بلال حبشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بلال حبشی، خلافت.
پرسش: برخورد بلال حبشی درباره
خلافت چگونه بود؟
پاسخ: از تاریخ استفاده میشود که بلال حبشی با خلفا بیعت نکرد و در مواردی نیز به آنان اعتراض نمود و از اذانگویی برای دستگاه خلافت امتناع ورزید؛ ازاینرو به شام تبعید گردید و در همانجا از
دنیا رفت.
بلال پسر رباح و حمامة بود که از حبشه به حالت اسارت به شبه جزیره عربستان آورده شده بود.
او برده مردی به نام «امیة بن خلف» بود که از سران
قریش به شمار میرفت.
با ظهور
اسلام از اولین کسانی بود که با کمال میل و رغبت، اسلام را پذیرفت و در این راه از خود فداکاری و از خودگذشتگی بسیاری نشان داد.
«امیه» برای برگرداندن بلال از پیروی اسلام، او را با وضع بسیار خشنی شکنجه میداد و
بلال با تمام وجود بر سر
ایمان خود پافشاری میکرد.
بعدها او را
ابوبکر از امیه
خریداری و آزاد کرد.
در باب مسئله خلافت در تاریخ مطالب زیادی از رفتار بلال ذکر نشده است؛ ولی همان مقدار نیز که نقل شده، گویای مخالفت او با خلافت بوده است. در اینجا به دو مورد از مخالفتهای او میپردازیم:
در
تاریخ آمده است که «بلال از بیعت با ابوبکر خودداری کرد؛ ازاین رو عمر او را سرزنش کرد و گفت: اینگونه پاداش ابوبکر را میدهی که تو را از بردگی آزاد کرد و اکنون تو با او بیعت نمیکنی؟! بلال پاسخ داد: اگر ابوبکر مرا بهخاطر خدا آزاد ساخته است، مرا به خدا واگذار کند؛ ولی اگر از آزاد کردن من هدفی جز این داشته است، آگاه باش که من همین هستم (که میبینی) من با کسی که
رسول خدا او را خلیفه قرار نداده است،
بیعت نمیکنم؛ ولی بیعت آن کسی که رسول خدا او را خلیفه قرار داده است، تا
روز رستاخیز بر گردن ماست. عمر عصبانی شد و به او گفت
مدینه را ترک کند، بلال نیز به شام رفت.»
او بعد از رسول خدا حاضر نشد برای خلفا
اذان بگوید
و درخواست آنها را رد کرد و در نتیجه از سوی آنها به شام
تبعید شد و در همانجا در دوران
خلافت عمر درسال ۱۸ هجری قمری جانبهجان آفرین تسلیم کرد.
برای این شهامت و استقامت بود که
امام صادق علیهالسلام درباره وی فرمود: «بلال بنده صالح خدا بود، وی گفت: من برای کسی پس از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ
اذان نمیگویم، و بر اثر کنارهگیری او از این کار، و روی کار آمدن مؤذنهایی که فرمانبردار دستگاه خلافت بودند، یک فصل از اذان (حی علی خیرالعمل) حذف گردید.
پایگاه اسلام کوئست.