بیکاری و ناامیدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بیکاری ، پیدا کردن شغل،
ناامیدی .
پرسش: من یک جوان ۱۸ ساله هستم که دیپلم دارم و تازه همین پارسال دیپلم گرفتم و از آن روز به بعدبه خاطرمشکلات زیاد( مشکل یافتن شغل،
جدال با پدر بخاطر نداشتن شغل و...) فقط
آرزوی مرگ میکنم؟
پاسخ: یافتن شُغل مناسب و داشتن
استقلال اقتصادی دغدغه بسیاری از جوانان بوده و برای رفع این مشکل و مشکلات دیگر مطرح شده در سوال باید به نکاتی که در زیر میآید توجه نمود.
تأمین زندگی مادی یکی از خواستههای جوانان است. برای جوانان ضرورت دارد که از استقلال اقتصادی خود اطمینان حاصل کنند و برای انتخاب و
احراز شغل مناسب آماده گردند. جوانان در پی آنند که از نظر مالی وابسته به دیگران و حتی به
خانواده خود نباشند و از خود درآمدی داشته باشند.
یافتن شُغل مناسب و داشتن استقلال اقتصادی تنها دغدغه شما نیست، بلکه همه جوانان با این موضوع درگیرند. نداشتن شُغل، درآمد کافی، مشکلاتی را برای جوانان ایجاد میکند، از جمله این که آگاهی والدین انتظارات فوقالعادهای از جوانان دارند و کار و رشتهای را که مورد علاقه جوانان نیست، به آنان تحمیل میکنند. این موضوع در
روابط والدین با فرزندان نیز تأثیر میگذارد. اگر نوجوان کاری پیدا نکند و یا مهارتی برای کاری نداشته باشد، والدین همه را از چشم خود نوجوان میبینند و به مسایل دیگر توجهی ندارند.
کشمکشهای خانوادگی مخصوصاً با جوانان به شُغل و کار آینده و توافق و عدم توافق در
رشته تحصیلی آنها مربوط میشود.
مشکل شما هم یکی از این موارد است.
باید توجه داشته باشید که هیچگاه
احساس شکست و ناتوانی نکنید. همین که شما عضو
بسیج هستید و به بچهها
قرآن تدریس میکنید، موفقیت بسیار بزرگی است، هر کسی لیاقت این کار را ندارد. شما نباید قضاوت دیگران را ملاک قرار دهید و به صرف اینکه دیگران شما را ناتوان و ناکارآمد ارزیابی کردند، باور کنید و روحیه خود را از دست بدهید.
باید ملاک ارزیابی و قضاوت شما رضایت
خداوند و تواناییها و موفقیتهای خود شما باشد. سعی کنید به گونهای رفتار کنید که خداوند از شما راضی باشد ولو اینکه دیگران آن را نپسندد.
هر کسی برای هر کاری آفریده نشده بلکه افراد با توجه به تواناییها و شرایط خاص روحی خود میتوانند کارهای ویژهای را انجام دهند. مهم این است که انسان سعی کند «
استعدادهای خود» را بشناسد و فقط در «همان زمینه» مشغول به کار شود.
نکته دیگر اینکه هر کاری را که باید آموخت، مدّتی باید شاگردی کرد و سختی و مشکلات را تحمّل نمود. اینکه شما را از کار اخراج میکنند یا به کار نمیگیرند، شاید به خاطر این است که شما سراغ کارهایی رفتهاید که با ویژگیهای جسمی و روحی شما سازگاری ندارد، یا شاید هم افراد از نظر
اخلاقی مشکل داشتهاند. سعی کنید صاحب کار متدین و خوبی را پیدا کنید. از سوی دیگر
صبر و تحمّل خویش را افزایش دهید و با کوچکترین حرف ناراحت نشوید.
بعد از شناسایی استعداد و شُغل مناسب، آنچه مهم است،
برنامهریزی است. برنامهریزی در موفقیت شما بسیار اثر میگذارد و شما را از سرگردانی و
نگرانی نجات میدهد.
برنامهریزی در شما ایجاد علاقه خواهد کرد و موجب خواهد شد که در زندگیتان موفق گردید.
