سرشت،
طبیعت، نهاد و صفت طبیعی انسان، ترجمه شده است.
القاموس المحیط که یکی از کتب معتبر لغت است، «
فطرت» را اینطور معنی کرده است:
«الفطرة: الخلقةُ التی خُلق علیها المولودُ فی رَحِمِ اُمِّه؛
فطرت عبارت از آفرینشی است که بر آن اساس فرزند در رحم مادر آفریده شده است.»
در
اقرب الموارد نیز فطرت اینطور معنی شده است:
«الفطرةُ هی الصفةُ التی یتَّصف بها کلُّ موجودٍ فی اوَّلِ زمانِ خِلقته؛
فطرت عبارت از صفتی است که هر موجودی در آغاز آفرینش به آن متصف است.»
بنابراین، از حیث لغت، هر صفت و خصوصیتی که ریشه در حقیقت انسان داشته باشد، با ذات انسان آمیخته باشد و از آغاز آفرینش همراه او باشد، آن صفت فطری است.
به عبارت دیگر، صفات انسان به دو دسته تقسیم میشود: دسته اول صفات فطری، دسته دوم صفات اکتسابی.
این صفات، عبارت از ویژگیهایی است که از آغاز آفرینش همراه انسان بوده است. یکی سفید است، یکی سیاه و دیگری سرخ؛ یکی زیبا و دیگری زشت؛ یکی تندخوست و دیگر طبعی ملایم دارد؛ یکی باهوش و زیرک است و دیگری کند ذهن و بیاستعداد؛ و... این صفات، آمیخته با ذات انسان و از آغاز آفرینش همراه اوست. لذا آنها را ویژگیهای فطری مینامند، زیرا لازمه خلقت و فطرت و طبیعت انسان است. و به همین جهت «فطرت» به سرشت و نهاد و طبیعت ترجمه شده است.
در مقابل صفات فطری، صفاتی هست که از آغاز آفرینش همراه انسان نبوده، بلکه آدمی به تدریج آن خصوصیات را کسب کرده است، مثل خواندن، نوشتن و آگاهی بر علوم و فنون مختلف که انسان از ابتدای آفرینش، این علوم و فنون را نمیداند، بلکه به تدریج آنها را کسب میکند.
این ویژگیها را صفات اکتسابی یا ویژگیهای غیر فطری مینامند.
با توجه به آنچه درباره معنای صفات فطری بیان شد، معنای «شناختهای فطری» عبارت از شناختهایی است که مانند سایر ویژگیهای فطری از آغاز آفرینشِ
انسان همراه او بوده است. یعنی همانطور که سیاهی و سفیدی، و زشتی و زیبایی، از آغاز آفرینش انسان با او همراه بوده است، انسان، دارای شناختهایی است که از آغاز آفرینش با او بوده و در
سرشت و
طبیعت او قرار داشته است.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «شناختهای فطری» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۳/۱۱.