ترکیب نحوی در آیه المقیمین الصلاة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیه،
سوره نساء،
آیه ۱۶۲ سوره نساء.
پرسش: در مورد نقش نحوی عبارت قرآنی «...و المقیمینَ الصلاةَ و...» در آیه ۱۶۲ سوره نساء توضیح دهید و اینکه چرا اِعراب آن با قبل و بعدش هماهنگ نیست؟
پاسخ اجمالی: در پاسخ به این سوال که چرا «المقیمین» با آنکه ظاهراً عطف به مرفوع بوده و کلمه مرفوع دیگری نیز به او عطف شده، منصوب خوانده میشود باید گفت؛ برخی از
قراء، مانند
ابن مسعود، این کلمه را همان «المقیمون» خواندهاند که بر اساس این قرائت، عطف صحیح بوده و اشکال از اساس دفع میشود. ولی بیشتر قاریان، همان قرائت مشهور و معروف «المقیمین» را پذیرفته و آنرا بدون اشکال میدانند و دو توجیه برای آن ذکر میکنند:
الف) «المقیمین» عطف به «ما اُنزل الیک» بوده و به همین جهت از لحاظ اعراب، مجرور است.
ب) برخی از ادیبان عرب؛ مانند سیبویه دلیل نصب این کلمه را نوعی تاکید و تعظیم دانسته و آنرا منصوب به فعل مقدرّ میدانند.
در پاسخ ابتدا باید به این نکته توجه داشت که در
زبان عربی، این تنها فعل نیست که دارای
فاعل و
مفعول میباشد، بلکه برخی اسمهای مشتق نیز با داشتن برخی شرایط، میتوانند مانند
فعل، در اسمهای دیگر عمل کرده و آنها را به عنوان فاعل یا مفعول و یا دیگر معمولها، به خود وابسته سازند. برخی ادیبان این نوع اسمهای عملکننده را تا هفت مورد شمارش کردهاند:
۱.
اسم فعل: مانند هیهاتَ.
۲.
مصدر: مانند اطعام در آیه «اطعام فِی یَوْم ذِی مسغبة یَتِیماً»، که «یتیماً» مفعول «اطعام» است.
۳.
اسم فاعل: که در صورت داشتن «ال» بدون شرط عمل میکند و اگر «ال» نداشته باشد، به شرط اینکه مربوط به زمان حال یا آینده باشد و نیز مسبوق به
نفی یا
استفهام باشد و یا خبر برای مبتدا و یا موصوف قرار بگیرد، عمل میکند.
۴.
صیغه مبالغه.
۵.
اسم مفعول: این اسم، نیاز به یک اسم مرفوع دارد به عنوان نائب فاعل و گاه میتواند مفعول دوم منصوبی هم بگیرد.
۶.
صفت مشبهه: این اسم به صورت فعل لازم عمل کرده و مفعول نمیگیرد.
۷.
اسم تفضیل.
در همین راستا، واژه «المقیمین»، اسم فاعلی است که همراه با «ال» آمده؛ لذا بدون داشتن هیچ شرطی، میتواند عمل کند و فاعلش (ضمیر مستتر هُمْ) را رفع و مفعولش (الصّلاةَ) را نصب دهد؛ از اینرو، نصب «الصلاة» را میتوان به این دلیل دانست که مفعول به برای «المقیمین» واقع شده است.
اما در اینکه چرا خود «المقیمین» با آنکه ظاهراً عطف به مرفوع بوده و کلمه مرفوع دیگری نیز به او عطف شده، منصوب خوانده میشود و نقش آن چیست، باید گفت:
۱. برخی از
قراء، این کلمه را همان «المقیمون» خواندهاند که بر اساس این قرائت، عطف صحیح بوده و اشکال از اساس دیگر وجود نخواهد داشت. گفته میشود که ابنمسعود نیز چنین قرائتی داشت.
۲. بیشتر قاریان، همان قرائت مشهور و معروف «المقیمین» را پذیرفته و آنرا بدون اشکال میدانند. البته دو توجیه برای آن ذکر شده است:
الف) «المقیمین» عطف به «ما اُنزل الیک» بوده و به همین جهت از لحاظ اعراب، مجرور است و معنایش این میشود:
ایمان دارند به آنچه بر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نازل شده است و ایمان دارند به
مذهب و
دین کسانی که
نماز بپا میدارند.
ب) برخی از ادیبان عرب؛ مانند
سیبویه دلیل نصب این کلمه را نوعی تاکید و تعظیم دانسته و آنرا منصوب به فعل مقدرّ میدانند. به عبارتی «المقیمین» مفعولٌبه برای فعل محذوفی شده تا با منصوب شدن، به صورت متمایزی در متن خودنمایی و توجه مخاطبان را به خود جلب کند و نشانگر تاکید و ستایش محتوای خود باشد که به عنوان نمونه در این آیه، نمازگزاران از جایگاه بسیار ویژهای در میان مؤمنان برخوردارند. در این تفسیر، واو در «و المقیمین» حرف عطف نبوده، بلکه نشانگر آغاز جملهای معترضه است.
مفسران برای تایید این ادعا، اشعاری را از شاعران عرب به عنوان شاهد ذکر کردهاند که دقیقاً با همین ترتیب و ترکیب نحوی سروده شده تا نشانگر تاکید ویژهای بر این متن متفاوت باشد:
لا یبعدن قومی الذین هم سم العداة و آفة الجزر
النازلین بکل معترک و الطیبون معاقد الازر.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ترکیب نحوی در آیه المقیمین الصلاة» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۱/۸.