• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

داستان موسی و شبان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت موسی (علیه‌السّلام)، مثنوی معنوی، شبان.

پرسش: آیا داستان معروفی که همه‌جا (حتی در کتب درسی) به نام داستان موسی و شبان از آن یاد شده و برگرفته از اشعاری در مثنوی معنوی است، آیا این داستانی منطبق با واقعیت بوده و در منابع روایی و تاریخی گزارش شده است؟

پاسخ اجمالی: این گزارش در قرآن، منابع روایی و تاریخی معتبر یافت نشد ولی می‌توان به خود کتاب مثنوی به‌عنوان یک کتاب منبع نگریست، حداقل اعتبار آن در حد و‌ اندازه کتاب‌های دیگری است که توسط مؤلفانی با همان درجه از وثاقت و در همان زمان تألیف شده است و البته این گزارش نیز مانند دیگر گزارش‌ها باید از لحاظ محتوا مورد ارزیابی قرار گیرد.



داستان حضرت موسی (علیه‌السّلام) و شبان که در کتاب مثنوی معنوی آمده،
دید موسی یک شبانی را به راه ••• کاو همی ‌گفت‌ای خدا و‌ ای اله‌
تو کجایی تا شوم من چاکرت ••• چارقت دوزم کنم شانه سرت‌...
[۱] مولوی بلخی، جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی، ص۲۲۳‌، محقق، مصحح، توفیق، سبحانی‌، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی‌، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.

در قرآن بدان اشاره نشده و با جست‌وجویی که در منابع روایی و تاریخی معتبر و قابل دسترس داشتیم، چنین گزارشی را نیافتیم؛ اما به این نکته نیز باید توجه داشت که گزارش فردی مانند مولوی که در قرن هفتم می‌زیست، می‌تواند در حد و‌ اندازه گزارش دیگر کتاب‌های تالیف شده در این محدوده زمانی مورد استناد قرار گیرد.
یعنی به خود کتاب مثنوی نیز می‌توان به عنوان یک کتاب منبع نگریست، حداکثر آن‌که اعتبار آن در حد و‌ اندازه کتاب‌های دیگری است که توسط مؤلفانی با همان درجه از وثاقت و در همان زمان تألیف شده است. و صد البته این گزارش نیز مانند دیگر گزارش‌ها باید از لحاظ محتوا مورد ارزیابی قرار گیرد.
گفتنی است به اعتقاد برخی از شارحان مثنوی، بسیاری از داستان‌هایی که مولوی در کتاب مثنوی آورده صرفاً جنبه تمثیل داشته و هدف از نقل آنها، استفاده‌های عرفانی است. به نظر می‌رسد پذیرش کلیت این موضوع کمی دشوار باشد؛ زیرا حتی اگر برخی از داستان‌های مثنوی با این نگاه تدوین شده باشد، اما انتساب داستانی به پیامبران نیاز به دلیل دارد و بعید است که مولوی بدون در دست‌ داشتن هیچ منبعی و تنها به صورت تمثیل، حادثه‌ای را به پیامبری از پیامبران خدا نسبت داده باشد! بنابراین، ممکن است منابعی (هرچند با اعتبار‌ اندک) در اختیار ایشان بود و این گزارش در آنها درج شده که آن منابع به دست ما نرسید و به همین دلیل، همان‌گونه که بیان شد این گزارش می‌تواند در حد گزارش‌های موجود در دیگر کتاب‌های تألیف شده در این محدوده زمانی معتبر باشد.


در نهایت و با فرض پذیرش این گزارش نیز نباید تصور کرد که موسی (علیه‌السّلام) باید آن شبان را با همان اعتقادات اشتباهش به حال خود رها می‌کرد، بلکه توبیخ خدا ناظر به نوع برخورد موسی (علیه‌السّلام) با آن شبان بود، نه آن‌که در صدد تایید هرگونه شناخت اشتباه از خدا باشد.


۱. مولوی بلخی، جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی، ص۲۲۳‌، محقق، مصحح، توفیق، سبحانی‌، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی‌، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
۲. ر.ک:سایت اسلام کوئست، مقاله «مولوی اعتقادات و انتقادات».    
۳. ر.ک:سایت اسلام کوئست، مقاله «نقش اشعار در فهم آیات و روایات».    
۴. ر.ک:سایت اسلام کوئست، مقاله «داستان مثنوی و پلورالیزم».    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «داستان موسی و شبان»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱۰/۱۲.    


رده‌های این صفحه : حضرت موسی | مباحث عرفانی




جعبه ابزار