بی توجهی به دستورات قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن، گناه.
پرسش: اگر شخصی قرآن بخواند اما تعالیم و دستورات آن را نادیده بگیرد دچار چه عذابی خواهد شد؟
پاسخ: ایمان واقعی، ملازم با عمل به دستورات
شرع است، اظهار ایمان و اسلام بدون عمل به دستورات
خدا و
رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مفید هدایت و سعادت واقعی او نخواهد بود،
قرآن، آخرین و کاملترین نسخه هدایت بشری، خالصترین ناصح و صادقترین خیرخواه و راهنما است، قرآن به حکم «هذا بصائر للناس» پاسخی جامع و کامل، به خواستههای انسان سرگشته و جویای معرفت است.
اگر چه خواندن قرآن بعنوان بزرگترین ذکر، فضیلت بسیاری داشته و به زیاد خواندن قرآن و تامل و تفکر در آیات آن توصیه شده است، اما آیا تنها خواندن قرآن بدون بهرهگیری از دستورات و نسخههای شفابخش آن سود و منفعتی برای خوانندهاش در بر دارد؟ آیا انسانی که سرتاسر وجودش را
فقر و نیاز به بینیاز هستی فراگرفته و برای بهرهمندی از هدایت الهی و دستیابی به سعادت ابدی باید به دو سلاح
ایمان و
عمل صالح مسلح شود، تنها با خواندن قرآن سعادتمند میشود؟
در این جا لازم است نکاتی را در باره ایمان و عمل صالح و رابطه آن دو ذکر نماییم:
ایـمـان در لغـت بـه مـعـنـی (گـرویـدن) و (تـسـلیـم تـواءم بـا اطـمـیـنـان خاطر) است.
ایمان مربوط به دل و اعتقاد است.
از نظر اسلام ایمان دارای مراتبی است که از ضعیفترین درجات یعنی ایمان به زبان شروع میشود تا به نقطه اوج خود یعنی
یقین به باورهای دینی میرسد.
علی (علیهالسّلام) در باره حقیقت ایمان میفرماید: «ایمان شناختی است با قلب، اقراری است با زبان و عملی است بااندام.»
بین ایمان و عمل صالح رابطهای متقابل وجود دارد. هر چه ایمان قویتر باشد، کیفیت و کمیت اعمال صالح و اجتناب از عصیان و طغیان نیز بیشتر است و هر چه به اعمال صالح و اجتناب از کبائر عنایت بیشتری شود، ایمان نیز در قلب، رسوخ بیشتری مییابد تا آنجا که انسان به سعادت نهاییاش میرسد. رابطه ایمان و عمل صالح رابطه درخت و میوه است، میوه سالم محصول درخت سالم است و درخت سالم همیشه میوه سالم به بار میآورد. یک درخت سالم هیچگاه خالی از میوه نخواهد بود، یعنی تفکیک ایمان از عمل صالح موجب زوال تاثیر آنها میگردد.
در نتیجه ایمان واقعی، ملازم با عمل به دستورات شرع است، اظهار ایمان و اسلام بدون عمل به دستورات خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مفید هدایت و سعادت واقعی او نخواهد بود، از اینرو، کسی که تنها به خواندن قرآن اکتفا نماید و به دستورات و تعالیم نورانی آن بیاعتنا بوده و عمل نکند نه تنها او را نفعی نخواهد بخشید بلکه از نور قرآن، هدایت و کمالی دریافت نمیکند و بواسطه نداشتن توشه عمل و ضعف ایمان،
دنیا و
آخرت خود را نابود و تباه میسازد.
و همانند بیماری میماند که نسخه طبیب را در کنار بستر خویش گذارده و تنها هر از چند گاهی به آن مینگرد، این شخص نه تنها درمان نخواهد شد، بلکه با دستان خویش اسباب هلاکت خود را فراهم نموده است.
ورود به
بهشت تابع ادعای مسلمانی نیست، بلکه بر ملاک "ایمان" و "عمل صالح" استوار است. دارنده این دو ملاک، راهی بهشت و فاقد این دو راهی
جهنم میگردد.
برای روشن شدن پاسخ باید به چند نکته توجه داشت:
قرآن، آخرین و کاملترین نسخه هدایت بشری است، قرآن خالصترین ناصح و صادقترین خیرخواه و راهنما است، قرآن به حکم «هذا بصائر للناس»
پاسخی جامع و کامل، به خواستههای انسان سرگشته و جویای معرفت است. قرآن کتاب انسان شناسی و انسان سازی است. چنانکه
خداوند میفرماید: «ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکر و (بیداری) شما در آن است.»
