تشبیه قساوت قلب بنیاسرائیل به سنگ سخت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بنیاسرائیل،
قساوت قلب، حجاره، سنگدلی، سنگ سخت،
سوره بقره.
پرسش: در
آیه ۷۴ سوره بقره، سنگهایی که نرمتر از دل بنیاسرائیل ارزیابی شدهاند به سه گروه تقسیم میشوند. دلیل این تقسیمبندی چیست و گروه اوّل با گروه دوم چه تفاوتی دارد؟
پاسخ اجمالی: در این آیه دو بار نام سنگ تکرار شده مفسران در مورد حقیقت این سنگها احتمالاتی را مطرح کردهاند؛ مانند:
• منظور از سنگ در جمله «وَ اِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْاَنْهارُ»، ناظر به همان سنگی است که در زمان
موسی (علیهالسّلام) به وسیله زدن عصای ایشان دوازده چشمه از آن جوشید.
•منظور از سنگ در این عبارت همه سنگهایی است که در آنها نهرها تشکیل شده است.
• منظور از سنگ دوم در آیه، سنگی است که از آن آب میجوشد و بیرون میزند؛ اما جاری نمیشود تا با سنگ اوّلی در تضاد باشد. و ...
خدای متعال در آیه ۷۴ سوره بقره، قساوت قلب و
لجاجت بنیاسرائیل در برابر آیات روشن الهی را به سختی سنگ، بلکه سختتر از سنگ
تشبیه میکند و میفرماید:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَةً وَ اِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْاَنْهارُ وَ اِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ اِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ پس از آن، دلهای شما مانند سنگ، سخت گردید، حتی سختتر از سنگ؛ چراکه از سنگ گاه جویها روان میشود، و چون شکافته شود آب از آن بیرون میجهد، و گاه از ترس خدا از فراز به نشیب فرو میغلتد و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.»
تشبیه قساوت قلب بنیاسرائیل به صلابت و سختی سنگ، و بدتر از سنگ؛ از آنرو است که سنگ با تمام سختی و صلابتی که دارد آبها و نهرها از دل آن جاری میگردد، در صورتی که آب و سنگ ضد یکدیگرند، آب نرم و روان است، در حالی که سنگ سخت و سفت است، با اینحال از میان سنگ آب جریان پیدا میکند و...
در این آیه دو بار نام سنگ تکرار شده و یکبار هم با ضمیر به آن اشاره شده است. در اینکه منظور از تکرار سنگها در این آیه چیست؟ و آیا سنگ اوّل اشاره به حقیقتی غیر از سنگ دوم دارد، مفسران احتمالاتی را مطرح کردهاند؛ مانند:
• منظور از سنگ در جمله «وَ اِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْاَنْهارُ»، ناظر به همان سنگی است که در زمان موسی (علیهالسّلام) به وسیله زدن عصای ایشان دوازده چشمه از آن جوشید:
«وَ اِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً...؛
و به یاد آرید آنگاه را که موسی برای قوم خود آب خواست. گفتیم: عصایت را بر آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن جوشید.»
• منظور از سنگ در این عبارت همه سنگهایی است که در آنها نهرها تشکیل شده است.
• منظور از سنگ دوم در آیه، سنگی است که از آن آب میجوشد و بیرون میزند؛ اما جاری نمیشود تا با سنگ اوّلی در تضاد باشد.
به عبارت دیگر، سنگ اول ناظر به رودهای و چشمههای جاری بوده و سنگ دوم ناظر به چشمههای ثابتی است که حوضچهای ایجاد کرده؛ اما جویهای آب را به راه نمیاندازد، بر خلاف سنگهای گروه اول که در مسیر رودخانهها و سیلها قرار گرفته، ولی در برابر آنها مقاومت نکرده و راهی را از میان خود برای ادامه حرکت آب باز میکند.
• سنگ اوّل سنگی است که در دل کوهها از آنها آب بیرون میزند. و سنگ دوم سنگی است که موسی بر آن ضربه زد و از آن چشمهها جوشید؛ لذا تکرار نیست.
قرآن در ادامه به گروه سومی از سنگها اشاره میکند: «وَ اِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ...» ؛ و برخی از آنها از ترس خدا فرود آیند.
بیشتر مفسران گفتهاند: منظور از عبارت اخیر، بیان نوع دیگری از سنگها است و در حقیقت ضمیر به «حجاره» برمیگردد.