نکته سومی که باید توجه داشته باشید این است که هیچگاه از پدر و مادر و خانواده
قهر نکنید. هیچ جایی مثل خانه خود آدم نیست. رفتن به شهرستان و نزد اقوام و دوستان مشکل را حلّ نمیکند. هر جور شده باید با پدر و مادرتان کنار بیابید. سعی کنید
احترام آنها را نگه دارید. اگر آنها ناراحت میشوند و اعتراض میکنند، به خاطر آن است که شما را دوست دارند و نگران آینده شما هستند. از حرفهای آنها دلخور نشوید. با همکاری پدر و مادرتان شُغل مناسبی پیدا کنید. اگر آنها کسی را میشناسد که کار مناسبی دارد، شما را معرفی کند.
چهارمین نکتهای که لازم است خدمت شما عرض کنم و شدیداً شما به آن نیاز دارید این است که «
اعتماد به نفس » را در خویش افزایش دهید. این مشکلات تا حدود زیادی برخواسته از ضعف اعتماد به نفس است. بدون اعتماد به نفس نمیتوان در زندگی پیچیده امروز موفق شد. اگر میبینید افرادی به موفقیت رسیدهاند به خاطر آن است که علاوه بر «برنامهریزی » و «
پشتکار » از «اعتماد به نفس قوی» برخوردار بودهاند اعتماد به نفس امر ذاتی و
فطری نیست، بلکه از طریق تمرین و آموزش به دست میآید؛ لذا شما هم میتوانید این ویژگی را در خود ایجاد کنید.
برای تقویت اعتماد به نفس و رسیدن به
موفقیت موارد ذیل را قویاً به کار گرفته و هر روز تمرین کنید تا از بروز مشکلاتی که ناشی از ضعف این خصیصه میباشد، پیشگیری شود:
۱.
عذرتراشی نکنید؛ شایعترین بهانهای که میتواند در برابر هر مشکل آورده شود این است که بگویید من ذاتاً این طور هستم. این طرز
تفکر اصلاً درست نیست. اگر کسی فکر کند که ذاتاً ناتوان است، هیچگاهی به موفقیت نخواهد رسید.
۲. روی جنبههای منفی خود متمرکز نشوید، جنبههای مثبت و منفی را با هم در نظر بگیرید. همه افراد هم دارای جنبهای مثبت هستند و هم دارای جنبههای منفی. شما هم اگر نقاط ضعفی دارید، مطمئناً در قبال آن «نقاط قوّتی» هم دارید. نقاط قوت شما این است که معلّم
قرآن هستید، در پایگاه بسیج فعالیت میکنید. این جنبهها را تقویت کنید.
۳. اگر کار اشتباهی انجام دادید یا در زمینه خاصی شکست خوردید، به جای
سرزنش خود «عمل خود» را سرزنش کنید. اشتباه و شکست لازمه زندگی است. « خود را شکستخورده تلقی نکنید.» نتیجه این راهکار این است که بگویید من آدم توانمندی هستم اگرچه این کارم درست نبود.
۴. از شکستهایتان درس بگیرید؛ همه کسانی که موفق شدهاند، قطعاً تجربه شکست را هم داشتهاند، شکست در زندگی اشکال ندارد، مهم این است که چگونه از شکستهای خود
عبرت بگیریم، شما هم سعی کنید از شکستهای گذشتهتان درس بگیرید سراغ کاری بروید که مورد علاقه شما است.
۵. از به کار بردن واژهها و جملات منفی نظیر « من همیشه شکست میخورم»، « من آدم ضعیفی هستم»، « هیچ کاری از من بر نمیآید»، جداً پرهیز کنید.
۶. به صحبتهای منفی دیگران گوش ندهید. اگر اطرافیان میگویند « تو نمیتوانی، تو بیلیاقتی، تو عرضه کار کردن نداری و...» از آنها اجتناب کنید.
۷. هر کاری را که شروع میکنید، در ابتدا هدفهای کوچکتر را انتخاب کنید تا بتوانید آسانتر به آنها برسید. هدفهای بزرگ و کارهای سنگین را به هدفهای کوچکتر تقسیم کنید و مرحله به مرحله سعی تا نهایتاً به هدف بزرگتان برسید.
۸. علاوه بر همه این مهارتها به
خداوند توکل کنید. توکل به خداوند مایه قدرتمندی و
احساس کارآمدی در شما میشود. خداوند در قرآن میفرماید:« وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛
کسی که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت میکند و در همه زمینهها موفق میگرداند.
امام صادق علیهالسلام نیز فرمود: هر که به خدا توکل کند، به بینیازی و سرافرازی میرسد.
امید است این جملات ارزشمند را سرلوحه زندگی خود قرار داده و در آینده نزدیک شاهد موفقیتهای بزرگی در زندگی خود باشید.
نا برده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
سایت اندیشه قم.