امیر مومنان علی (علیهالسّلام) نیز در توصیف قرآن میفرماید:«کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به؛
با قرآن میتوانید راه
حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به وسیله آن بشنوید.» و در بیانی دیگر میفرماید: «همانا خداوند قرآن را کتابی هدایتگر فرستاد، نیکی و بدی و
خیر و
شر را آشکارا در آن بیان فرمود، پس راه نیکی در پیش گیرید تا هدایت شوید و از شر و بدی بپرهیزید تا در راه راست قرار گیرید.»
بدون شک سرمایه نجات و خمیرمایه
سعادت و کلید درهای بهشت آن چنانکه قرآن فرموده است ایمان و عمل صالح است.
یعنی؛ انسانی که سرتاسر وجودش را
فقر و نیاز فراگرفته: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله...»
برای بهرهمندی از هدایت الهی و دستیابی به سعادت ابدی باید به دو اسلحه ایمان و عمل صالح مسلح شود، «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و...»
و این البته تنها با خواندن قرآن میسر میشود؟ اما هدف از تاکید و تشویق قرائت قرآن، عمل به آن است.
بعبارت دیگر؛ با توجه به اهمیت قرآن، روشن است که هدف از خواندن قرآن، بهرهگیری از دستورات شفابخش آن است.
از این رو لازم است نکاتی را در باره ایمان و عمل صالح و رابطه آن دو ذکر نماییم:
ایـمـان در لغـت بـه مـعـنـی (گـرویـدن)
و (تـسـلیـم تـواءم بـا اطـمـیـنـان خاطر)
است.
ایمان مربوط به دل و اعتقاد است. چنانکه عدهای از اعراب بادیه نشین، خدمت
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده، گفتند: «قـالَتِ الاَْعـْرابُامـَنـّا قـُلْ لَمْ تـُؤْمـِنـُوا وَلکـِنْ قـُولُوا اَسـْلَمـْنـا وَلَمـّا یـَدْخـُلِ الاْ یـمـانُ فـی قُلُوبِکُمْ؛
یا رسول الله! ایمان آوردیم، آیه نازل شد: «بـادیـه نـشـیـنان (به رسول خدا) گفتند ایمان آوردیم. (ای پیامبر! به آنان) بگو: شما ایمان نـیـاوردهایـد و لیـکـن بـگـویـیـد اسـلام آوردیـم وایـمـان هـنـوز در دل شما وارد نشده است.»
ازایـن آیـه مـی فهمیم که ایمان در اصطلاح قرآن، واقعیت و حقیقتی مربوط به قلب انسان است نـه مـربـوط بـه بـدن انـسـان، نه مربوط به پیشانی انسان که آثار
سجده داشته باشد یا نـداشـتـه بـاشد و نه مربوط به زبان انسان که
ذکر خدا بگوید یا نگوید، بلکه به ریشه این امور که یک حالت قلبی، فکری و اعتقادی است، مربوط میشود.
در قاموس قرآن، افـراد پرهیزکار کسانی هستند که در پرتو
ایمان به غیب، به اخلاق و آداب الهی خوگرفتهانـد وایـمـان (به
مبدا و
معاد) به گونهای ایشـان را دگـرگـون ساخته که در مسیر کسب تقوا و اعمال صالح و رشد و تعالی فـضـایـل انـسـانـی و
قرب الهی سر از پای نمیشناسند و یک آن از اطاعت و فرمانبرداری فرمانهای الهی و بزرگان دین غفلت نمیورزند.
از نظر اسلام ایمان دارای مراتبی است که از ضعیفترین درجات یعنی ایمان به زبان شروع میشود تا به نقطه اوج خود یعنی یقین به باورهای دینی میرسد.
امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «عَنْ اَبِی عَمْرٍو الزُّبَیْرِیِّ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) قَالَ بِالزِّیَادَةِ فِی الْاِیمَانِ تَفَاضَلَ الْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اللَّهِ قُلْتُ وَ اِنَّ لِلْاِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ بِهَا الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ صِفْ لِی ذَلِکَ رَحِمَکَ اللَّهُ حَتَّی اَفْهَمَهُ قَالَ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ اَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ فَقَالَ تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ الْآیَةَ وَ قَالَ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ وَ قَالَ انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ اَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ قَالَ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ فَهَذَا ذِکْرُ دَرَجَاتِ الْاِیمَانِ وَ مَنَازِلِهِ عِنْدَ اللَّهِ؛
با زیاد شدن میزان ایمان، درجات مؤمنین نزد خداوند برتری مییابد...»
« عَنْ اَبِی بَصِیرٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) قَالَ لَا نَقُولُ درجة
[
الدَّرَجَةُ
]
وَاحِدَةٌ اِنَّ اللَّهَ یَقُولُ دَرَجَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ اِنَّمَا تَفَاضَلَ الْقَوْمُ بِالْاَعْمَالِ»
و هر گاه انسان در اعتقادات خود به درجه
یقین کامل رسید دیگر بین قول و عمل او تضادی نخواهد بود.
