توثیق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: علم رجال،
حدیث، اصل،
کتاب، تصنیف، توثیق راوی.
پرسش: آیا در علم رجال، داشتن اصل، تصنیف و کتاب دلالت بر مدح و توثیق راوی میکند؟ لطفاً در کنار نظریات علمای رجال، نظر
امام خمینی (ره) هم در این مورد آورده شود؟
پاسخ: در کلمات
علما ی رجال کتاب به معنای متعارف آن است که شامل اصل و تصنیف نیز میشود؛ یعنی همان چیزی که توسط اصحاب
امام معصوم ـ علیهالسلام ـ برای نقل حدیث تألیف و تدوین شده است.
عدهای از عالمان، معتقدند داشتن کتاب، اصل یا تصنیف، دلالت بر
توثیق و مدح راوی میکند؛ مانند علامه مجلسی، سیدبحرالعلوم و شیخ صدوق.
اما بسیاری از علما از جمله امام خمینی (ره) میگویند، داشتن اصل یا تصنیف و یا کتاب، دلالت بر مدح و
وثاقت راوی نمیکند؛ زیرا این مطلب اعم است، چهبسا کسی صاحب کتاب و اصل باشد، ولی ثقه نباشد و نتوان بر او اعتماد نمود.
در کتابهای رجال حدیث، فصلی به این مطلب اختصاص داده شده است که اگر راوی حدیث، دارای کتاب یا اصل و یا تصنیف باشد، آیا این میتواند دلیلی بر توثیق او باشد یا خیر؟
پیش از پرداختن به پاسخ، لازم است بهصورت خلاصه، مقصود از این
الفاظ رایج در علم رجال روشن شود.
این اصطلاح در کلمات علمای رجال به معنای متعارف آن است که شامل اصل و تصنیف نیز میشود؛
یعنی همان چیزی که توسط اصحاب
ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ برای نقل حدیث تألیف و تدوین شده باشد.
کتابی است که نویسندۀ آن مجموعهای از روایات را که از امام معصوم ـ علیهالسلام ـ یا از راوی او شنیده، در آن جمعآوری نموده است.
اصول اربعمائه از این گروهاند؛ مانند اصل زید زَرّاد که از اصحاب
امام صادق ـ علیهالسلام ـ بوده است. البته برخی از علما معانی دیگری نیز برای اصلبیان کردهاند.
مراد از آن، کتابی است که اصحاب ائمه معصومان ـ علیهمالسلام ـ برای مقصدی خاص غیر از گردآوری
اخبار، تألیف کردهاند؛ اگرچه گاه بر مطلق کتاب نیز اطلاق میشود.
با توجه به معانی ذکر شده، کتاب، اعم از مصنفات و
اصول است و هر یک از مصنفات و اصول قسیم دیگری است.
نیز گفته شده است: اصل قسم خاصی از کتاب یا تصنیف است.
البته میان کتاب و اصل تفاوتهایی وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره میشود:
راوی در اصل، احادیثی را که از
معصوم ـ علیهالسلام ـ یا راوی ایشان شنیده، گردآوری کرده است؛ اما
احادیث معتبر موجود در کتاب و مصنف، غالباً از اصل گرفته شده است.
اصل، مجموعۀ وثیقی است که احادیث آن از کتاب دیگری گرفته نشده است.
حال پس از تعریف و تبیین کتاب، اصل و تصنیف، اگر یک راوی دارای کتاب، اصل یا تصنیف باشد، آیا این میتواند دلیلی بر توثیق وی باشد یا خیر؟ در این باره به نظریات برخی از علما اشاره میشود:
برخی معتقدند داشتن کتاب، اصل یا تصنیف دلالت بر
توثیق و
مدح راوی میکند؛ مانند:
علامه مجلسی، دربارۀ برخی از راویانی که توثیقی دربارۀ آنان وارد نشده و مدحی نیز نرسیده است، ولی همین اندازه آمده است که دارای اصل است، میگوید: بعید نیست که این جمله، حداقل بر حسن و مدح راوی دلالت نماید.
سیدبحرالعلوم میگوید: اصل، بر حُسن حال راوی و اعتبار کتابش دلالت میکند.
شیخ صدوق (ره) به راویانی که دارای کتاب باشد،
اعتماد میکند.
عدهای مانند
امام خمینی (ره)،
خویی (ره)،
سبحانی، تبریزی
و... میگویند، داشتن کتاب، اصل یا تصنیف دلالت بر توثیق و مدح راوی نمیکند؛ زیرا این مطلب اعم است، چهبسا کسی صاحب
کتاب و اصل باشد، ولی ثقه نباشد و نتوان بر او اعتماد نمود؛ مانند راویانی که واقفی و فطحی مذهباند؛ اگرچه کتابهایشان مورد اعتماد بوده، آن هم به جهت این بود که اصطلاح حدیث «صحیح» به نظر قدما غیر از این اصطلاح در نظر متأخرین است و صحت حدیث در نزد قدما وثاقت راوی را در پی ندارد.
امام خمینی (ره) در این باره میگوید: سخن علمای رجال که میگویند: «إنّ له اصلاً» دلالت بر اعتماد به آن اصل یا صاحب آن نمیکند.
پایگاه اسلام کوئست.