• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بررسی روایت نهی امام صاذق از دعوت به تشیع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شیعه، نهی، دین، انتخاب مذهب، اجبار به تشیع، دعوت.

پرسش: وقتی از امام صادق‌ (علیه‌السّلام) پرسیدند که آیا مردم را به تشیع دعوت کنیم؟ ایشان پاسخ داد نه؛ بلکه اگر خدا خیر بنده‌ای را بخواهد به فرشته‌ای فرمان می‌دهد که گردنش را بگیرد و او را خواه ناخواه وارد مذهب کند. پس رسالت روحانیون در تبلیغ دین چیست؟ وظیفه امر به معروف و نهی از منکر چه می‌شود؟!

پاسخ: در برخی کتب شیعه روایتی مجهول از فضیل بن یسار در این مضمون وارد شده است ولی به این دلیل که در قرآن و سیره معصوم امر تبلیغ دین وجود دارد این روایت حمل بر تقیه در دوران سخت شیعه یا حمل بر موارد افراط در امر تبلیغ دین می‌شود.



بر اساس آموزه‌های دینی، هر انسان باید با بصیرت، تعقل، تفکر و با چشمانی باز در شناخت دین تلاش کند تا حقیقت و انتخاب مسیر برای او ممکن شود.
از سوی دیگر، افراد پیرامون نیز باید در شناخت راه درست به وی کمک کنند؛ اما در زمینه آگاه‌سازی دیگران نباید راه افراط و یا تفریط را پیمود؛ از‌این‌رو در روایات سفارش شده است تا در این زمینه راه معتدل را در پیش گیرند:
«نَدْعُو النَّاسَ اِلَی هَذَا الْاَمْرِ فَقَالَ لَا یَا فُضَیْلُ اِنَّ اللَّهَ اِذَا اَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً اَمَرَ مَلَکاً فَاَخَذَ بِعُنُقِهِ فَاَدْخَلَهُ فِی هَذَا الْاَمْر؛ فضیل بن یسار به امام صادق‌ (علیه‌السّلام) گفت: آیا مردم را به مذهب تشیع دعوت کنیم؟ امام (علیه‌السّلام) فرمود: خیر! ‌ای فضیل، بدان چون خدا خیر بنده‌ای را خواهد به فرشته‌ای دستور می‌دهد که گردنش را بگیرد و او را خواه یا ناخواه در مذهب تشیع درآورد.»


این روایت از نظر سند مجهول است. البته وظیفه مبلغان بیش از بیان حقیقت نبوده و اساساً اجبار دیگران به این‌که در‌ اندرون خود به دینی معتقد شوند امکان‌پذیر نیست.
بر‌این‌اساس می‌توان این روایت پذیرفت و آن‌را چنین تفسیر کرد که نهی از دعوت، یا به جهت تقیه است و یا به جهت دوری از مبالغه در دعوت به سمت تشیع.
به عبارت دیگر، باید گفت؛ در شرایط اختناق، لازم نیست بیش از‌ اندازه خود را به خطر‌ انداخت و برای تبلیغ مکتب کوشید؛ زیرا گاه بدون آن‌که تبلیغی صورت گیرد، خداوند به افرادی عنایت کرده و در آنان شوق تحقیق را برمی‌انگیزاند و از همین راه آنان را به مکتب حقه شیعه وارد کرده و موجب تقویت آن می‌شود.
البته این بدان معنا نیست که هیچ تبلیغی صورت نپذیرد؛ زیرا ارشاد و تبلیغ همراه با ملاطفت و بیان حقیقت با زبانی نرم از سفارش‌های قرآن است:
«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَوْ یَخْشی؛ و با کمال آرامی و نرمی با وی سخن بگویید شاید او پند گیرد یا بترسد.‌»
سیره ائمه (علیه‌السّلام) و اصحاب خاص آنان نیز این‌گونه نبود که هیچ‌گاه در مقام دفاع از تشیع و تبلیغ آن برنیایند.


۱. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ‌ ج۱، ص۲۰۲، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، قم، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۱۶۷، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۳. مجلسی، محمد‌باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۲، ص۲۵۵، محقق، مصحح، رسولی، سید‌هاشم، تهران، ‌دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.    
۴. مجلسی، محمد‌باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۲، ص۲۵۵.    
۵. طه/سوره۲۰، آیه۴۴.    
۶. ر.ک:سایت اسلام کوئست، مقاله «شیوه پیامبر اسلام در تبلیغ دین».    
۷. ر.ک:سایت ویکی پرسش، مقاله «تبلیغ دین».    
۸. ر.ک:سایت ویکی پرسش، مقاله «نهی پیامبر از به مشقت افتادن در راه تبلیغ اسلام»    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «معنای نهی امام صاذق از دعوت به مذهب تشیع»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۴/۱۱.    






جعبه ابزار