قرآن مجید همواره متوجه این مشکل (تضاد بین اعتقادات و اعمال) بوده است و آنرا یک امر ناپسند دانسته و از آن بشدت
نهی کرده است و میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید!
(ترجمه مکارم شیرازی.)
علی (علیهالسّلام) در باره حقیقت ایمان میفرماید: «اءَلاْیمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَاِقْرارٌ بِاللِّسانِ وعَمَلٌ بِاْلاَْرْکانِ؛
ایمان شناختی است با قلب، اقراری است با زبان و عملی است بااندام.» ،
همچنین میفرماید: «اَصْلُ الاْیمانِ، حُسْنُ التَّسْلیمِ لاَِمْرِاللّهِ؛
ریشه ایمان، خوب تسلیم شدن در برابر فرمان خداست.»
بدون شک بین ایمان و عمل صالح رابطهای متقابل وجود دارد. هر چه ایمان قویتر باشد، کیفیت و کمیت اعمال صالح و اجتناب از عصیان و طغیان نیز بیشتر است و هر چه به اعمال صالح و اجتناب از کبائر عنایت بیشتری شود، ایمان نیز در قلب، رسوخ بیشتری مییابد تا آنجا که انسان به سعادت نهاییاش میرسد و در فراز قله انسانیت سرافرازانه جلوهگر میشود؛ و برعکس گناهان و اصرار بر آنها سبب محو تدریجی ایمان از قلب میگردد و صدور گناه نشانه ضعف ایمان است.
رابطه ایمان و عمل صالح رابطه درخت و میوه است، میوه سالم محصول درخت سالم است و درخت سالم همیشه میوه سالم به بار میآورد. یک درخت سالم هیچگاه خالی از میوه نخواهد بود، یعنی تفکیک ایمان از عمل صالح موجب زوال تاثیر آنها میگردد. به عبارتی دیگر؛ کسی که تنها یکی از این دو را دارد، یعنی ادعای ایمان دارد و عمل نمیکند، یا صالح است ولی ایمان ندارد، بسان مرغی است که یک بال داشته و هرگز قادر به پریدن و اوجگیری و صعود بر قله
سعادت و کمال نخواهد بود، مگر این که تغییر روش دهد و ایمان خود را با عمل صالح و عمل صالح خود را با اظهار
اسلام و پذیرش معارف عالیه آن توام نماید تا از این راه، مقرب درگاه الهی شود و به بهشت درآید.
در نتیجه ایمان واقعی، ملازم با عمل به دستورات شرع است، اظهار ایمان و اسلام بدون عمل به دستورات
خدا و
رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
اولوا الامر (علیهالسّلام) اگرچه سبب اجرای احکام ظاهری اسلام بر او است اما مفید هدایت و سعادت واقعی او نخواهد بود، از این رو قرآن کریم دستیابی به
حیات طیبه را منوط به ایمان و عمل صالح توامان میداند.
پس اگر چه خواندن قرآن بعنوان بزرگترین ذکر، فضیلت بسیاری داشته و در جای جای قرآن و در کلام
معصومین (علیهالسّلام) به زیاد خواندن قرآن:« فاقروا ما تیسر من القرآن،
و تامل و تفکر در آیات آن توصیه شده است، اما پر واضح است؛ کسی که تنها به خواندن قرآن اکتفا نماید و به دستورات و تعالیم نورانی آن بیاعتنا بوده و عمل نکند نه تنها او را نفعی نخواهد بخشید بلکه از انوار قرآن، هدایت و کمالی دریافت نمیکند و بواسطه فقدان توشه عمل و ضعف ایمان،
دنیا و
آخرت خود را نابود و تباه میسازد و در حالتی خداوند را ملاقات میکند که قرآن از او شکایت میکند.
و در مثل، همانند بیماری است، که نسخه طبیب را در کنار بستر خویش گذارده و تنها هر از چند گاهی به آن مینگرد، این شخص نه تنها درمان نخواهد شد، بلکه با دستان خویش اسباب هلاکت خود را فراهم نموده است.
زیرا ورود به
بهشت تابع عنوان یا ادعای مسلمانی نیست، بلکه ورود به بهشت بر ملاک "ایمان" و "عمل صالح"
استوار است. بنابراین، هر کس این دو توشه را از دنیا برگرفت، در سرای آخرت راهی را به سوی بهشت بر روی خود گشوده و الا راهی
جهنم میگردد، مگر آن که جزو مستضعفان باشد و رحمت واسعه الاهی او را فراگیرد و یا
شفاعتی از شفیعی شامل حالش گشته و از عذابش برهاند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «بی توجهی به دستورات قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۱۶.