• از
مجاهد و
ابن جریج نقل شده است: هر سنگی که از بالای کوه به سوی پایین سرازیر میشود، در اثر ترس از خداوند است و از این جهت ممکن است ترس از خداوند در سنگ یافت شود؛ اما دلهای
یهود با اینکه معرفت به راستگویی
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارند هیچگاه نرمی و خشوع پیدا نمیکند؛ لذا میتوان گفت دلهای آنان از سنگ سختتر است.
•
زجاج میگوید: خداوند شناسایی خویش را به پارهای از کوهها عنایت کرد و آن کوهها اطاعت و فرمانبرداری او را درک نمودند، مانند کوهی که خداوند هنگام سخن گفتن با موسی بر آن متجلی و ظاهر شد و در نتیجه خراب و ویران گردید.
• منظور از فرود آمدن سنگ از ترس خدا این است که اگر درباره آن سنگها نیروی فکر بهکار رود و عجائب و خصائص آنها در نظر گرفته شود و در نتیجه از راه آنها پی به خالق متعال برده شود، آنها متفکر را به ترس از خداوند راهنمایی کرده و یا مستقیماً در او ایجاد ترس مینمایند.
• منظور از این تعبیر، نوعی
ضرب المثل است؛ یعنی گویا سنگ از ترس خدا فرود میآید، مانند ترسی که در انسان عاقل وجود دارد. نظیر این تعبیر در چند مورد از قرآن کریم نیز واقع شده است؛ نظیر: «... فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ اَنْ یَنْقَضَّ...»
منظور این است که وضعیت آن دیوار بهگونهای بود که اگر حیات میداشت و ممکن بود ارادهای در آن وجود داشته باشد، گفته میشد گویا اراده فرود آمدن دارد.
و مانند آیه: «لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَاَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»،
که منظور این است که اگر ممکن بود در کوه ترس خداوند پیدا شود، در برابر نزول قرآن از خداوند میترسید.
• هبوط سنگها همان سقوط و شکافتن صخرههای بالای کوهها است که بعد از پاره شدن، تکههای آن در اثر
زلزله، و یا آب شدن یخهای زمستانی، و جریان آب در
فصل بهار، به پایین کوه سقوط میکند. و اگر قرآن این سقوط را که مستند به عوامل طبیعی است، هبوط از ترس خدا میخواند، بدین جهت است که همه اسباب به سوی خدای مسبب الاسباب منتهی میشود، و همینکه سنگ در برابر عوامل خاصِ به خود متأثر گشته و تأثیر آنها را میپذیرد، و از کوه میغلطد، همین خود به معنای پذیرفتن و اثرپذیری از امر خدای متعال است؛ چون در حقیقت خدا به او امر کرده است که سقوط کند، و سنگها هم به طور
تکوین، امر خدا را میفهمند. آنگونه که قرآن کریم میفرماید:
«وَ اِنْ مِنْ شَیْءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»؛
هیچ موجودی نیست، مگر آنکه با حمد خدا، پروردگارش را
تسبیح میگوید، ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید. و یا فرمود: «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»؛
همه در
عبادت اویند. و
خشیت جز همین انفعال شعوری، چیز دیگری نیست. بنابر این، سنگ کوه از خشیت خدا فرو میغلطد. و جمله «وَ اِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ...»، بیان دومی است برای این معنا که دلهای آنان از سنگ سختتر است؛ چون سنگها از خدا خشیت دارند، و از خشیت او از کوه به پایین میغلطند، ولی دلهای اینان از خدا ترس و خشیتی ندارد.
قرآن کریم با این تشبیه و
تمثیل، مراتب و درجات و اقسام قساوت قلوب بنیاسرائیل را نشان داده است. و وجه اشتراک این قلوب با سنگ، مردگی، جمود و فقدان قابلیت کمال و تکامل است. قرآن با مقایسه قلوب بنیاسرائیل با سنگ و فرق با آن، سه قسم یا درجه را میرساند:
• از دل و باطن سنگها چه بسا آب میجوشد و نهر جاری میشود، ولی این قلوب مانند سنگ جوشش درونی ندارد.
• سنگ از تاثیر عوامل خلقت شکافته میشود و از آن آبهایی بیرون میآید، ولی مواعظ و عبرتها، به دلهای اینان راه نمییابد و از آن خیری ترشح نمیکند.
• سنگها در برابر قهر خداوند سر فرود میآورند، ولی دلهای اینان در برابر عظمت و آیات حق خضوع نمیکنند.
سختی دلهای مردمی تا این حد، از جهت سرشت آنها نیست. این آثار اعمال است که دلهای قابل را از قابلیت میاندازد و
مسخ مینماید.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تشبیه قساوت قلب بنیاسرائیل به سنگ سخت»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۸/۳۰.