ریشه گمراهیها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: گمراهی، خطا.
پرسش: ریشه اصلی خطاها و گمراهیهای فکری از کجا سرچشمه میگیرد؟
پاسخ: منشأ گمراهیها، زرقوبرقهای شیطان، یا نفس اماره از درون، و
دنیا از بیرون است و با قطع
علاقه از غیر خدا و منحصراً به خدا علاقه داشتن و متوجه او بودن، راه
سعادت و پیروزی انسان است.
موانع
رشد و تکامل انسان در دو جهت است:
۱. موانع نظری:
غفلت، وسوسه علمی و پندارگرایی.
۲. موانع عملی: هوسمداری، کمینگاههای شیطان و
دنیاگرایی.
برخی موانع نظری، عبارتاند از:
ریشه هر آفتی که آدمی از بیرون گرفتار آن میشود، غفلت درونی است، اگر در درون ما، اعتقاد و توجه وجود داشته باشد، آسیبی به ما نمیرسد.
آدم با یک سلسله گفتن، شنیدن، شرکت در مجالس ... دریج خاطراتی در ذهنش ترسیم میشود و هنگامی که متراکم و زیاد شد، زمینه شوم را فراهم میکند و در نتیجه «ملکه نفسانی» پدید میآید که بعد به آسانی خاطرهها را در ذهنش زنده نگه میدارد و انسان را از
یاد خدا و
معاد غافل میکند؛ ازاینرو
انسان که دائماً به فکر جنبه طبیعی خود است؛ دائماً فکر مسائل لذتبخش دنیاست.
شیطان و
وسوسههای او، عامل دیگری برای گمراهی فکری و نظری آدمی و مانع رشد و شکوفایی فضائل انسانی است.
شیطان، رای قوه متخیله آدمی را به جای
وحی و
عقل و
باطل را به جای
حق مینشاند. هرجا انسان مطلبی را نادرست میفهمد، بر اثر دخالت شیطان و ابزاری است که شیطان در درون جان آدمی دارد.
گمان
باطل و پندارگرایی هم یکی از عوامل گمراهی نظری برای انسان است.
قرآن میفرماید: «
أَيَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»؛
آیا میپندارد که کسی او را نمیبیند؟
این ناظر به بعد علمی است، یعنی انسان فکر میکند که کسی او را نمیبیند و او تنهاست و لذا رهاست.
برخی موانع عملی، عبارتاند از:
انسان همانگونه که در بخشاندیشه، باید
حق را از باطل جدا کند، در بخش گرایش هم باید خواهشهای صحیح را از خواهشهای باطل تفکیک کند. هنگامی که خواهشهای نفسانی جلوی گرایشهای حق را میگیرد، باید انسان با آن مبارزه کند؛ زیرا همه
آیات و روایاتی که درباره
جهاد و پیروزی حق بر باطل وارد شده، شامل همین مرحله میباشد.
برخی به جای اینکه حقمدار و حقمحور باشند، خودمدار هستند.
قبله کسانی که خودمحورند، منافع شخصی آنهاست؛ و بنا بر تعبیر قرآن اینچنین اشخاصی، بر خود ستم روا داشتهاند؛ چون قبله اصلی خود را نشناخته و مدار اصیل خویش را نیافتهاند.
خداوند برخی را به حال خودشان وامیگذارد؛ این چنین اشخاصی تحت ولایت شیطان خواهند بود. کسی که از تحت
ولایت خدا خارج شود و تحت ولایت شیطان باشد، به ناچار، فقط
دنیا را میبیند و برای آن اصالتی قائل است و
معبود او همان زرق و برقی است که برایش زیباست.
قرآن، شیطان را به عنوان دشمن سعادت انسان معرفی میکند و به انسان یادآور میشود که در برابر او مراقب و هوشیار باشد.
شیطان ابتدا «مسوِّل» است، بعد اماره به سوء؛ اول به عنوان دستیار، کمک میکند و پیشنهاد میدهد؛ یعنی زشت را
زیبا و زیبا را زشت جلوه میدهد و وقتی انسان را اسیر کرد، فرمان میدهد و آنگاه انسان، دانسته و از روی عمد گناه میکند.
شیطان در سه مقطع راهزنی میکند: ۱.
شهود؛ ۲.
تعقل؛ ۳.
تعبد.
در نهان و نهاد آدمی چشمی هست که حق را میبیند و دلی که به حق گرایش دارد. اولین کار شیطان، این است که با غبار
دنیادوستی، آن چشم نهادینه الهی را نابینا میکند؛ وقتی شیطان به اولین هدف خود رسید، در کمین عقل مینشیند، تا عقل را در مسائل برهانی به دام مغالطه بیندازد؛ وقتی انسان به دام توهم و
تخیل افتاد، آنگاه در مقام عمل و
عبادت، کاملاً تحت نفوذ شیطان است و چنین انسانی اصلاً
عبادت نمیکند، یا
عبادت او ریاکارانه و منافقانه است.
مهمترین و بزرگترین مانع برای انسان، تعلق به دنیاست. تا دل غبارروبی نشود و مانع برطرف نشود، خورشید کمال نمیتابد. آنچه را که قرآن به صورت مکرر به
انسان یادآور شده است، پرهیز از دنیاست.
هرچه که ما را از
خدا دور کند و به غیر حق مشغول کند، دنیاست. بعضی به مال مشغولاند و بعضی به
علم؛ دنیای آنها همان است. گاهی آدمی رنج
عبادت را به جان میخرد، تا ادعا کند که من عابدترین هستم؛ این هم گرفتار دنیاست.
قرآن
دنیا را به عنوان بازیچه معرفی کرده و در سخنان
معصومین آمده که دنیا سرگرمی است و شیطان و
نفس اماره میکوشند، تا انسان را به این دنیا سرگرم کنند.
کسی که معتاد به
مواد مخدر است، بر او تسلط دارد و او تحت سلطه
اعتیاد است. اگر کسی گرفتار دنیا و زرقوبرق و مقام،
القاب شود، این عناوین او را به بازی میگیرند و میخندانند و میگریانند، او را عصبانی میکنند، یا راضی نگه میدارند.
انسان باید قلبش را متوجه خدا کند و چشمش به برنامههای الهی باشد که خدا کدام را میپسندد و کدام را نه. کسی که به غیر خدا تمسک کرده، گویا به تار
عنکبوت که سست بنیاد است، تمسک نموده است و این چنین شخصی دائماً نگران است؛ چون تکیهگاهی ندارد.
نتیجه بحث این شد که منشأ این
انحرافات، زرقوبرقهای شیطان، یا نفس اماره از درون، و
دنیا از بیرون است و با قطع
علاقه از غیر خدا و منحصراً به خدا علاقه داشتن و متوجه او بودن، راه
سعادت و پیروزی انسان است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ریشه گمراهیها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۵/۰۴.